همسر عزیزم سلام…
مدتهاست دلتنگ حرف زدن باتوهستم…
مدتهاست دلتنگ مهربانی هایت ونگاه پرمهرت هستم…
که دیر زمانی است حسرت آن بر دلم مانده است. همان نگاه پرمحبتی که اکنون جز صفحات تلگرام وواتساپ و…..چیزی دیگری را نمی بیند. مدتهاست دلتنگ لحظات کنارهم بودنمان هستم… همان دقایقی که اکنون به ساعتها تبدیل میشود وتو از لابه لای صفحات دنیای مجازی چیزی را می جویی که بدون شک من وفرزندانم درآن سهمی نداریم! همسرعزیزم!
حواست هست به کودکانم که به جای گذران وقت باتو مجبورمیشوند پای برنامه های تلویزیون بشینند وبه جای خندیدن باتو با کمدین های خندوانه بخندند؟
وچقدرتفاوت دارد لبخند مهربان تو با…!
عزیزم!
وقتی تو تمام مطالب دیگران را با لذت میخوانی ولایک میزنی وبلافاصله برای تمام گروه های دوستانه ات کپی میکنی؛هیچ میدانی آن لحظه من وفرزندانم نیز احتیاج داریم کسی نگاه منتظرمان را بخواند ولایک کند وباعشق،مجبتش را در قلبمان کپی کند؟
همسرم چای را که باعشق برایت ریختم سرد شده! نمیبینی؟میوه هایی که دخترمان برایت پوست کنده درجلوی چشمان معصومش پلاسید !…حواست نیست؟
عزیزم!
لطفا لطفا…پسرمان درسن بلوغ است واحتیاج دارد حسش را بفهمی ودر آغوشش بگیری وکارهایش را لایک کنی!
مهربانم!
محبت وجودت را در قلب مهربان دخترم کپی کن وبگذار از تمام اضطرابهای درونش لفت دهد!
فدای عکس زیبای فتوشاپ شده ات!
منظورت را از انتخاب این عکس برای پروفایلت نمیفهمم !
منظورازرمزموبایل وحساسیتت را به گوشی ات نمیفهمم از کی تا به حال بین ما چیزی پنهانی بوده؟ ازکی تا به حال دیواربی اعتمادی بین ما رشد کرد که من نفهمیدم؟
خوب من!
تو میتوانی با دستکاری تنظیمات گوشی ات همیشه آنلاین بودنت وچت کردنت را از چشمان من پنهان کنی’ ولی عزیزم اگر گناه میکنی که بینای تو کس دیگریست…
واگرنه !این همه پنهان کاری چرا؟
فضای مجازی تورا وعشق تو را از ما گرفته است….
عزیز رفته از دست! بازگرد…بازگرد…
فرزندانم خود واقعی تو را می خواهند.همه چیز این دنیا به اندازه کافی مجازی ودروغین هست…
همسر عزیزم لآقل تو واقعی باش…
تکیه گاه زندگی ام تو واقعی باش
فاطمه پریسا