ادامه اختلافات در حکومت وحدت ملی زمینه ساز فعالیت های فراگیر داعش و طالبان است : احمد سعیدی

اختلافات شدید که از چندی بدینسو میان رییس جمهور محمد اشرف غنی و استاد عطا محمد نور والی بلخ در سرخط خبر های ملی و بین المللی قرار دارد در حال حاضر خیلی ریشه دار بنظر می رسد ادامه این اختلاف ها به منزله روند بازگشت به نقطه صفر است و بیشترین زمینه را برای گسترش فعالیت داعش و طالبان مهیا می سازد.

در گذشته نیز اختلافات درون حکومتی بین رئیس جمهور و معاون اول آن جنرال عبدالرشید دوستم زمانی هم بین رئیس جمهور و رئیس اجرائیه داکتر عبدالله وجود داشت اما چند روزی است که اختلاف در حکومت وحدت ملی افغانستان میان «محمد اشرف غنی» رییس جمهوری و استاد عطا محمد نور والی و رئیس اجرائیه حزب جمیعت اسلامی افغانستان نسبت به هر چیز دیگری آشکار تر و پر تنش تر شده است. این اختلاف ها زمانی برجسته تر گردید که آقای مرتضوی سرپرست سخنگوی مقام  رئیس جمهور طی کنفرانس مطبوعاتی اعلان کرد که رئیس جمهور غنی استعفای عطا محمد نور والی بلخ را منظور نموده و انجنیر داوود را بحیث والی بلخ انتصاب کرده است بعد از اعلان این خبر آقای صلاح الدین ربانی سرپرست وزارت امور خارجه و رئیس حزب جمیعت اسلامی با عجله سفر یونان را نیمه تمام گذاشته و بخاطر حل و فصل این قضیه به کابل برگشت از سوی دیگر استاد عطا محمد نور طی نشستی  اعلام کرد که حکومت وحدت ملی بر اساس یک توافقنامه سیاسی

تشکیل شده رییس جمهور با توافقنامه ای که بخاطر تشکیل حکومت وحدت ملی با تیم مقابل داشته عمل نکرده بناً منظوری استعفای وی مورد قبول نبوده  و خود را تا زمانیکه در مورد سرنوشت آن جمیعت اسلامی تصمیم نگیرد کما فی السابق والی بلخ دانسته به وظایف اش ادامه خواهد داد به گفته استاد عطا محمد نور با در نظرداشت مواد توافقنامه که زمینه ساز ایجاد حکومت وحدت ملی گردیده رئیس جمهور صلاحیت تبدیلی آنرا ندارد از سوی دیگر نزدیک به یک هفته از این ماجرا میگذرد تعداد زیادی از شخصیت های مطرح کشور پشتیبانی خود را از موقف استاد عطا محمد نور اعلان کرده اند و یک تعداد از شخصیت های سیاسی و جهادی بشمول استاد عبدالرب رسول سیاف هر دو طرف را به تفاهم خویشتن داری و ادامه همکاری دعوت کرده اند. از سوی دیگر روز گذشته حامد آغا پسر مرحوم پیر سید احمد گیلانی نیز در این مورد حرف های داشت اما من تا آخر ندانستم که هدفش چه بود و چه میخواست شاید خودش بداند که چی گفته است از طرف دیگر اطلاعاتی وجود دارد که بخاطر حل اختلافات بین دو طرف هئیتی نیز توظیف شده به نماینده گی از رئیس جمهور غنی آقای معصوم ستانکزی رئیس عمومی امنیت ملی و عبدالسلام رحیمی رئیس دفتر رئیس جمهور گفته می شود هئیت جمیعت اسلامی را آقای صلاح الدین ربانی ریاست مینماید .

برای روشن شدن ابعاد مختلف این اختلاف ها، که چرا با این شیوه شکل گرفت و پیامدهای داخلی و خارجی آن، چه خواهد بود میخواهم نظریات خود را با شما شریک سازم.

