رساله موسیقی درمانی: نقد ونظر ماریا دارو

دوستان گرانقدرازپیشرفت علم و فرهنگ دوره های تاریخی کشورآگاهی دارند وچندی قبل بنده کتابی را ازدست اخلاص جناب محترم استاد عبدالرحمن «فریدون» سلجوقی اثرگران بهای جناب محترم نصرالدین سلجوقی را بدست آوردم وازآن کتاب پرمحتوا خیلی فیض بردم؛ اکنون جناب محترم نصرالدین سلجوقی کتاب رساله موسیقی درمانی نوشته ی وتالیف ذیقمیت خواجه عبدالرحمن غزنوی بن سیف الدین غزنوی یکی ازدانشمندان قرن دهم را که اندکی پس از عصرتیموریان تحریروبا معرفی مقامات و پرده های موسیقی پرداخته بود وبیان خاصیت درمانی علم موسیقی را دررفع  بعضی امراض شرح نموده است ؛ برایم ارسال داشته اند.

دوستان گرانقدرازپیشرفت علم و فرهنگ دوره های تاریخی کشورآگاهی دارند وچندی قبل بنده کتابی را ازدست اخلاص جناب محترم استاد عبدالرحمن «فریدون» سلجوقی اثرگران بهای جناب محترم نصرالدین سلجوقی را بدست آوردم وازآن کتاب پرمحتوا خیلی فیض بردم؛ اکنون جناب محترم نصرالدین سلجوقی کتاب رساله موسیقی درمانی نوشته ی وتالیف ذیقمیت خواجه عبدالرحمن غزنوی بن سیف الدین غزنوی یکی ازدانشمندان قرن دهم را که اندکی پس از عصرتیموریان تحریروبا معرفی مقامات و پرده های موسیقی پرداخته بود وبیان خاصیت درمانی علم موسیقی را دررفع  بعضی امراض شرح نموده است ؛ برایم ارسال داشته اند. با سپاس ازجناب محترم نصرالدین سلجوقی باید از دو شخصیت واستادان دیگرخاندان سلجوقی هریک جناب محترم محمد ارشد بهزاد سلجوقی و برادرشان  جناب محترم استاد عبدالرحمن « فریدون » سلجوقی نییز تشکر بدارم که این دوبرادر ارجمند وهنرمند فرزندان شاعر وعالم بزرگ مرحوم  فکری سلجوقی میباشند.

این رساله که درطی  «۳۴ » صفحه با  انگشتان  هنرافرین جناب محمد ارشد بهزاد سلجوقی تمام آلات موسیقی را با سبک استاد هنر؛ کمال الدین بهزاد هروی نقاشی و با خطاطی انگشتان هنرور استاد عبدالرحمن فریدون سلجوقی زیب وزینت یافته است. کاپی های رنگه این اثر بخاطر بدست نشرسپرده میشود که درمتن ومتحوای آن معلومات بیشتر در رابطه موسیقی و درمان بعضی بیماری ارائه  گردیده  است. درسدهَ های پیشین با چاپ سنگی درایران بنشررسیده ودرموزیم  شورای اسلامی  ایران محفوظ میباشد. دربخشی ازاین رساله پیرامون دستگاه ها ومقام های موسیقی و علاوه نموده  پردهها وتقسیم مقام ها به شعب مختلف ازجمله اصفهان یاد شده ؛ که خاطره  من« نصرالدین سلجوقی» درمورد یک مصاحبه ء روزنامه  قدس به شماره ( ۳۰۶۲) که محمد رحیم خوشنو یکی از رباب نوازان مشهور هرات درسال  (۱۳۷۷) ش – در مشهد انجام شده بود؛ در ذهنم تداعی بخشید. و متن مصاحبه  را من « نصرالدین سلجوقی» به عنوان ماخذ درکتاب موسیقی هرات نشر نمودم. درآن مصاحبه در باره  دستگاه های موسیقی وتقسیم بندی ان در افغانستان پرسیده شده بود.   