زخم دیرینه افغانستان مانند همیش خون چکان است ، قصاب زمان پیوسته در حال کوبیدن ساطور بی رحمی بر سر وجان این پیکر ضعیف ونحیف است.هیچ مرحمی گزاری به سراغش نمی اید همه پشت در های بسته در حال بگو مگو وتصمیم گیری اند هیچ کلیدی برای گشودن قفل دروازه معالج درد ها وزخم های افغانستان وجود ندارد یکی میگوید قفل افغانستان کلید ندارد دیگری کلید را در بحر یکی در آسمان می جوید وعده در گوشه گوشه جهان سر گردان اند..خلیل زاد میگوید همین جاست چرا آب در کوزه وما تشنه لبان میگردیم اما فریاد آقای اشرف غنی چون ناقوص کلیساری روم قدیم آسمانهارا خراشید وزمین را به صدا در آورد که نه خیر کلید اگر بخاطر ختم جنگ است آنطرف مرز بروید .پاکستان را دق الباب کنید آنها کلید صلح را زیر بالشت جنگ پنهان کرده اند اما آقای حامد کرزی میگوید من در دوره ریاست جمهوری خود بار ها به پاکستان رفته ام حتی بعضی اوقات در یک ماه سه بار مگر کلید را نیافتم حالا با تعدادی زیادی همکارانم میروم به دوراهه مسکو آن کشوریکه در جنگ وصلح افغانستان تجربه دارد تا اگر خدا رحمی به دلش بیاندازد با پرواز دادن همای بخت بر سرم دوباره طور مؤقت کلید را بدستم بدهند آنجاست که افغانستان آرام ومرفه خواهد شد وویرانی هایش را بیا جوروو بیا جوروو!
بحران سیاسی وپیچیدهگی های نقشه صلح : هر چند افغانستان دارائی احزاب سیاسی معتبر به مفهوم متعارف نیست اما عدۀ میتوانند از اقوام ساکن کشور بنام حزب نمایندگی کنند کسا نیکه در اثر بحران سیاسی اخیر تکان خورده وراه گم کرده اند نمیدانند کجا بروند رئیس جمهور پا به گلوی شان فشرده ونماینده امریکا هم کارت منافع کشور متبوعش یعنی امریکا را بازی میکند وبیشتر بر منافع استراتیژیک آن کشور می اندیشد تا منافع افراد واشخاصیکه از محور ریاست جمهوری فرار کرده اند حالا به امید سقوط حا کمیت آقای اشرف غنی وتشکیل حکومت مؤقت پروانه وار در محور دا عیه دار صلح زلمی خلیل زاد میگردند واز همینجا در کنار بحران امنیتی بحران سیاسی نیز تشدید شده یک جهت حامیان صلح وحکومت مؤقت وکنار زدن آقای اشرف غنی به ابتکار وتلاش آقای حامد کرزی به هر قیمت که میشود وطرف دیگر حا میان صلح وادامه حکومت اشرف غنی وبر گزاری انتخابات ریاست جمهوری این اختلاف بر سر ترسیم نقشه راه صلح فضای سیاسی کشور را کاملا ابری وخاکستری ساخته وکشور را فعلا دو قطبی نموده و گروه طالبان را در موقعیت بهتری سیاسی قرار داده است.
بحران رد پای کلید صلح: با آنکه داکتر زلمی خلیل زاد نمایندۀ ویژه وزارت خارجه امریکا با نشست های پیهم در دو حه وکشور های مختلف منطقه در تلاش ساختن بینی خمیری برای امریکاست اما معتقد است که کلید اصلی قفل صلح در کابل است..هر چند هدف اصلی آقای خلیل زاد ازین اظهارات روشن نیست که منظورش کنار رفتن حکومت فعلی وتشکیل حکومت مؤقت است ویا اینکه تصمیم اخیر را باید حکومت کابل بگیرد.به همه حال این اظهارات عصبانیت حکومت کابل را بر انگیخته تا جائیکه سیاسیون آنرا تقابل اشرف غنی وزلمی خلیل زاد تعبیر نموده واز وضعیت پیش آمده به یک بحران تعبیر کرده اند اینکه واقعا داکتر زلمی خلیل زاد واشرف غنی احمد زی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند ویا خیر دقیق معلوم نیست اما تقابل جناب حامد کرزی که جدا طرفدار حکومت مؤقت است با اشرف غنی خیلی روشن است چنانچه اشرف غنی احمد زی در صحبت هایش بیشتر حامد کرزی را مورد حمله قرار داده آنرا کم سواد وبی تحلیل وشاگرد میخواند که حکایت از تقابل وبحران سیاسی دارد.
