غازی میر بچه خان کوهدامنی که نام اصلی آن میر بهاءالدین فرزند میر درویش خان که در سال ١٢٠٤ هجری شمسی مطابق 1825 میلادی در قریه بابه قشقار (ع) ولسوالی میر بچه کوت پا به عرصه وجود نهاده است. میربچه خان از جمله نه (٩) برادر خویش از نگاه سن کوچک ترین شان بود ولی دارای سجایای بهتر و خوبتر و صفات عالی انسانی را دارا بود. اخلاق نیکو و رفتار عالی داشت.
رفتار و پیشامدش با اقارب و مردم و وابسته گان شان بسیار خوب و پسندیده بود و با مردم با تواضع رفتار نموده، با مردم غریب و بیچاره دلجوئی و معاونت های مادی و معنوی را در مقابل مردم خود دریغ نمیکرد و مردم از پای افتاده را دلجویی می نمود. با تمام مردم حُسن معمله داشت، مردم و اهالی او را از روی لطف و شفقت که داشتن بنام میر بچه خان مسمی نمودند چنانچه در سراج التواریخ و افغانستان در مسیر تاریخ درج است و ادبیات ذیل را بنام میر بچه خان اهالی و مردم زمزمه مینمودند.
محمد جان خان مرد میدان است
ایوب خان شیر غران اســـــــت
میر بچه خان رس رسان اســـت
مکناتن لات کلان اســـــــــــــت
بیا بچیم انگور بخـــــــــــــــــــور
ابیات فوق نمایانگر احساسات نیک و آزادی خواهی مردم مرز و بوم تاکستان زمین است در میان مردم ما شهرت به سزایی دارد که اکثراً آنرا زمزمه مینمایند.
میر بچه خان تحصیلات ابتدایی خود را تا جائیکه در آن وقت مروج بود به پایان رسانیده بود، خواندن و نوشتن را یاد داشت و از مدرسه غیر رسمی مروج وطن به حد اعظمی استفاده نموده بود. زمانیکه قیام ملی مردم شهر کابل طور مخفی پلان گذاری شد رهبران ملی هر یک به وقت و زمان معین و تعین شده به محلات خود رفتند تا پلانیکه از طرف رهبران معین شده بود آنرا عملی نمایند.
مدال قهرمانی غازی میر بچه خان کوهدامنی
از آغاز تجاوز دوم انگلیس به افغانستان هنوز پنجاه و پنج روز گذشته بود که در طول این مدت علما و روحانیون در همه نقاط کشور به تبلیغ پرداختند و مردم را بسیج می نمودند. به این ترتیب مردم آمادگی جهاد عمومی را گرفته بودند و همین که امر تبعید محمد یعقوب خان به هندوستان شد آخرین پرده و ریا کاری انگلیس ها از هم درید و مردم در کابل، کوهدامن، کوهستان و سایر نقاط کشور اشخاص روحانی و وطن پرست به پا خواستند مانند محمد کریم خان افسر نظامی، غلام حیدر خان کابلی، میر بچه خان کوهدامنی، میر غلام قادر اوپیانی، ملا دین محمد خان اندری معروف به مشک عالم، ملا عبدالغفور خان لنگری ، غلام حیدر خان چرخی و محمد حسن خان لوگری و ده ها نفر وطن دوست و سران مجاهد دست با هم زدند و بر خاستند. بر علاوه از مردان با عزت و با حشمت در جنگ دوم افغان و انگلیس صد ها زن مجاهد کمر همت را بر چادر بستند و برای برادران و شوهران و پسران خویش آب و آزوقه به قلعه های کوه و پشته ها رسانیدند که از جمله چهار صد زن افغان ٨٣ نفر آنها جان به حق سپردند که از جمله خواهر میر بچه خان غازی که (مستوره) نام داشته شامل بوده زمانیکه قیام ملی مردم شهر کابل طور مخفی پلان گذاری شده بود رهبران ملی هر یک به وقت شده پلان جنگ را عملی ساختند.