درپاسخ « موسیقی افغانستان گام های متنوع دارد. مصطلع است که موسیقی افغانستان ازدو جنس مذکرومونث (بیروی) و به موسیقی مذکر (یمن) میگویند. ازاختلاط این دوموسیقی؛ دستگاه موسیقی افغانستان شاخته میشود». همچنان او ازنت های ملتانی که معادل اصفهانی می باشد مانند بیلو (همایون) بیرو (چارگاه) بیروی (شور) دشتی( نوا) وپوری ( ماهور) وغیره بحث مفصل درمصاحبه  خوانده  بودم. همچنان امیرجان خوشنوازنیز دراین  زمینه معلومات مفصل برای پروفیسورجان بیلی دررفت وآمد هایش درهرات ارائه کرده است. اهمیت دیگراین رساله بحثی ازفوایدعلم موسیقی برای داکتران ویا اطبا وحکما اختصاص داده شده است؛ میباشد. ساخت ادوات موسیقی را ( عود) به فیثاغورث نبست داده شده که این عود را بر هفت پرده (مقام) وضع نموده وبعد ازوی شاگردانش یک پرده دیگربرآن افزودند. دردور اول چهار پرده دیگر برهشت پرده افزوده  شده است.  نویسنده بعد از یاد اوری مختصرازتاریخچه موسیقی؛ ازدوازده مقام وسپس از بیست چهارمقام دیگر مطالبی را تحریر نمود که دو شعبه را به یک مقام   اختصاص داده است.                                                                    قابل یاد اوریست که نویسنده دوازده مقام موسیقی را به نقل قول ازمولانا کوکبی و دیگراستادان علم موسیقی به نظم آورده است. هرمقام ودوشعبه  یک آهنگ نامیده میشود. سپس به بانگ های موسیقی اشاره شده  است.                                  چون کتاب مذکوردرحوزهء موسیقی درمانی نگارش گردیده است؛ جایگاه خاص برای اطبا وحکما دارد.                                    بعضی ازعلما ومحققین اختراع موسیقی وآلات آنرا به  فیثاغورث منسوب دانسته اند وگویند که ذوات و تارمخصوص رود را ازجنس سه تار ودوتار اختراع  کرده است واما نظریات و اختراعات کسی دگری بعد ازفیثاغورث درا یجاد الات موسیقی اهمبیت بیشتر دارد؛ آن شخصیت گرانقدر ابونصر فاررابی است. ابونصرفارابی عالم زبر دست موسیقی بود تالیفاتی زیادی درزمینه دارد و الاتی را نیزدرعالم موسیقی اختراع کرده است. مثلاٌ غیچک رااز نو آوری های ابو نصرفارابی میدانند وهمچنان وی را مخترع » قانون» نامیده اند. او درسال ۳۳۹ ق- به  معلم ثانی مشهورگردید زیرا در ریاضیات؛ موسیقی و طب اطلاعات بسیارمهم را تالیف وبه دوستداران علم طب و موسیقی پیشکش  نموده  است. با انکه بنده « راقم این سطور» ماریا دارو ازهنر موسیقی  معلومات ندارم مگر با مطالعه این رساله ی زیبا وجامع که تشریح تاریخ ومبدا پیدایش و مخترع نوع الات موسیقی را بیان میکند؛ معلومات مفید بدست اوردم ومستفید شدم. ازآلاتی وعلمای موسیقی که دراین رساله بااهمیت نام برده شده است؛ مشت نمونه  خروارتذکر داده میشود.  مخترع غیچک معلم ثانی « ابونصر فارابی میباشد. موسیقی نظربه سایرهنرهای زیبا براحساسات وروان انسان شدیداٌ تاثیرگذارمیباشد. یونانی ها می نویسند که امرای قدیم آریایی هنگام که برخوان می نشستند؛ دسته  از نوازندگان وخنیاگران به رامش گری ورقص میپرداختند. تا جایکه تصاویر رنگی بامیان وهیکل های هده وکاپیسا معلوم میشود؛ موسیقی درعهد کوشانی ها به حد اعلای پیشرفت خود رسیده بود وتاریخ انکشاف آن به دوهزار سال قبل میرسد. گویند که برخی از ادوات موسیقی؛ طورمثال : توله؛ رباب؛ برط؛ سه تار وطنبوردرقرن دوم میلادی ازناحیه باختراز راه سین کیانگ وحوزه طارم درخاک چین منتشرشده است. درهمین وقت موسیقی درخدمت آئین بودایی استخدام میشود.