ترور های وحشتناک وغیر متعارف در افغانستان از شهادت مرحوم احمد شاه مسعود آغاز شده زما نیکه برای اولین بار ترورست های مدرن از اروپا وارد افغانستان شدند وبا انفجار کامرۀ فلمبرداری شان با عث شهادت احمد شاه مسعود شدند. حرکت طالبان دست داشتن در ترور احمد شاه مسعود را رد کردند ومنطق هم حکم میکند که این قتل با این پیچیدگی از سطح بر نامه ریزی طالبان بلند بود.ترورستان عرب بودند وتا بعیت بلجیمی داشتند که طالبان با این افراد نمیتوانند تا مین را بطه کنند و همچنان عیار سازی یک کامره فبلمبرداری با مواد انفجاری نیز از سطح پلان گذاری طالبان آنموقت بلند بود.وهم اینکه عا ملین جا بجا از پا در آورده شدند در حالیکه امکان زنده نگهداشتن یکی از آنها کاملا میسر بود.پس اینجا ارتباط مستقیمی بین طراحان خارجی وزمینه سازان داخلی تا لحظه انفجار وبعد از انفجار که به نابودی عا ملین انجا مید وجود دارد
.مسئولیت تحقیق در مورد شهادت شهید احمد شاه مسعود قهرمان ملی در همان زمان ومکان از صلاحیت نزدیکترین دوستانش بود که هم قدرت را بدست داشتند وهم بیشترین معلومات را در مورد ترورستان داشتند..لذا درین مورد کسی حق ندارد پای حکومت های بعدی را شامل قضیه کند این بر میگرد به استخبارات بیرونی وقدرتمندان داخلی چه مخالف وچه موافق.؟؟؟ادامه ترور ها؟ شخصیت منحصر به فرد سید مصطفی کاظمی وحمله انتحاری بر آن که شبیه حمله بر شهید احمد شاه مسعود بود باید سر نخی را بدست وارثین احمد شاه مسعود ومدعیان خون آن داده باشد .بدین معنی که طراحان قتل احمد شاه مسعود بعد از آن حادثه به داخل افغانستان آمده اند و عین پلان را طرح کرده اند .بعد روشن شد که این پروسه نه بلکه یک پروژه است که بخاطر بر داشتن دانه های درشت ویا شخصیت های مؤثر جهادی بر داشته میشود تا راه را برای بر نامه های بعدی هموار سازند بر نامه های که تا هنوز مشخص نیست که چه خواهد بود..درین مقطع حساس لازم بود تا کسا نیکه مدعی حمایت از مسعود وخط مبارزاتی اش هستند نوع ارتباط بین این دو ترور وعناصر ذی ربط را پیدا میکردند اما بر خلاف انتظار شعار دادند و گاه و بیگاهی بسوی این وآن اشاره رفتند…من بعد از شهادت سید مصطفی کاظمی به این باور شدم که طراحان نزدیک آمده اند واین پروسه سر عت پیدا میکند تا پروژه تکمیل شود.یعنی هدف خورد کردن وپاک کردن شخصیت های بر جسته بخصوص حامی اتحاد شمال بود که از چندین زاویه هدف گرفته شده بودند با گشتن فزیکی، با کشتن شخصیت شان از طریف معتاد ساختن به فساد وبا بر طرفی وکنار زدن عدۀ از بدنه دولت یعنی چندین سنگر.تا بتوانند حکومتیکه تمام عناصر آن از یک حزب واز مناطق مشخص بود کمی از محاصره وانحصار بیرون شود واین پروژه در خارج طراحی شده بود وپروسه آن در افغانستان توسط عناصر خاص که در داخل نظام هم نفوذ داشتند عملی میشد.
