درد بی وطنی  : محمد اسحاق ثنا

هر چند میرویم و به فردا نمیرسیم 

در جستجوی آب به دریا نمیرسیم 

آخر کجاست خانه ای آرامی و سکوت

این ها مگر که نیست و یا ما نمیرسیم 

استاد هرچه گفت به ما از حدیث عشق

مبهوت مانده ایم و به معنا نمیرسیم 

محمل مگر به وادی ای بی راهه میرود

چندان که میرویم و به لیلا نمی رسیم

شب تار و راه دور خطر در کمین ما 

بی راهبر به منزل و ماوا نمیرسیم 

درد فراق بی وطنی جان تن فسرد 

زین درد بی دوا به مداوا نمی رسیم 

محمد اسحاق ثنا 

ونکوور کانادا