آلات موسیقی واستادان نوازنده آن : ابونصرفارابی درغیچک ؛ فرخی سیستانی درچنگ و رود که هردو را با مهارت مینواخت؛ محمد برطی دراین فن استاد بود؛  وی ازندیمان مسعود غزنوی به شمارمیرفت. ابن سینای بلخی درموسیقی یدطولائی داشت. خواجه عبدالقادرعودی کنز الاحان که اهل مزرعه بود ودرسال۸۷۳ ق- درهرات در گذشت. هنر وی موجب حیرت موسیقی  شناسان روزگار بود. همچنان خاجه محمود شهابی هروی ؛ قاسم قانونی؛  حاقظ باباخانی؛ مولانا بنایی ملک الشعرای محد شیبانی درموسیقی مهارت خاص داشتند. الاتی موسیقی : ارغنون؛ ارغنون ماخذ ازکلمه یونانی وازجمله بزرگترین سازها درجهان است که مختص  به مسیحیان میباشد اما مولانا از دم وبازدم ارغنون تعبیرعرفانی دارد مثال:                  هیچ کس را  خود زآدم تاکنون    – کی به دست آوازهم چون ارغنون            پس عدم گردم ؛ عدم ؛ چون   –    ازغنون گویدم کانا الیه راجعون                  و یا شمس تبریزی چنین سروده  است : ازعشق توگشتم ارغنون عالم   – وز زخمه تو ناس  شده  احوالم               مانندهء  چنگ شده همه اشکالم –  هر پرده  که می زنی مرا؛ می نالم     افلاطون در جمهریت آنرا سازی دارای سیم و وتربسیار معرفی کرده  است هم چنان  فرانسیس بیکن منطق  خودرا ارغنون جدید نامیده وانرا به  افلاطون نسبت  میدهد.  بیا مطرب ان نای را کن به دست –  کز اوارغنون یونان شکست.         امیر خسرو دهلی میگوید:  چو رود باربد این نغمه پرداخت  –  نکیسا ارغنون خویش بنواخت                                                      (مغنی ) مغنی یکی از آلات زهی؛ شبیه قانون وسنتور میباشد. این اله موسیقی در دوره  اسلامی در اصفهان ساخته شده است.                                      ( رباب )  از آلات رشته ای ( مهتزه) کمانی؛ تلفظ آن درلغت با فتح اول ( رباب بر وزن صواب) ثبت شده است. پنج هزارسال قبل ازمیلاد مسیح درعصر راوانا Rawanastron )  اختراع شد و پادشاه سیلان ربااب را ازماخذ سلطان  راوناسترون معرفی نمود است. رباب با اشکال  مختلف ذکرشده است. فارابی درتحقیقاتش درباره گام رباب  دو سیمه با کلمهء بیضی  شکل  کشکول مانند لعراب  شمال افریقا و اسپانیه  دانسته است. مولانای  بزرگ  رباب این  سازسالخورده ؛ شورانگیز؛ با نوای جانبخش؛  با  مستی افرینی و روان بخش بصورت وبا صورت اثر ناکش درادبیات ما سیمای  شناسایی دارد. مولانای بلخ  از نواز آن به  قلق  روحی  می اید و صدای گشاده شدن بهشت را می شنود و نعره آن به  منزله فریاد  اشک چشم وجگرهای کباب  می پندارد. در سماع عارفانه  سوخته دل؛ رباب غوغا گراست  که عارف را به  جلسه می کشاند و به بیخودی میبرد ومست میسازد؛ این مولاناست که میگوید:  هیچ  می داند چه میگوید در باب –  زاشک چشم و از جگرهای کباب            پوستی ام  دور مانده من زگوشت  –  چون ننالم در فراغ و درعذاب        چنبرش گوید بدم من  شاخ سبز  – زین من بشکست و بدرید آن رکاب     بانگ ها همچو جرس درکاروان    –   یا چو رعد وقت شیران سحاب             ای مسافر دل منه برمنزلی که     –   شوی  خسته به وقت  اجتناب               ( بربط ) نوع  ازسازها میباشد که درمعرب  بریت از ذوات الاوتار( سازهای زهی ) گفته  شده است. مانند عود دربغل گرفته  میشود. ابن سینای دانشمند بلخی دربخش ریاضیات شفابخش بحثی درمورد موسیقی دارد.از نام بردن از ساز های زهی که سیم دستان و پرده  داشته وبا زخمه یا مظرب به صدا در میآید به بربط اشاره می کند وازسخنان او برمی اید که بربط زمان سامانیان ( خسرو و پرویز ) چهار سیمه  بوده  است.

