فراموش شدنِ معنای حقیقی برخی از واژه‌ها:جاوید فرهاد

بسیاری از واژه‌ها در زبان، معنای چند گانه دارند. در زبانِ پارسی نیز یک واژه با توجه به چشم‌داشتِ مفهومی‌اش در حوزه ی کاربُرد، با چند گانه‌گی معنایی رو به رو است که، بی‌گمان یکی معنای حقیقی واژه و دیگری هم معنای مجازی آن است، مانند: واژه‌ی “سیاه” که در معنای حقیقی تیره و تاریک ( و نیز به معنای رنگِ مشکی) است؛ ولی سیاه در رویکردِ مجازی آن به معنای زشت، بد، و مانند اینها کاربُرد می‌یابد، به گونه‌ی مثال: “روسیاه، بازارِ سیاه، فهرستِ سیاه، اعمالِ سیاه و …” که باتوجه به آنچه در بالا گفته شد، دیده می‌شود که معنای حقیقی و معنای مجازی واژه‌ی “سیاه” در کنارِ هم به کار رفته اند؛ امّا گاه، معنایِ حقیقی رفته رفته و با گذشتِ زمان فراموش شده و یکی از معانی مجازی جاگزین معنای حقیقی واژه می‌شود، و در واقع، معنای اصلی آن از یاد می‌رود.

در این جا، از واژه‌ی “خواجه” به حیثِ نمونه نام می‌برم.

“خواجه در قدیم به معنیِ بزرگ، سرور، رئیس و مانند آن بوده؛ ولی امروز به معنی مردِ اخته است. این تحوّل معنایی را دکتر مُعین چنین بیان کرده است: “… خواجه در هر دو مورد به معنیِ بزرگ و سرور و صاحب است با این تفاوت که در مورد دوم در قدیم “خواجه سرا” می‌گفتند؛ یعنی بزرگ و سرورِ اندرون، و چون مردم نامحرم نمی‌توانسته است در حَرّم راه یابد، در دستگاه‌های استبدادی قدیم، مردانی را که باید برای خدمت تربیت شوند، خصی (اخته) می‌کردند.

کم کم در استعمال، لغتِ “سرا” را از دنبالِ خواجه انداخته و به همان لفظِ خواجه اقتصاد کرده‌اند و در اصطلاحِ عامه، خواجه به معنی خصی شده … ” (از پانویسِ دکتر محمد مُعین، زیرِ واژه‌ی خواجه در برهان قاطع) بنابر این، تحولِ معنایی این کلمه را می توان چنین نشان داد:

خواجه (آقا، سرور، بزرگ) = خواجه سرا (بزرگ و سرپرست حَرّم که اخته شده) = خواجه (اخته). {محمد رضا باطنی، در باره ی زبان، نشر آگاه، چاپ نخست، 1367، ص ص 139 – 140 }

امّا در افغانستان، این واژه (خواجه) تا اکنون هم به معنای همان بزرگ و فردِ بزرگوار و محترم به کار می‌رود و بیشتر هم در کاربُردِ واژه‌ی “خواجه” نوعی نگرش آمیخته به احترام وجود دارد و به خواجه در زبانِ شفاهی گفته می‌شود: “خوجه صایب” ؛ یعنی “خواجه صاحب”.

با توجه به رویکردِ تحّول معنایی در واژه‌ی “خواجه” و کاربُردِ معنای مجازی به جای معنای حقیقی آن که، در بالا آورده شد، یکی از واژه‌های دیگر “مِهتر” است که در معنای حقیقی آن تا حدّی تحّول رخ داده است؛ زیرا واژه‌ی “مِهتر”، از واژه‌ی “مِه” و “تر” ترکیب شده و در گذشته به معنای “بزرگ” بزرگ‌تر و بزرگی” بوده است؛ “حنظله‌ی بادغیسی ” گفته است:

” مِهتری (بزرگی) گر به کام شیر در است

رو خطر کن ز کامِ شیر بجوی “

امّا باید گفت که امروز در معنایِ مجازی، “مِهتر” به کسی گفته می‌شود که در طویله اسب‌ها را نگهداری می‌کند.

به همین‌سان، واژه‌ی “خدا” پیش از اسلام، به معنای “سرور، صاحب و پادشاه” بوده؛ امّا پس از آمدن اسلام، از اثر تحّولِ معناییِ که در واژه‌ی ” خدا ” رونما شده، این واژه به مفهومِ “الله” عربی کاربُرد یافته است.

با آن که واژه‌ی ” خدا ” امروز در معنای پروردگار و الله به کار می رود؛ ولی معنایِ حقیقی آن در زبان پارسی در واژه‌هایی مانند: “کد خدا” و “دهخدا” هنوز هم کاربُرد دارد.

نویسا بمانید!

جاویدفرهاد