به همین تر تیب ترور جنرال داود داود، جنرال عبدالرحمن سید خیلی ، جنرال خان محمد قندهاری، ملک زرین کنر، جنرال خاک ریزوال، احمد ولی خان کرزی، حاجی عبدالقدیر، قومندان عبدالحق ،حشمت خلیل کرزی، احمد خان سمنگانی، مطلب بیگ و غیره وتا شهادت هولناک پروفیسور استاد بر هان الدین ربانی رئیس شورائی عالی صلح ورهبر جمعیت اسلامی افغانستان وتا حال جزء یک پروژۀ پلان شده بود.با آنکه این قتل ها طور مقطعی وبا بر نامه عملی میشد حامیان مقتولین ویا شهداء آنقدر به به جمع آوری ثروت وچسپیدن به قدرت گیر مانده بودند که گاهی هم فکر نکردند چرا این افراد کشته میشوند وطراحان قتل وعاملین این پروسه با تکمیل این پروژه چه هدف اساسی را دنبال میکنند؟ویا اینکه تا هنوز به هدف رسیده اند ویا خیر واین کا بوس هولناک تا چه وقت ادامه پیدا خواهد کرد وفر جامش چیست؟.تصفیه وپاک سازی نظام از حزب خاص ویا رهبران اقوام خاص است ویا ضعیف سازی نیروی مقتدر سال های جنگ وجهاد است تا بتوانند ایشان را براحتی به پای میز محاکمه بکشانند واز علملکرد های شان جواب بگیرند البته اینها همه احتمالات است واگر هدفی در تطبیق پروژه باشد فرضیه های فوق قابلل دقت است.اما بی غمباشی زر اندوزان خیره چشم هم قابل تا مل است که فکر میکنند شاید تا دنیا است چنین خواهد بود.
چرا هیچ قا تلی دستگیر نشد؟ باور دارم نیرو های قدرتمندی در صحنه حضور دارند که نزدیکان ویاران خودرا از دست میدهند وداده اند واین قدرت مندان در پست های امنیتی بزرگ ووزارت ها کار میکردند اما نتوانستند یک عامل ویا مظنون واقعی را دستگیر وواقعیت را به سمع شهروندان افغانستان برسانند واقعیت تلخی که سوال های زیادی را در ذهن ایجاد میکنند که اینها منتظر چه وکی اند واز چه کسی انتظار دارند قاتل دوستان وهمسنگران شانرا شنا سائی ودستگیر کنند..به همین دلیل است که گاهی برخی تحلیل گران نزدیکترین دوستان احمد شاه مسعود واستاد بر هان الدین ربانی را متهم میسازند چون اینها بیشترین قدرت را درین زمان داشته اند واما مانند افراد عادی وعابرین راه ادعا کرده اند که به هیچصورت قابل قبول نیست…من به این باورم که همشهریان ما درین سه دهه به قدرت وثروت معتاد شده اند وهیچ پدیده ای برای شان عزیز نیست. جز از پول و ثروت
تحلیل نهائی :از نهم سپتامبر ۲۰۰۱ روزی که افغانستان به کانون توجهات رسانههای منطقهای و بینالمللی تبدیل شد؛ زما نی که دو تروریست بلجیمی مراکشی تبار با یک عملیات انتحاری بی سابقه وخیره گننده در منطقه خواجه بهاءالدین ولایت تخار افغانستان بزرگترین فرمانده نظامی نیروهای ائتلاف ضدطالبان را به قتل رساندند. ونقطه در خور توج این است که ترور احمد شاه مسعود دو روز پیش از حادثه تاریخی یازدهم سپتامبر صورت گرفت و در هیاهوی حملات نیویورک و ویرجینیا آنگونه که باید و شاید دیده نشد. از آن تاریخ تاکنون افغانستان شاهد تحولات فراوانی بوده است؛ از جمله سقوط طالبان، حضور گسترده نیروهای بینالمللی، استقرار نظام سیاسی جدید واداره حکومت توسط همسنگران نزدیک احمد شاه مسعود…وبر گشت مجدد طالبان وداعش تا این که این کشور را به خط مقدم مبارزه با تروریسم در جهان تبدیل کرده است. نظام سیاسی جدید مسعود را قهرمان ملی افغانستان لقب داده است ولی با این حال مرگ احمد شاه مسعود همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.وبعد از احمد شاه مسعود نوبت شهادت به همسنگرانش وحتی رهبرش استاد ربانی رسید..جالب اینکه نزدیکان وفرزندان این قرباینان گردانندگان اصلی حکومت اند ولی اندکترین اطلاعات از عاملین وقاتلین ندارند وچشم شان بسوی مردم عادی است تا قا تلین را شناسائی ودستگیر کنند.حال که چندین دهه ازین ما جر ها میگذرد میخواهم بگویم همانطور که این قتل ها وترور ها زنچیره است عاملین وعناصر هم به هم هم تنیده وبافته است .که گویا دوست ودشمن را با هم مکس کرده است.