میر بچه خان بتاربخ ٨ دسمبر ١٨٧٩ در قریه آمد جوانان و رهبران قوم را خواسته پلان حمله را برای شان تعین نمود و گفت بتاریخ ٩ دسمبر قبل از برآمدن آفتاب تا به شام قوای مکمل انگلیس را در قرغه و اطراف آن محو نموده و شیر پور را تحت محاصره خود بگیریم که هر مبارز نان، آب و سلاح خود را با خود داشته و برای حرکت به سوب کابل حاضر باشد. برای مردم کوهستان برادر خود را روان کرد و به ایشان گفت اجرای هجوم و حمله قبل از طلوع آفتاب روز جمعه تارخ ٩ دسمبر کوتل خیر خانه می باشد. تا همه یکجا بالای دشمن متجاوز و استعمار گر مثل شیران غران حمله ور شویم.
به همین ترتیب برای مردم قره باغ، استالف، فرزه، گلدره، کلکان، سرای خواجه، قلعه مراد بیگ، حسین کوت، شکر دره، گفت که قبل از اینکه مبارزین کوهدامن و کوهستان بالای لشکر انگلیس حمله نمایند شما ارتفاعات بلند و پوسته های دور و پیش خود را اشغال نمائید و نگذارید که قوه تازه دم دشمن از شیرپور به کمک قطعات که در افشار و قرغه و کاریز میر جابجا شده اند کمک رسانند. روز هائیکه جنگ دوم افغان و انگلیس در کابل در گرفت بتاریخ ٩ – ١٠ دسمبر ١٨٧٩ مطابق بر روز های اخیر برج قوس سال ١٢٥٨ هجری قمری بود. در همین شرایط خراب وضع جوی نا مناسبی با نداشتن البسه گرم زمستان و تجهیزات نفری برای اجرای محاربه با دولت قدرتمند جهان انگلیس داخل محاربه شدن وطبق پلان ترتیب شده بودند که شخص میر بچه خان همرای مبارزین دلیر شجاع، و با غیرت بدون کدام ترس و هراس بالای توپخانه دشمن حمله نمودند و با دادن تلفات زیاد لیکن قوای شان به قوای دشمن تلفات زیاد دادند، قوای انگلیس از کاریز میر به طرف شیرپور فرار نمودند که قبر های مجاهدین راه آزادی فعلاً در قشله قرغه موجود است.
نبرد بین افغان ها و انگلیس ها در تاریکی صبح ٩ دسمبر ١٨٧٩ تا ساعت ٧ شام دوام کرد و در روز اول جنگ از اینکه وحدت امر و قومانده بین مبارزین کوهدامن و کوهستان موجود بود به ایشان هدایت داده شده بود زمانیکه هوا تاریک شد و فرق دوست و دشمن شده نمی تواند نباید حمله نمائید و هجوم را سازمان ندهید. برای اینکه عوض دشمن قوت های خود را از بین نبریم بر جنگ از صبح روز ٩ دسمبر الی شب ١٠ دسمبر ١٨٧٩ ادامه داشت و تمام مبارزین محلاتی را که روز بدست آورده بودند برای خود مدافع تدافعی حمله ساختند و منتظر سپری شدن شب و بر آمدن آفتاب و روشن شدن روز بودند. مبارزین بجز توت، تلخان، مشک آب، چوب و سوته، فلخمان، قبضه و برچه چیز دیگری برای جنگ نداشتند لیکن با سپری شدن روز ٩ دسمبر اکثریت مبارزین صاحب تفنگ و ماشیندار و حتی توپ های مختلف که از انگلیس ها مانده بود مجهز با سلاح های همان زمان شدند.