درمتون فارسی ازسده سوم هجری کلمه عود جای بربط را گرفته است. زیرا نفوذ زبان عربی کم کم جای  خودرا در ایران باز نموده  است اما شعرا و نویسندگان  بربط را درآثار بکار میبرند؛ چنانچه سعدی  شیرازی میفرماید:  چو اهنگ بربط بود مستقیم  –  کی از دست مطرب  خورد گوشمال   وگرهرکه بربط گرفتی  بدست  – قفا خوردی از دست مردم چو دف               خواجه  حافظ  شیرازی  نیز گفته است :   نشاندند مطرب به هر برزنی   – آغنی سرایی وبربط زنی                                بیا ساقی از باده پرکن بطی   –  مغنی کجایی بزن بربطی                                                                                            ( قیچک ) قیچک یکی ازسازهای کهن درموسیقی قدیم مطرح بوده است. واژه  ترکی بوده  و به معنی آواز؛ گریه و یا فریا گلو درمتون پشین ثبت گردیده است. نویسندگان کتب  موسیقی از ان به  نوعی  کمانچه تعبیر نموده اند. حتی  در  دپوره مغل  و تیموریان از  سازهای  مجلسی ( کمانه ای) محسوب  شده است. (طنبوریا تنبور ) طنبور ازخانواده سه تار « سه سیمه ها» بوده و در تاریخ  گذشته  مشاهده  میشود  که در دوره ساسانیان درمیان  اعراب  نیز درایام  بت پرستی  رایج  بوده  است.          (  عود)  عود درلغت  چوبی  است  سیاه رنگ که به جهت بخور ومعطر نمودن ها بسوزانند.  این از الات زهی دوات  الاوتار از قدیمی ترین  آلات  موسیقی  در  نقاط  مختلف  جهان  موجود؛ شناخته  شده  است.                                ( کمانچه ) یک  نوع سازی است  که با کمان  نواخته میشود .کمانچه در قرن سیزده و چهاردهم  میلادی به شکل  کاسه نیم کروی شکل  وپایه  اهنی نوک تیز ؛ در خاور میانه  مورد  استفاده  قرار داشت.                                       ( قانون )  اله  میباشد به شکل  مثلث و مانند ساعد با سطحی مجرد ( تنها) که دارای  هفتاد و دو وتر میباشد گاهی  از روده وگاهی هم  ازسیم  ساخته  میشود.قانون در  کشور  های  اسلامی از قدیم الایام با نام  های  مختلف  موجود بوده لاکن  کم وبیش  تغییر در شکل  ظاهری ان مشاهده  شده  است. اختراع این  ساز را به  افلاطون و یا برخی به  فارابی منتسب  داشته  اند. قانون پس ازاشتهار درکشورهای عربی  درحدود قرن  دوازدهم ازطریق اندلس  به  اروپا انتقال  یافته  است. حافظ  در مورد قانون  چنین  گفته  است:   خدا محتسب مارا به فریاد دف ونی بخش که سازشرع ازین افسانه بی قانون نخواهد شد         ( دف یا دایره) یک  واژه عبری است معنی کوبیدن را میدهد. یکی از آلات کوبی وضربی میباشد که به دایره مشهور گردیده  است. درتمام جهان مروج  میباشد. ساختمان و ابعاد های دف یا دایره دراین رساله موسیقی به خوبی معرفی شده است.        ( چنگ) از کهن ترین الات رشته ای  میباشد و با سر انگشت نواخته میشود. می گفت که  تو درچنک  منی –   من  ساختمت چونت  نزنم                          من  چنگ تو ام برهر رگ من     –   تو زخمه  زنی من تن  تننم                 حاصل تو ز من  دل  نکنی      –   دل  نیست مرا من  خود چه  کنم.    « شعراز مولانا  غزلیات شمس»                                      رودکی برگرفت و نواخت  –  باده اند؛ کوسرود انداخت« رودکی»     وقت  سحر است خیز ای مایه ناز – نرمک نرمک باده خورچنگ نواز « خیام» درختم از تمام  دوستدار موسیقی  وطبابت خواهشمندم این رساله زیبا را مطالعه  بدارند و همچنان برای محترم نصرالدین سلجوقی؛ محترم محمد ارشد بهزاد سلجوقی ومحترم استاد عبدالرحمن فریدون سلجوقی که در این رساله زحمات زیاد را متقبل شدند وبا چنین  زیبایی درخطاطی ونقاشی و جمع اوری مطالب تاریخی اقدام کرده اند از خداوند منان عمر باصحت و سلامتی  وسعادت تمنا  میدارم. با حرمت                                                                                     ماریا دارو – تاریخ ۲۵  فبوری سال  ۲۰۲۴