نیرو های چهار آتشۀ جنگ طلب دست راستی امریکا سرانجام دونالد ترمپ را از پا در آوردند و وادار به تسلیمش ساختند. ترمپ خلاف همه وعده هائی که به رای دهندگان امریکا داده بود، عمل کرد و به همه قول و قرارش پشت پا زد. این جاست که مردم فرق بین گفتار و عملکرد سیاسیون امریکا را مشاهده می کنند. حملات راکتی ترمپ به سوریه عطش جنگ طلبان جمهوری خواه و دموکرات را نسبی کاهش داد و به نظامیان این کشور اطمینان خاطر بخشید که ترمپ رئیس جمهور، آن ترمپ دورۀ انتخابات نخواهد بود. هر رئیس جمهور امریکا باید تابع سیستم باشد، سیستمی که بر مبنای توسعه طلبی و تداوم جنگ استوار است.
گروه های فاشیست، محافظه کاران جدید و انگلو- صیهونیستها بر دونالد ترمپ غلبه کردند و او را وادار ساختند که سوریه را زیر ضربات مرگبار راکت های توماهاک بگیرد. بعد از کمتر از سه ماه، ترمپ به نیرو های جنگ طلب امریکا تسلیم شد و راه جنگ را در پیش گرفت. در خلال این مدت، کودتای نوع امریکائی علیه ترمپ در جریان بود: یا او را وادار به پذیرش طرح های نیرو های جنگ طلب سازند و یا اینکه سر به نیستش کرده یا حد اقل او را نسبت “روابطش با روس ها” به پای میز محاکمه بکشانند. مشاهده میشود که ترمپ شرط اول را می پذیرد و از روش جنگ طلبان پیرو می کند.
در ماه اپریل سال 2016، ترمپ در یک نطق انتخاباتی اظهار داشت که “یک روز لیبیا را بمباران می کنیم تا در آنجا دمکراسی را تعمیم بخشیم. روز بعد شاهد بربادی این مردم هستیم. پول های عظیمی را برباد دادیم و انسان ها را نابود کردیم.. و ما خاور میانه را خراب کردیم”. پس چه اتفاق افتاد که ترمپ دگرگون شد و به همه حرف ها و وعده هایش پشت پا زد. این سوال را باید در عمق سیستم جستجو کرد که به دنبال توسعه طلبی و تحکیم حاکمیت جهانی است و یک لحظه هم ازین روش عقب نشینی نکرده است. ترمپ هیچ گاهی در سیاست شامل نبود. یک قمرباز چه برداشتی از سیاست جهان دارد و بایست چه تحلیلی از سیاست خارجی امریکا داشته باشد. در جریان انتخابات، سیستم امریکا گفتار وی را تحمل کرد و فکر میکرد که شاید در انتخابات موفق نشود. اما بعد از پیروزی، سیستم وارد میدان عمل گردید تا ترمپ را یا به راه بیاورد و یا اینکه از صحنه بدرش کند. ترمپ اکنون راه اول پذیرفته و طبق دستور سیستم عمل می نماید.
زمانیکه ترمپ وارد قصر سفید شد و در اریکۀ قدرت قرار گرفت، فرق سیاست بازی و قمار بازی را عملاً مشاهده و تجربه کرد. در 20 جنوری یعنی روز حلف وفادری، ترمپ کلمات زیبائی را بکار برد که موقتاً چنگی به دل زد. ترمپ گفت: “ما سیاست خارجی متفاوتی را تعقیب می کنیم. سیاستی که از اشتباهات گذشته درس می گیرد…ما بیشتر در صدد برانداختن رژیم ها نخواهیم بود…من رئیس جمهور جهان نیستم، بلکه رئیس جمهور امریکا هستم”. آیا این جملات برای سیستم همیش متجاوز قابل تحمل است؟ آیا برای سناتور مکین و سناتور گراهام جنگ طلب حرف های ترمپ قابل پذیرش است؟ هر گز نه. صرف یک روز قبل از راکت باران سوریه، تیلرسن وزیر خارجۀ امریکا اعلام داشت که “سرنوشت بشر اسد توسط مردم سوریه تعیین میشود”، لاکن چه شد که همه چیز به یک بارگی عوض گردید. دقیقاً 63 ساعت بعد از حملۀ وحشیانۀ سلاح کیمیائی در سوریه، ادارۀ ترمپ دستورحمله را به سوریه صادر کرد. تا حال معلوم نیست که آیا دولت بشر اسد دستور استفاده از اسلحۀ کیمیائی را صادر کرده یا اینکه دست های مرموز دیگری در کار بوده است که بهانۀ برای جنگ طلبان امریکائی بدهد و ادارۀ ترمپ را به حمله به سوریه وادار سازد. با خلق این حادثه، ادارۀ ترمپ تغییر ماهیت داد و مانند ادارۀ بوش و اوباما و کلنتن عمل نمود.