اگر نزدیکان احمد شاه مسعود واستاد ربانی که حدود سه دهه میشود در پست های کلیدی ووزارت خانه های مهم دولت حتی ارگانهای امنیتی کار کرده اند از عاملین سر نخی نداشته باشند خیلی بی ا ارزه بی کفایت وبی تفاوت بوده وایشان مسئول نه که مهره وحلقه زنجیری بوده اند که نمیدانستند توسط چه کسی تکان میخورد..مگر از چه کسی انتظار دارند عا ملین قتل ها وترور های زنجیره ای را شنا سائی کنند. مگر چرا یک روز هم بخاطر قتل رهبران وقهر مانان شان احتجاج نکردند وتظا هراتی راه اندازی نکردند.فکر میکنم دامنه شک وتردید خیلی وسیع است ونمیتوان تنها خارجی ها وعوامل بیگانه را متهم ساخت چه دوستان نزدیک هم هیچ عکس العمل مشخص وسازنده انجام نداده اند. شما ملاحظه کنید که محترم احمد ولی مسعود برادر شهید مسعود در پاسخ به سوال یک خبر نگار درین زمینه چه میگوید.وطور نشان میدهد انگار خود شان بی صلاحیت ودست بسته اند ویا رعیت عادی در حالیکه چنین نیست خودش سفیر وبرادر دیگرش معاون رئیس جمهور وهمسنگرانس اکثرا وزیر اند ولی هیچ کاری نکرده اند.. سوال خبر نگار:
بهنظر شما طراحان و عاملان واقعی ترور ایشان چه کسانی بودند؟
اولین نکتهای که باید در ارتباط با ترور شهید مسعود متذکر شوم این است که طالبان در این توطئه نقش نسبی داشتند ولی طراح اصلی نبودند. طراحان اصلی ترور شهید مسعود را باید در خارج از کشور افغانستان یافت. طالبان فقط مهرههای داخلی توطئه بودند. بنابر اطلاعاتی که ما داریم، گروههای متعددی در این کار سهیم بودند؛ گروههایی مانند القاعده و برخی عوامل پاکستانی. اما در کل میخواهم این نکته را مطرح کنم که ترور شهید مسعود یک کار عادی نبود که طالبان به تنهایی از عهده آن برآید. طالبان بخشی از توطئه بودند ولی با وجود این، بسیاری از طراحان و عاملان ترور برای ما ناشناخته ماندهاند. دلیل آن هم این است که بهرغم درخواستهای فراوان، دولت افغانستان تاکنون کمیسیونی را برای بررسی این مسأله تشکیل نداده است تا تحقیق گستردهای در اینباره صورت گرفته و مشخص شود که واقعا چه کشورها، نهادها و افرادی در این ترور دست داشتهاند...؟؟؟
خوب سوال من این است که شما من حیث برادر ودوستان دیگر که مهره های اصلی دولت هستید چه کاری انجام داده اید ؟وحتی وزارت دفاع وامنیت وداخله هم بدسترس شما یود حتی وزارت خارجه اگر میخواهید عوامل خارجی را در یابید.نه خیر فرزندان ودوستان هم تقصیر دارند.؟؟؟؟