فردا روز جنگ فرا رسید، تاریخ ١٠ دسمبر ١٨٧٩ بود که حمله و هجوم را طوری ترتیب و تنطیم نموده بودند که از بالای توپ هائیکه در اطراف نواحی افشار جابجا شده بود فیر اجرا نمایند و یک تعداد از قوت های خود را بالای نقاط حاکم مواضع اشغال شده موظف نموده بودند از این که مبارزین بالای جزوتام های دشمن حمله را اجرا نمودند دشمن ذریحه توپ های دست داشته خود انداخت های دوامدار را بالای مبارزین دوام دادند، در چنین وضعیت مبارزین فداکار مثل برگ درختان ریختند و جان شیرین خویشرا فدای استقلال و تمامیت ارضی وطن نمودند. با دادن همین تلفات سنگین و جبران ناپذیر باز هم میر بچه خان غازی به پیش روی سپاه ملی با صدای الله اکبر به پیشروی هدایت میفرمود. دشمن را یک پی دیگر به خاک و خون کشانیدند و از منطقه افشار و قرغه و کاریز میر دو فرقه پیاده و توپچی و سوار دشمن را بصورت مکمل محو ساختند. بعداً پلان نمودند که از راه ارغندی به کوتل تخت به مبارزین وردک، میدان و عزنی از طرف شمال قوای دشمن را ضربه زده به کمک یکدیگر نقاط حاکم کوه آسمائی و تپه های خورد و بزرگ شمال شهر کابل را با ارتفاعاتی نزدیک آن بدست نگاه داشتند که دشمن از احاطه خارج شده نتواند.
خلاصه اینکه دشمن مکار و فریب دهنده را از مواضع شان جاروب کرده داخل قشله شیرپور نمودند. مبارزین در هوای آزاد و بعضی بروی برف می خوابیدند. و با مشتی از گندم و تلخان تغذیه میشدند. با این هم قوت قوی دشمن را نیست و نابود ساختند. چنانچه یک جنرال انگلیس( میجر جنرال ایرس) که نبرد های کابل را به چشم سر مشاهده نموده است در این موضوع چنین نوشته اشت « چیزی که راجع به بی عاطفه گی افغانان گفته میشود تنها نظر انگلیس ها است. در حالیکه افغان ها یک نژاد قوی و خوب بوده و از قتال باک ندارند، وقتیکه او یک موضع را اشغال کرد بار دوم استرداد آن مشکل است» حین موضوع را لیدی سیل در جنگ بی بی مهرو چنین مشاهده نموده است.
مبارزین افغانی از بالای تپه ها چنان در صفوف سپاه انگلیس فرو ریختند که گرگ در رمه گوسفندان داخل میشود. مبارزین همه یکجا از چهار طرف انگلیس ها را بداخل شیرپور بحال محاصره کشانیدند. جنرال رابرتس سفیر و نماینده انگلیس در افغانستان بود برای دفاع قشله شیرپور چهار دیوار قشله را برای جنرال بیگر داده بود و موظف ساخت که نگذارند که دشمن از این چهار ضلع و رخنه از دیوار ها وارد قلعه شیرپور شوند. مبارزین ملی خارج قشله شیرپور را بین سران مبارز تقسیم نمودند که در تقسیم امور طرف شمال قلعه شیرپور بحال محاصره در آمد و طوریکه انگلیس ها داخل قلعه را به جنرال های مقتدر و کار آزموده خود تقسیم نمودند. به همین ترتیب از طرف شمال قلعه شیرپور مربوط به غازی میر بچه خان کوهدامنی و کوهستان شد و طرف جنوب و شرق و غرب را به مردم کابل، لوگر، غزنی، و وردک تعین نمودند. محاصره تنگ تر و چندین روز را در بر گرفت از اینکه هوا روز به روز سرد تر شده و زمستان فرا رسید و یخ بندی به تدریج زیاد شده میرفت مبارزین کوهدامن و کوهستان به رهبری غازی میر بچه خان کوهدامنی مجلس را دایر نمودند و در ختم مجلس چنین تصمیم اتخاص کردند، از این که دیوار شمال آن برای ما رسیده است کوشش کنیم که نسبت به دیگر مبارزین ضربه قوی به دیوار وارد کنیم که به همین ترتیب مبارزین سر به کف نهادند و آنقدر از خود شهید بجا گذاشتند که تا به قسمت بالای دیوار سمت شمال قلعه شیرپور رسیدند که شهیدان در نزدیک دیوار قشله کشته شده بودند تا جائی رسید که شهیدان برابر به تیرکش سوراخ دیوار هجده مورهء قشله شیرپور رسیدند که این محل واقعه فعلاً در سرک قیر قلعه فتح الله خان کابل موجود است (بنام چهار راهی شهید مشهور است)
گرفته شده از سایت کوهدامن زمین
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.