این یاداشت را صادقانه نوشته ام امیدوارم حوصله مطالعه آنرا داشته باشید دوستان گرامی
با بر اندازي سلطه طالبان ، تصور عمومي بر اين بود که افغانستان مرحله بحراني خود را پشت سر نهاده است دیگر شاهد بحران فراگیر تر هرگز نخواهد شد. اين تصور زماني قوت گرفت که هم خواست و اراده داخلي و هم خواست و اراده جهاني بسوي ايجاد ثبات و امنيت در کشور ما معطوف گرديد کار ها شروع شد.
تصويب قانون اساسي ، انجام سه دور انتخابات رياست جمهوري و سه دور انتخابات پارلماني، شکل گيري و ايجاد ساختار هاي سياسي و نظامي، امنیتی و اقتصادي فاکتور هاي موثر بودند که خوش بيني عمومي را نسبت به عبور از دوران بحران به مرحله ثبات و سازندگي را پر رنگ مي ساخت . به همين دليل مردم نه تنها از نظام سياسي نوپای همان وقت حمايت بي دريغ می نمودند ، بلکه تعدادی از مهاجرين که سالها ترک وطن نموده به وطن بازگشتند . بسياري از افراد مسلح و وابسته به گروپ هاي مختلف، از جنگ دست کشیدند، عده ای زیادی از سرمايه داران داخلي و خارجي جهت سرمايه گذاري در افغانستان اقدام نمودند.
رنگ و رخ زندگي هر روز جلوه تازه تر و فروغ روشنتري بخود مي گرفت . جوش وخروش واميدواري هاي فزاينده وغيرقابل توصيف در سيماي مردم مشاهده مي شد، وضعيت پس از سقوط طالبان به اندازه اي خوش بينانه و مثبت بود که شايد در چندين دهه اخير بي سابقه بوده باشد.
اما متاسفانه حالات موجود کار را بجای رسانده که گويا همه اين ها خواب دولت و نظام مستعجلي بيش نبوده است. حالا موجي از نا آرامي ها و نارضايتي ها دامنگیر ما گردیده و بخش هاي از سرزمین ما در دست مخالفین است بسياري از مناطق کشور دوست داشتنی ما امنيت و ثبات نسبي خود را از دست داده میرود. روزانه ده ها هموطن ما جان های شیرین خود را از دست میدهند انتحار انفجار و ده ها جنایت دیگر مردم ما را با گذشت هر روز خورد و خمیر میسازد ناتوانی های مدیریتی و شرارت پیشگی دشمنان مردم افغانستان باعث گردیده تا، افکار عمومي در داخل و خارج ، خواست و اراده همگاني داخلي و بين المللي کاملا سير معکوس بخود بگیرد . آنچه که اينک در کشور ميگذرد ، هيچ نشانه و علامتي از موجوديت يک نظام سياسي پایدار و حکومت مردمي حكايت نمي كند . مردم نه تنها امنيت جاني و مالي ندارند ، بلکه روز به روز در چنبره و کلافه سر درگم فساد اداري ، تشتت سياسي ، فقر و بيکاري، نا امنی نا بساماني اقتصادي بي هويتي فرهنگي ، مسخ شدن عقايد و باور ها در حال گم شدن و انحطاط مي باشند .
در شرايط کنوني ديگر کسي از آرمان ها و ايده های فردای روشن سخن نمي گويد ، شور و انگيزه اي براي فعاليت و تلاش باقي نمانده است ، اميد ها و انتظارات براي فردا در روان مردم و چشم انداز جهانيان مرده است ، کشور جنگ زده افغانستان به مانند چاه ويل و ويرانه اي وحشتناک تبديل گرديده است که استوار ساختن آن با سياست هاي اعمال شده جاري و عملكرد هاي نادرست كنوني غير ممکن مي نمايد . امروز حتي خود بازيگران و كارگردانان بين المللي و داخلي ، تصميم گيرندگان قدرت به اين موضوعات معترف اند که دوران گذار و يا مرحله عبور از بحران در افغانستان طي چندين سال گذشته به ناکامي انجاميده و اينک در شرايط اضطرار قرار دارند.
اگر اين اعتراف را بشکافيم و مورد ارزيابي قرار دهيم ، در خواهيم يافت که افغانستان در عبور از بحران و رسيدن به ثبات دچار بحراني عميق تر شده است. اين بحران مي تواند براي کشور و منطقه بسيار خطرناک تلقي شود . زيرا ناکامي در تثبيت اوضاع و زدودن خشونت و سرکوب تروريسم به مخالفين صلح و نيروهاي آتش افروز جرات داده است تا دولت افغانستان را نادیده گرفته حتی حاضر نشوند با آن مذاکره کنند غرور گروه طالبان زمانی به اوج خود رسید که ابر قدرت جهانی یعنی امریکا به پیشگاه طالبان زانو زد و گفت هرچه میخواهید امریکا در خدمت شماست امر کنید از سوی دیگر آنچه که مایه تشویش و نگرانی من است امریکاییها و گروه طالبان صلح را بین خود میخواهند نه برای مردم افغانستان صلح بدون حضور و نقش فعال مردم افغانستان هرگز صلح پایدار و دوامدار نخواهد بود صلح که مردم و دولت افغانستان نادیده گرفته شوند میتواند منجر به جنگ های خونین زیادتر داخلی شود. توافقنامه بدون سهم گرفتن دولت افغانستان و مردم افغانستان هرگز ارزشمحور نبوده بلکه تصمیم غیر منطقی نا عاقبت اندیشانه است که موجب خود کامه گی جسارت ، بي پروايي ، خشونت طلبي گروه طالبان را ازدیاد بخشیده بيشتر دست به نا امني های بیشتر زده زده و آيينه منطقه و کشور را تاريک نمايند. از مذاکرات آقای خلیلزاد با طالبان بدون اشتراک دولت و مردم افغانستان اميد و انتظار مردم و جهانيان از مبارزه صادقانه مقامات امریکایی با تروريسم قطع گرديده و همه اين مسايل که امریکا میگفت ما بخاطر سرکوبی تروریزم به افغانستان آمده ایم همه و همه چون يک خيمه شب بازي دیگر چیزی بوده نمیتواند .
بدون ترديد در آشوب و بحران جديد که در اثر مذاکرات نا عاقبت اندیشانه پشت در های بسته امریکا با طالبان عملی میگردد، بيش از همه توده هاي مردم افغانستان و کشور هاي منطقه صدمه خواهند ديد . با همچو مذاکرات آتش معرکه پايان ناپذير خواهد شد جان صدها انسان مظلوم و بي پناه را بکام خود فرو خواهد برد . انسان هاي بي شماري هم چون گذشتگان از نعمت رفاه ، آسايش ، ترقي ، صحت ، علم و براي زمان طولاني و نامعلوم محروم خواهند گشت امیدوارم مسئولین دولت افغانستان این حقیقت را بدانند.