مردم حق شناس افغانستان در 28 میزان سال جاری صادقانه و عاشقانه در انتخابات پارلمانی به پای صندوق های رای رفتم با در نظرداشت همه مشکلات رای های خود را استعمال کرد حالا امیدوار اند که کمیسیون مستقل انتخابات بتواند رای های سفید را از سیاه جدا و حق را به حق دار برساند از طرف دیگر شنیده می شود که انتخابات ریاست جمهوری نیز در 31 حمل سال آینده برگزار می شود من در سه دور گذشته به دفاع از کاندید معین قرار داشتم که همه میدانند اما حالا تصمیم گرفته ام اگر حیات باقی بود در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری از هیچ کاندیدی حمایت و پشتیبانی ننمایم گرچه میدانم انتخابات ، نوعی معامله است و باید پرسید : آیا این معامله ، پر سود است یا نه ؟ به نفع چه کس یا کسانی است ؟ اگر ضرری داشته باشد ، به شانه چه اقشار می افتد ؟ تا کنون چه سود و زیان هایی داشته است ؟ آیا در شرایط کنونی اجتماعی و سیاسی ، بازهم باید در آن شرکت کنیم بپای صندوق های رای برویم، یا خیر.
از سوی دیگر آیا می توان انتخابات افغانستان را به ” معامله ” تشبیه کرد بلی به باور من انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما با در نظرداشت همه مشکلات که دامنگیر مردم ماست نوعی معامله جمعی است . در یک طرف ، ملت و از طرف دیگر ، حاکمیت که در دو طرف معامله قرار دارند . ملت یا مردم افغانستان در سه دور انتخابات ریاست جمهوری صادقانه به پای صندوق ها رفته اند و چیزی را خریده اند . در اولین انتخابات ، با رأی خود جمهوری اسلامی افغانستان تحت رهبری حامد کرزی را بدست آوردند فقط جمهوری اسلامی افغانستان و حکومت منتخب نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر آیا از این عملکرد خود سود کرده ایم یا ضرر؟ بحثی است که در متن این مقاله خواهد آمد بعضی ها از گذشته و عملکرد که داشته اند پشیمان اند و بعضی ها مشتاق آرای که در آن زمان به صندوق ها ریختند گرچه ریختن رای بخاطر ایجاد حکومت وحدت ملی زیاد نسبت به انتخابات قبلی نزولی و درد آور بود از طرف دیگر دور از امکان نیست که تعداد زیادی رای های را که در دور سوم انتخابات ریاست جمهوری ریخته اند پشیمان باشند. چرا که آنان درآن زمان ، تصور می کردند ، در قبال پرداخت رأی خود حکومت را به وجود خواهند آورد که از حکومت آقای حامد کرزی بهتر باشد و به اراده شان ، احترام گذاشته خواهد شد وعده های داده شده آهسته آهسته عملی خواهد شد بلاخره زمامداران سر تسلیم در مقابل ملت ، فرو خواهد آورد ولی بتدریج همه متوجه شدیم ؛ که این مسئولین آنطور عمل نمیکنند که ما در اوایل فکر میکردیم با گذشت زمان تصور چنین بود که نه به طور کامل ، بلکه بتدریج آهسته آهسته اصلاحات خواهد آمد و حکومت از لجاجت و خود کامگی صرف نظر نموده، خود را اصلاح خواهد کرد این با گذشت زمان فهمیده شد که یک تصویر ذهنی بیش نبوده .
حالا باید پرسید زمامداران موجود از آرای مردم چه چیز را بدست آوردند،مشروعیت حکومت و اعمال قوه قهریه ، زور را بدست آورده و با تکیه به رأی مردم و مشروعیت نسبی که بدست آورده است، هر قانونی را که خواسته، فرمان داده و به اجرا گذاشته است . هر فرد حقیقی یا حقوقی را که خواسته از سر راه خود ، کنار زده و بیکارش ساخته . با هر کشوری که تمایل شخصی داشته، از آدرس مردم افغانستان رابطه برقرار کرده و با هر کشور که زورمندان غربی مخالفت داشته اند از آدرس مردم افغانستان روابط را کاهش داده سازمان ها و نهادهای زیادی بدون موجب ایجاد شده اند و نهاد های کار آمدی از بین برده شده اند اکثر امورات از طریق آزمون و خطا ، به پیش رفته و می رود ولی از آزمون و خطاها ، درس و عبرت گرفته نشده با تکیه به مشروعیت نسبی که با معامله با مردم و خارجی ها بدست آورده اند، از خواسته و اراده مردم متاسفانه سر پیچانده ، آنان را به خودی و غیر خودی تقسیم کرده اند.
ملتی را که مشروعیت خود را حکومت در معامله با آنان و با رأی آنان ، کسب کرده است ، صغیر، غیر ممیز، نا بالغ و عقب مانده میدانند که صلاح خودشان را تشخیص نمی دهند ، و باید بخشی از حاکمیت، برای آنان تصمیم بگیرد . برای آنان افرادی را انتخاب کنند و آنان را از میان شیرینی های که حاکمیت انتخاب کرده است ، یک یا چند تایی را برگزینند و این همه سود و زیان خرید ” جمهوری اسلامی افغانستان در قبال پرداخت رأی و مشروعیت نسبی، به حاکمیت ، بوده و است .
در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری، مردم افغانستان به خرید حکومت بنام وحدت ملی با در نظرداشت مجبوریت های زمان تن دادند. فکر میکردند اوراق که بخاطر ایجاد حکومت وحدت ملی نوشته شده هر کلمه و جمله آن اجرا خواهد شد.