به باور من خاستگاه اجتماعی متفاوت آقای اشرف غنی رئیس جمهور  و آقای استاد عطا محمد نور و همچنین، چالش های گذشته در انتخابات این کشور که آقای نور در دفاع از داکتر عبدالله قرار داشت گرچه در حال حاضر آقای عبدالله با رئیس جمهور خیلی نزدیک و به  عطا محمد نور پشت کرده است گفته می شود آقای داکتر عبدالله امیدوار است در انتخابات آینده ریاست جمهوری آقای غنی وی را به صفت معاون خود بپذیرد به هر صورت اینها همه از مواردی است که به این اختلاف ها دامن می زند. از سوی دیگر واگرایی های اجتماعی سیاسی، فرهنگی در افغانستان طوری بنظر می رسند که اگر وضعیت بشکل تفاهم با در نظرداشت منافع ملی حل و فصل نشود بلاخره کار به رویا رویی نظامی منجر خواهد شد و هزینه های زیادی را برای این کشور و دست اندرکاران سیاست به همراه خواهد داشت؛ گسترش حضور و فعالیت گروه های مسلح افراطی در افغانستان تنها بخشی از این هزینه ها خواهد بود که خیلی دردناک است. هم در گذشته و هم از چندی بدینسو

رییس اجرائیه جمیعت اسلامی آقای نور آقای اشرف غنی را درباره عزل و نصب هایی که از طرف آن صورت میگیرد ماجرا جویانه تعریف نموده می گوید طرف مقابل تشکیل دهنده حکومت وحدت ملی از همچو تقرری ها بی اطلاع است حالا اگر از من پرسیده شود که این اختلاف ها تا چه اندازه جدی است؟ 
من بر این باورم که این اختلاف ها جدی است به این دلیل که نخست، این دو شخصیت یعنی آقای غنی و عطا محمد نور جایگاه اجتماعی، سیاسی متفاوت از یکدیگر دارند. دوم اینکه آقای نور یک نگرانی قبلی از عملی نکردن تعهدات و وعده های داده شده نیز در قبال رئیس جمهور دارد آقای نور به این باور است که در انتخابات گذشته پیروز میدان داکتر عبدالله بوده است با در نظرداشت کم جرااتی ها و ناتوانی های مدیریتی آن از سوی دیگر با در نظرداشت برخی ملاحظات سیاسی و اجتماعی و امنیتی داکتر عبدالله مجبور به واگذاری نتیجه انتخابات در اثر فشار امریکایی ها شده است. همچنان بنا بر دلیل دوم، استاد عطا که در مذاکرات اخیر عوض داکتر عبدالله با رئیس جمهور بخاطر تقسیم سهمیه ها در قدرت در وزارت خانه های مختلف حرف اول را میزده است خود و جمیعت اسلامی  را در تصمیم گیری های دولت فعلی دارای سهم می داند و حتی سهمی بیشتر از اشرف غنی برای خود و جمیعت اسلامی آقای نور معتقد است حضور اشرف غنی در قدرت، محصول انعطاف در دیدگاه او و جمیعت اسلامی بخاطر منافع ملی بوده است نه چیز دیگری .