دونالد ترمپ با حملات راکتی بر سوریه، چهار هدف را تعقیب نموده است: اول اینکه، به مردم خود و جهان نشان داد که او دست نشاندۀ روسیه نیست. دوم اینکه، فشار سیاسی توسط گروه های جنگ طلب و دموکرات ها را بر خود کاهش داد و به آنها ثابت نمود که پیرو سیستم است و از آنها اطاعت می نماید. سوم اینکه، توجه مردم و مطبوعات را از موضوع مداخلۀ روسیه در انتخابات و طرز انتخاب شدنش دور نمود و آن را به سوی بحران سوریه معطوف داشت. چهارم اینکه، روسیه، چین، ایران و کوریای شمالی را به عقیده اش ترساند و به اتحادیۀ اروپائی قوت قلب بخشد. تجاوز به سوریه زمانی اتفاق افتاد که اکسی جین پینگ رئیس جمهور چین در کنارش بود و خلاف آداب دیپلماتیک، به چنین قباحتی دست زد. ترمپ خواست بدین طریق به کوریای شمالی و ایران پیغام بفرستد و به آنها بفهماند که امریکا توان و ارادۀ درهم کوبیدن آنها را در صورت لزوم دارد.
بشار اسد رئیس جمهور سوریه اظهار داشت که “امریکا خواست با ضربه به سوریه و نقض حاکمیت این کشور، روحیه تروریستهای شکست خورده را بالا ببرد، اما به هدف نرسید”. روزنامۀ هافینگتن پست نوشت:
تغییر دادن حکومت در بسیاری از کشورها انجام شده و در نهایت به پیامدهای فاجعه باری منجر شده است. این عملکرد در سوریه نیز نتیجۀ مرگباری خواهد داشت. اکنون دونالد ترمپ و نئومحافظه کاران بر طبل جنگ میکوبند. آنچه دربارهٔ این حادثه هولناک تر است اینکه بحث هائی است که دربارهٔ تغییر دادن حکومت سوریه مطرح میشود، بدین معنی که به نظر میرسد طرح ها برای تهاجم به سوریه و سرنگون کردن اسد در حال نهایی شدن هستند”.
از جریان بحران سوریه بر می آید که ترمپ تصمیم دارد همان سیاست خارجی را که در جریان انتخابات منتقدش بود، ادامه داده و در نهایت تابع دساتیر جنگ طلبان امریکا شود. این روش بار ها در سیاست خارجی امریکا امتحان شده و هر بار هم به شکست افتضاح آمیزی مواجه گردیده است. ادارۀ ترمپ قبل از آنکه بر مبنای برخی اتهامات و توطئه ها در بارهٔ سلاح های کشتار جمعی وارد جنگ گردد، باید با دقت دوبار بیندیشد. برانداختن نظام ها در چند سال اخیر نتایج مصیبت باری داشته است. ترمپ میداند که چه فاجعه ئی در عراق و لیبیا پدید آمد. پس یا باید خودش ترمپ خود باشد و یا اینکه ترمپ نیرو های جنگ طلب.