قافله عمر : نوشته – نذیر ظفر

ظفر

بر عمر ما به دور جهان اعتبار نیست

این زنده گی برای کسی پایدار نیست

ملا و شیخ هر چه که گفتند گوش کن

گفــتار شان بدون عمل استوار نیست

بی جد و جــــــــهد رزق مهیا نمیشود

لیــــکن ترا به کثرت ان اختیار نیست

از دوست گله کن نه زکردار دشمنان

این را بدان که خصم بمانند یار نیست

امید ســیر گل به چـــــمن در بهار کن

پا هـــــیز در طراوت گلها بکار نیست

از جود و از سخا تو مکن لحظه دریغ

هر نامدار جود که ثروت مدار نیست

بی عشق پا به مسجد و بتخانه هم منه

معبود را بــــــغیر محبت شعار نیست

از رفـــــــــته گان قا فله عمر غیر نام

نقشی دگر به لوحه این روزگار نیست