نا امنی کشتن ها بستن ها و قتل های زنجیری با گذشت هر روز فضا را برای زندگی تنگ تر کرده کمتر عملاً اجازه داده میشود تا مردم احساسات درونی خود را انعکاس دهند مردم میدانند با گذشت هر روز ما تاوان سنگینی را می پردازیم بلاخره با گذشت چهار سال هر ارزش و معیار که به حقوق ملت مربوط بود ، فراموش شده و هر چه که به حقوق حاکمیت تعلق داشت ، پر رنگ تر شده میرود بی اعتنایی در مقابل خواسته های احزاب ، آزادی اجتماعات و اعتراض و انتقاد ها دخالت در سیاست ، ابرازعقاید سیاسی و عقیدتی یکی پی دیگری مشکل زا گردیده حکومت در عرصه اعمال زور ، قدرت ، سیاست و تعیین حرکت جامعه ، یکه تاز شده است، بخاطر تصاحب هرچه بیشتر قدرت عقب نشینی وجود ندارد. بلکه مایل اند تا آن چه در توان دارند به نفع حاکمیت، به کار بگیرند.
متاسفانه یأس عمومی از تغییر یا اصلاح نهاد های حکومتی و توزیع قدرت و مشارکت ملی که باید از داخل حکومت، رخ میداد بنظر نمی رسد .
گفته می شود جناب آقای غنی و داکتر عبدالله عبدالله یکبار دیگر کاندیدای ریاست جموری خواهند بود به گفته آنها تا کار های نا تکمیل خویش را تکمیل کنند بخواهیم یا نخواهیم بعید میدانم که زمامداران موجود به آسانی از تنها سواری اسب قدرت دست بردار گردیده، و از پله های بلند قدرت فرود آمده و دیگر احزاب و ملیت ها را شریک سازند ولی می توان امیدوار بود که فشارهای افکار عمومی داخلی و بین المللی ، روند دموکراتیک دنیا و همه کشورها ، آنها را هم مجبور به تغییر موضع بسازد اگر چنین چرخشی در دور چهارم انتخابات ریاست جمهوری رخ دهد حکومت داران کنونی با گذشته خود برای همیش وداع کنند و در عمل از نا بکاری های خود، پرده بردارند قابل احترام خواهند بود ولی با در نظرداشت تجارب و عملکرد های گذشته ، امیدی به آن نیست و رای مردم در خدمت بردگی آنان است و خواهد بود . یعنی تا زمانی که چرخشی بزرگی در سیاست افغانستان رخ نداده است ، من هرگزدر انتخابات ریاست جمهوری رای نخواهم داد تا به برده سیاسی اقتصادی حاکمیت ، تبدیل نشوم . طوریکه دیده می شود سرنوشت ما را تقلب و دیگران تعین خواهند کرد ما طوریکه لازم است حق انتخاب را نداریم مشارکت و حکومت که بر آمده از آرای مردم باشد هم به بازی یک طرفه تبدیل شده است که من شخصاً خریدار و علاقمند آن نیستم متاسفانه گفته می شود که در انتخابات آینده ریاست جمهوری خارجی ها هر چه را که بخواهند ، به ما تحمیل خواهند کرد . چه بخواهیم و چه نخواهیم .
پس من رای نخواهم داد و خودم را نمی فریبم که در حکومت آینده این کشور مشارکت دارم با رای خود ، حکومتی را نمی خرم که به من ، به عنوان برده سیاسی حال و آینده نگاه کند ، اگر مانند گذشته در انتخابات خیانت شود باور داشته باشید جدال ملت با حکومتگران متقلب و سلطه طلب مطلق گرا ، ادامه خواهد یافت از طرف دیگر من نمیخواهم با کاندیدا از نزدیک در انتخابات آینده ملاقاتی داشته باشم چون این همه این دید و بازدید ها را پوچ و کم تاثیر می دانم انتخابات سال آینده ریاست جمهوری فصلی از رشد احزاب ائتلاف ها و جبهه های سیاسی نخواهد بود بلکه فصلی از زور آزمایی های زور و زر تخطی و تقلب خواهد بود از همین لحظه کاندیدان هم تقریباً معلوم اند و سرنوشت آنانی که آگاهانه یا غیر آگاهانه رأی می دهند، معلوم است حاکمیت ، آرای آنان را می خرد و با تکیه بر رأی آنان و به نام همه ملت ، بر همه ما حکومت خواهد کرد. در نتیجه ، چه رأی بدهیم و چه رأی ندهیم ، برنده و بازنده معلوم است من و دوستانم بدرستی میدانیم که چه چیزی به صلاح ماست و چه چیزی به نفع ما نیست و باید رأیمان را برای خرید کدام متاع بدهیم یا ندهیم ولی حکومتگران ، هنوزما را صغیروغیرممیز فکر می کنند اگر من زنده بودم در جریان کمپاین انتخابات ریاست جمهوری عملکرد های همه کاندیدا ها را با رسانه ها انشاالله شریک میسازم چون میدانم
انتخابات ، بدون افشاگری و افشا سازی کاندیداها ، بی معنی است امیدوارم رسانه های صوتی و تصویری افغانستان در این راستا رسالت خویش را ادا نمایند اگر افشاگری ها صورت نگیرد معنی انتخابات این است که در تاریکی ها باید به تاریک ها رای داد . من باور ندارم که تعدادی از کاندیدان تجربه شده به قصد خدمت برای ملت ، به میدان خواهند آمد من نمی توانم با گذشته ای که دارند به صداقت آنها باور کنم . پس رأی نمی دهم .
گرچه بارها رأی داده ام اما هیچ حاصل موثری رای من نداشت چه امیدی دارم که پس از این انتخابات ریاست جمهوری وضعیت بهتر خواهد شد لذا رأیم را برای خرید وعده های دروغین طرح ها و ایدئولوژی های که ضد منافع ملی بوده نمی دهم .