تیغ نظرت صف شکن لشکر کفار : شـادروان عایـشه درانـی

یا شاه نجف شیر خدا حیدر کرار

ای محرم راز ازلی ، واقف اسرار

هم حیدر هم صفدر و هم فاتح خیبر

تیغ نظرت صف شکن لشکر کفار

فیض از کرمت یافته هر شاه و گدایی

کان کرم و بحر عطا ابر گهر بار

هم مقصد و مقصود رجال و زنسائی

ای فخر ولی، کنز سخا سالک اطوار

هم ناصر هم غالب و هم شاه ولایت

هم خاک در تست شفای دل بیمار

هر دل که درو حب علی نیست بترقد

هرکس نبود خادم تو باد نگونسار

هم خالص هم مخلص هم کلب درت را

شک نیست گر ایزد بدهد جنت و گلزار

هرجا که بود خوف و خطر شمع هدایت

از یکه و یک دانه من باش خبر دار

عایشه به اذیال کرم دست رجا زد

چون هست و عطا و کرم و لطف تو بسیار

 

از عایشه درانی شاعره افغانستانی