نکته سوم، موضوع تشکیل حکومت وحدت ملی است. به این معنی که به اعتبار دو دلیل یاد شده، در فوق حکومت وحدت ملی تشکیل شد. تمایل گروه های داخلی و حامیان خارجی آنان بر این بود که افغانستان دوباره به نقطه صفر بازنگردد چون این احتمال وجود داشت که دوباره درگیری های قومی در افغانستان تشدید شود. بنابراین اشرف غنی و آقای عبدالله، که جمیعت اسلامی در حمایت از آقای عبدالله قرار داشت هر دوی آنها مصالحه را زیر عنوان حکومت وحدت ملی انتخاب کردند و یک پست و شرایط جدیدی را برای عبدالله بنام ریاست اجرائیه به وجود آوردند. این پست پیش از این وجود نداشت اما پس از خلق آن، شرح وظایفی برایش تعیین شد. که هرگز جامع عمل نپوشید بدون تردید رئیس جمهور که انتخابش برآمده از آرای مردم باشد در قانون اساسی افغانستان صلاحیت های مشخصی برای آن معین گردیده اما ایجاد حکومت وحدت ملی با در نظرداشت قانون اساسی نبوده متاسفانه در توافقنامه گفته نشده بود که  مسوولیت های عزل و نصب ها بر عهده چه کسی باید باشد داکتر عبدالله و تیمش بشمول استاد عطا محمد نور فکر میکردند  بخش های اجرایی کار در حوزه عزل و نصب ها به جز افراد رده بالا، بیشتر از جمله وظایف رئیس اجرائیه به ریاست داکتر عبدالله  است. این پیش بینی در اوایل نیز وجود داشت که حکومت وحدت ملی با این ترکیب لغزان خواهد بود که باید در راستای استحکام آن تدابیر لازم اندیشیده می شد اما نیروهای سیاسی درون سیستم، در راس آقای غنی رئیس جمهور تمایل های واگرایانه بیشتری نسبت به گرایش های همگرایانه داشتند. بعضی ها به این باور اند .
اختلاف های موجود میان اشرف غنی و عطا محمد نور البته ارزش آن را ندارد که نوعی واگرایی سیاسی و متاثر از آن یک واگرایی اجتماعی در افغانستان ایجاد شود. واگرایی اجتماعی و سیاسی در افغانستان که به طور حتماً منجر به واگرایی های نظامی خواهد شدکه هزینه آن به مراتب بیش از این است که کدام یک از این دو شخصیت برنده یا بازنده باشند. بنابر این عقل سلیم در شرایط موجود حکم می کند که نشست های آینده بیشتر درباره رفع اختلاف ها باشد نه تشدید آن چرا که دوران آن نیست که تصور شود قدرت از لوله تفنگ بیرون می آید. اگر اینگونه تصور شود، افغانستان برای هیچ یک از مدعیان قدرت باقی نخواهد ماند از طرف دیگر همه میدانند.
پس از چند دهه بی ثباتی در افغانستان، اضافه تر از سه سال است که شکل گیری حکومت وحدت ملی سبب ساز ثبات نیم بند و نسبی در این کشور گفته می شود. اما اگر این اختلافات مهار نشود و عاقلانه در راه حل آن گام برداشته نشود پیامدهای داخلی و منطقه ایِ ادامه یافتن اختلاف ها، چه خواهد بود؟ حالا در این میدان تقابل یا تعامل جمیعت اسلامی و استاد عطا محمد نور تنها نیستند جنرال پر قدرت عبدالرازق که حوزه غرب بخصوص در بین مردم قندهار از محبوبیت خوبی برخوردار است نیز دولت مرکزی را به چالش گرفته و گفته است با کاغذ این حکومت مقرر نشده ام که برطرف شوم همچنان دیده می شود تعدادی از از اشخاص و افراد دیگر بخصوص اعضای پارلمان در تلاش اند تا ائتلاف دیگر ضد حکومتی را تشکیل دهند اینها همه چالش های است که باید روی آن دقت کرد.

