میهن ویران :استادمحمداسحاق ثنا

محمد اسحاق ثنا

میهن‌ به آن برف و زمستان تو میرم 

در چنگ خنک دست و گریبان تو میرم 

ای کابل زیبای من ای مامن خوبم 

در آتش غم سینه ای سوزان تو میرم 

از روز بد مردم غزنی به که نالم 

کندز خراب است  بدخشان تو میرم 

زابل ندیده است دمی لحظه ای آرام 

هلمند به خون خفته به بغلان تو میرم 

فرخار تو در ناله و لغمان تو گریان 

در‌برف خنک خفته به واخان تو میرم 

حرف ز سمنگان تو گویم به که گویم 

از درد پسر رستم دستان تو میرم 

هر سال مرا یاد ز انگور شمالیست 

در حسرت کنگینه به‌ پروان تو میرم 

از خون (سیاوش) شده رنگین در و دیوار 

مادر به آن دیده ای گریان تو میرم 

اندخوی تویی زادگهم مامن اجداد 

در کوچه و پس کوچه و قرغان تو میرم 

ای شهر هری منبع ارباب فضیلت 

امروز شدی زار و پریشان تو میرم 

از دشت نیآید صدای نی چوپان 

آخر چی‌ شده هی هی چوپان تو میرم 

بگرفته فضایت همه جا آتش و باروت

در روز تو و شام و شبستان تو میرم 

امسال هوا سرد شده جنگ فراوان 

نارام شده شهر و بیابان تو میرم 

محمد اسحاق ثنا 

ونکوور کانادا 

۵.۱۲.۲۰۲۰