ماجرای کنون افغانستان برمی گردد به دشمنی خاص دول استعمارگر و خاصیت انتقام جویانه آن.
بطور مثال ؛ پایین کردن بزرگترین بیرق ملی افغانستان که تعریف از حوادث تاریخی کشور میباشد و بر فراز تپه وزیر محمد اکبر خان غازی در اهتزاز بود؛ در اولین روز حاکمیت طالبان در شهر کابل بتاریخ ۲۵ اسد ۱۴۰۰ خورشیدی یک تصادف نیست ؛ بلکه نمونه از انتقام گیری انگلیس توسط نوکرانشان میباشد.
وزیر محمد اکبر خان غازی شخصیت ملی و وطن دوست کشور ما مکناتن سر قوماندان قوای انگلیس را در جنگ اول افغان و انگلیس ( ۱۸۳۸ الی ۱۸۴۲ ) بقتل رسانیده بود.
انگلیسیها در زمانیکه ابرقدرت جهان بودند ؛ سه بار شکست خود را در برابر کشور ما تجربه کرده بودند و از یاد نبرده است.
در کتاب بیدارگر عصر چاپ نخست اثر استاد محترم فضل الرحمن فاضل درباره انتقام جویی انگلیس از مرحوم سید جمال الدین افغانی ؛ در صفحه ( ۲۱۲) از قول محمود طرزی چنین نگاشته است:« …. زمانی که مریضی سید جمال الدین افغانی تشخیص و عملیات اولی بطور دقیق انجام گردید بعد از مدتی دوباره تکلم کرده می توانست ؛ اما در عملیات دوم داکتر یهودی نصف زبانش را قطع کرد و بعد از سه الی چهار روز حیات سید نیز به انجام رسید.
داکتر یهودی که سید جمال الدین افغانی را تحت تداوی قرار داده بود؛ از مقامات که گماشته شده ؛ برای قتل سید وظیفه دار بود. وی را از کشوری به کشوری مانند سایه تعقیب و به عنوان یک دوست با سید خود را نزدیک ساخته بود. داکتر بعد از انجام عملیات به سفارت ایران در ترکیه رفت و از آنجا ناپدید گردید. »
موضوع قتل سید در مجله « الهلال » چاپ قاهره در اول اپرایل (۱۸۹۷) میلادی منتشر گردید ؛ مرحوم طرزی مجله مذکور را در ترکیه بدست آورده بود ؛ موضوع را در روزنامه سراج الاخبار تحت عنوان( سدهء سید ) در کابل (۱۳۹۷) ش به چاپ رسانید. این موضوع برای آگاهی مردم افغانستان خیلی مهم می باشد روی همین حساسیت موضع را جناب محترم استاد فاضل کلمه به کلمه درج کتاب بیدارگر عصر نموده است .
در صفحه (۴۴۴) کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول نوشته مورخ و مبارز شهیر مرحوم میر غلام محمد غبار چنین میخوانیم:
« … روی هم رفته ماحصل سیاست انگلیس در افغانستان این بود که خواه به جنگ و اشغال نظامی و خواه به سیستم ولسلی و خواه به تجزیه و تقسیم و خواه کنترول توسط حکومات افغانی؛ مملکت را بشکل پارچه پارچه شده و ضعیف و مجزا از جهان و متروک منزوی نگهدارند؛ استقلال سیاسی و ارتباط او را با دول جهان معدوم نمایند؛ از نشر تمدن از فرهنگ جدید جلو گیری کند؛ ملت را در نفاق و خانه جنگی نگهدارد ؛ دولت ها را طرف تنفر مردم قرار داده مجبور به توسل بخود نماید. و در عین حال کشور را با تبلیغات وسیع خود به صفت جهل و وحشت و دزدی و دروغگویی به دنیا معرفی کرده و هیچ نوع فضیلت و افتخار تاریخی برایش نگذارد.
« مخرتربین پالسی انگلیس را در افغانستان ؛ همانا کنترول کشور به واسطه امرای آن بود. زیرا در صورت استلای مستقیم ؛ مردم کشور دشمن خارجی را تشخیص کرده خط السیر خود را در برابر او معین کرده می توانستند. در حالیکه نفوذ دشمن در زیر نقاب داخلی؛ این خط السیر را مغشوش می ساخت. تخریبات دوامدار راه خود را در بین جامعه افغانستان گشاده میرفت.
« این طرح انگلیس در اواخر قرن هجدهم ( دوره شاه زمان ) تا اوسط قرن بیست ( ختم جنگ بین المللی دوم) چه در عمل نظامی وچه در روش سیاست و پر و پاگند بالاخره با اعمال نفوذ مخفی ؛ قدم به قدم در افغانستان تطبیق و تعقیب گردید….. »
در صفحه ۴۵۲ جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ ؛ مرحوم غبار می نویسد: « و اما فعالیت جاسوسی انگلیسی در افغانستان از عملیات نظامی او شدیدتر و موثر تر بود. دولت های افغانستان در برابر جاسوسی انگلیس بکلی خلع السلاح و عاجز از مدافعه بود؛ زیرا در دولت های افغانستان ادارات منظم ضد جاسوسی وجود نداشت و آنچه هم بود فقط برای نظارت و کنترول مردم داخلی افغانستان بود و بس .
« پس عمال جاسوسی انگلیس در افغانستان آنچه بطور سری کار می کردند؛ برای همیشه مخفی مستور می ماندند. واما انانیکه علناٌ بنام سیاح ؛ طبیب ؛ تاجر؛ ترجمان؛ معلم ؛ مستخدم ؛ مهاجر و پناهنده سیاسی و غیره داخل افغانستان میشدند و نسبتاٌ آشکارا تر کار می کردند و گاهی هم افتابی میشدند. انگلیسها در آغاز آشنایی با افغانستان در انتخاب چنین موظفین خود ؛ بر عناصر خالص انگلیسی اعتماد میکردند.»
هموطن گرامی !
نسل های برباد رفته ما از قرنها توسط چنین پلان های خصمانه انگلیس و دول استعمارگر صدمه دیده است . همانطور که در بالا از کتابهای فوق الزکر نقل کردید ؛ به چشم خویش دیدیم که استعمارگران با پلان وسیع تر با اشتراک دول عضو ناتو و در راس آن آمریکا به کشور ما به عنوان « مبارزه با تروریزیم » ؛ در سال ۲۰۰۱ میلادی بالای افغانستان یورش بردند. اما دیدیده شد که در طی بیست سال نه تنها ترورست ها نابود نشدند بلکه با سلاح های مدرن مجهز گردیده و دوباره وارد افغانستان شدند ؛ دول استعمارگر و اشغالگران در نیمه شب فرار را برقرار ترجیح دادند و ملت مظلوم ما را در یک ویرانه بیست سال جنگ رها کردند.
نوت: این مقاله را قبلاٌ نیز منتشر کرده بودم. ؛ بمناسبت روز بیرق باز نشر گردید.
******