بحران انا رشیزم در دیالوگ: صلح نیاز مبرم جامعه ماست اما بحران خود سری وانارشیزم آینده مذاکرات صلح را در هالۀ ابهام قرار داده واحتمالا حکومت را بر تصمیم گیری های واکنشی وا میدارد.اینکه نمانیدگان احزاب واقوام بدون مشوره ومصلحت حکومت در کشور های بیرونی به دیدار نمایندگان طالبان در مسکو رفته اند حکایت از یک بحران وشکاا ف عمیق در دستگاه سیاسی حکومت کابل دارد.همه کس میداند که نقش مسکو در پروسه صلح نمیتواند مانند امریکا باشد اما روی هم رفته تاثیرات خود را دارد مسکو از سال 2001 بدینسو ناظر جنگ در افغانستان بوده ناتوانی ها و مشکلات فراوانی که از ادامه این جنگ دامنگیر امریکا شده به خوبی میداند آگاهان سیاسی میدانند رفتن هئیت 42 نفری تحت رهبری حامد کرزی به مسکو جهت بحث روی بر نامه صلح تنها مو قعیت نظام کابل را تضعیف واعتبار طالبان را افزایش وشکاف بین حکومت وطرفدارانش را عمیق تر میسازد.من باور دارم حکومت فعلی کمی شئونست وتک محور است اما طرفدار خود سری وتنو کندن گروه های سیاسی ودویدن بی بر نامه بسوی طالبان نیستم چون این وضعیت مخالفین را در مو قعیت بلند قرار داده توقعات شانرا بیشتر بلند می برد که میتواند راه نقشه راه صلح را کور تر سازد..آنا نیکه در سایه حکومت زندگی میکنند باید در تلاش آن باشند تا زمینه آن فراهم گردد که گروه های مخالف از نشستن با حکومت آقای غنی سر پیچی نکنند تضاد و باور ها بین حکومت کابل احزاب و شخصیت های سیاسی در سرنوشت جنگ و صلح پیامد خیلی منفی دارد.
انکار طالبان از مذاکره با حکومت کابل وپیامد ها: به نظر برخی برد وباخت تا هنوز روشن نیست اما واقعیت امر این است که استخبارات پاکستان کارش را کرده با یک تیر دو فاخته را شکار کرده اول اینکه امریکا جهانخوار را در برابر طالب قرار داده یعنی دو قدرت مساوی در مذا کرات صلح دوم اینکه با امتناع از مذاکره با حکومت کابل ، دستگاه کابل ونیرو های آنرا در مجموع گویا ادارۀ کابل با همه هست وبود ش در راستائی منافع امریکا قربانی داده اند وحالا هم به جمع عساکر امریکا ئی محاسبه میشوند لذا گفته میتوانیم که تا هنوز در میدان سیاست بر نده اصلی طالبان اند حتی در نگاه جهانیان که گویا امریکا بعد از هژده سال جنگ علیه یک گروه ترورستی وضد حقوق بشری با نا دیده گر فتن حکومت کابل ومتحدین اصلی اش سر انجام طالبان وامارت اسلامی را من حیث نیرو سیاسی اثر گزار در منطقه به رسمیت میشناسد وروز ها با ایشان سر گرم بحث ومذاکره است ودر برابر خواستهای متعدد طالبان تا هنوز تنازل کرده است .طالبان هم خواستهای خودرا درجه بندی نموده خروج نیرو های امریکا در اولویت خواستهای شان قرار دارد چون این خروج ومذاکرات برای طالبان ، مشروعیت اعتبار وافتخار می بخشد ودر آینده یکه تاز میدان سیاست افغانستان خواهند بود.
تلفیق امارت اسلامی وجمهوریت در چاشنی صلح: طالبان فعلا از امارت صحبت نمیکنند وحتی از انحلال سیستم هم چیزی نمیگویند چنانچه سهیل شا هین سخنگو ئی طالبان اظهارات شیر محمد عباس استانکزی را به نحوی رد کرد وگفت ما طرفدار حفظ نظام وسیستم هستیم.اما فعلا تمرکز ما بر گزینه اخراج امریکا ئیها از افغانستان است واینکه طالبان خواستهای خودرا درجه بندی کرده خروج نیرو های خارجی را در قدم اول قرار داده اند خیلی محاسبه دقیق است. طالبان سیاست گام بگام را به مشوره و هدایت حامیان خود دنبال میکنند درست مانند زمان ظهور وروش جنگ. طالبان با جنگ گام بکام بر افغانستان غلبه کردند حالا از تونل سیاست قدم های آهسته وگام به گام بر میدارند.درست بیاد دارم طالبان حین ظهور نخست نیرو های حزب اسلامی را در قندهارهدف قرار دادند واز سائر نیرو ها خصوصا جمعیت اسلامی بنام هم پیمان ودوست استفاده میکردند تا وقتیکه به چهار آسیاب نرسیدند علیه جمعیت سخن نگفتند.بعد از ختم سنگر های حزب اسلامی نوبت تقابل با جمعیت اسلامی رسید درین مقطع با جنرال عبدالرشید دوستم یا جنبش میانه خوب داشتند واز حزب وحدت هم علیه جمعیت استفاده میکردند. بعد ازینکه در میزان سال 1376خورشیدی کابل وپروان را تصرف کردند باید طرف شمال میرفتند آنوقت برای جنرال دوستم اخطار فرستادند که تسلیم شود سر انجام نوبت به جنبش رسید وبه همین تر تیب همه را از سر راه بر داشتند حالا طالبان سیاست گام به گام را دنبال میکنند..طالبان فقط روی خروج امریکا ئیها تمرکز کرده اند از غلبه وتسلط وتصرف نظام حرفی به زبان نمی آورند چون میدانند کسیکه فاتح افغانستان باشد ورکورد شکست امریکارا داشته باشد طبعا در اینده حرف اول را خواهد زد.اگر امریکا ئیها در نتیجه مذاکرات افغانستان را ترک کنند آنوقت همه افتخارات بپای آنها خواهد ریخت وچانس تمام تصمیم گیری ها با آنها خواهد بود.