به عقیده من واقعیت این است که افغانستان یک جامعه چندقومیتی است و متاسفانه هنوز این قومیت ها به یک وجدان و روح جمعی زیر عنوان ملت افغانستان تا کنون تبدیل نشده اند. از طرفی، برخی کشورهای همسایه نیز سوءاستفاده های زیادی از این وضعیت می کنند. در یک تعداد از ولایات عده ای متاسفانه با کلیدواژه پشتونیسم این اختلافات را دامن میزنند و در یک تعداد از ولایات دیگر با واژه های تاجک ، ازبیک ، هزاره نیز این اختلافات دامن زده می شود. به باور من دیدگاه نیرو های بین المللی نیز در این قضیه با یک دیگر در تضاد اند.

با در نظرداشت سخنان اخیر وزیر خارجه آلمان شرایط بین المللی نیز به گونه ای است که هر لحظه احتمال خروج نیروهای بین المللی حاضر در افغانستان وجود دارد. بنابراین هر اختلافی که عمیق شود، می تواند به منزله بازگشت به نقطه صفر در این کشور باشد؛ وضعیتی که بیشترین زمینه را برای حضور داعش و طالبان ایجاد می کند. اگر نیروهای سیاسی موجود در افغانستان وحدت را حفظ نکنند، تهاجم داعش و طالبان به این کشور رویدادی حتمی به نظر می رسد. خدا ناخواسته حتی ادامه اختلاف ها میان این دو تن، تکه تکه شدن این کشور را درپی خواهد داشت. بنابراین تاکید می کنم که در پرتو وجود دشمنی بزرگتر، نباید موضوع های جزیی که با عقلانیت راه حل دارند  اختلاف زا شوند.
مردم افغانستان از خورد تا بزرگ میدانند که حکومت وحدت ملی پس از انتخابات سال 2014 افغانستان با میانجیگری مقام های آمریکایی بخصوص وزیر خارجه آ وقت آقای جان کری شکل گرفته. حالا اگر از من پرسیده شود  در مساله اختلاف میان آقای اشرف غنی و آقای عطا محمد نور، موضع آمریکایی ها چیست؟ جواب من اینطور خواهد بود.  
آمریکا در افغانستان هم حضور و نفوذ دارد و هم تحولات را مدیریت می کند. باید به منطقه ای که افغانستان در آن واقع است، توجه نماید. افغانستان به عنوان کشوری در جنوب آسیا و آسیای مرکزی که بخشی از آن هم در خاورمیانه قرار دارد، در منطقه ای واقع شده که آمریکایی ها در آن حضور موثر نداشته اند. اکنون پس از سال ها برنامه ریزی، آمریکایی ها توانسته اند در افغانستان مستقر شوند. تلاش واشنگتن این است که ضمن حفظ وضع موجود، نیروهای آمریکایی نیز در این منطقه بمانند اما برای احساس شدن ضرورت حضور آنان، بی میل هم نیست که درگیری های  اینجا و آنجا ایجاد شود تا امریکا بتواند از این آب گیل آلود بهتر ماهی بگیرد.
بنابراین، این اختلاف ها تا اندازه ای که از مهار نیروهای آمریکایی خارج نشود، زمینه را برای حضور و تلاش برای تثبیت نفوذ آمریکا بهتر فراهم می سازد. اگر آمریکایی های در حال حاضر بی تفاوت باشند که نیستند بعضی ها به این باور اند که مقامات امریکایی در دفاع از تصمیم گیری های رئیس جمهور قرار دارند و از سوی دیگر اطلاعات نا تائید شده ای نیز وجود دارد که استاد عطا محمد نور غیر مستقیم از پشتیبانی روسیه و جرمنی برخوردار است به هر صورت اگر این وضعیت راه حل مسالمت آمیزی نیابد به طور قطع، دولت موجود نمی تواند به دلیل اختلاف های داخلی و تهدیدهای موجود که علیه این کشور وجود دارد موقعیت و حاکمیت خود را حفظ کند.

به هر حال در صورت اگر از من سوال شود ادامه و تشدید اختلاف ها میان آقای اشرف غنی رئیس جمهور و آقای عطا محمد نور ورود مستقیم آمریکایی ها به این موضوع تا چه میزان محتمل است؟ 
بطور حتمی این اتفاق خواهد افتاد و آمریکایی ها نخواهند گذاشت که افغانستان از کنترلشان خارج شود؛ آن هم نه بخاطر مردم افغانستان بلکه به دلیل منافع خودشان اقدام خواهند کرد. سوال دیگری که مطرح می شود در چنین شرایطی شخصیت های مطرح سیاسی ، اجتماعی چه موقف را اختیار نمایند.
به عقیده من دامن زدن به اختلافات نه عقلانیست و نه انسانی پس باید همه سیاست ها و عملکرد های شخصیت ها و احزاب سیاسی در راستای توصیه هایی برای رفع اختلاف های درونی زمامداران این کشور باشد چرا که پس از سال ها جنگ و خونریزی، جامعه افغانستان به ثبات نیم بند نسبی دست یافته است. در شرایط کنونی، رهبران سیاسی افغانستان و کشورهای منطقه نباید اجازه دهند که درگیری های گذشته یکبار دیگر تکرار شود.
به باور من پیامدهای این درگیری ها افزون بر ایجاد ناامنی در افغانستان، دامن کشورهای منطقه را نیز خواهد گرفت و باعث افزایش مهاجرت، قاچاق مواد مخدر و بسیاری از ناامنی های دیگر خواهد شد. این تاثیرها متوجه جامعه بین المللی نیز خواهد بود همچنان که در سال 2001 حمله به برج های دوقلو از همان جا کلید خورد، به این معنی که با برنامه ریزی در افغانستان، این رویداد اتفاق افتاد که تا هنوز ادامه دارد.

نتیجه :

دو قطبی شدن قدرت در افغانستان به نفع هیچ کس نیست چون نا کارایی های حکومت وحدت ملی در حدی گسترش یافته که علاوه بر مردم سرخورده افغانستان، جهانیان نیز از این وضعیت و از این مدیریت راضی بنظر نمی رسند تنها و تنها  راه حل خروج از بن بست سیاسی تفاهم هم پذیری یکدیگر با در نظرداشت منافع ملی افغانستان است و بس .