تصفیه ی قومی ، هدف اصلی اشغال است اشغالگران پاکستانی وطالبان ، بخاطراستقرارنظام متمرکزقومی ـ دینی درافغانستان ازهروسیله ی ممکن وازهرکوشش وترفند استفاده خواهند برد. انتقال هزاران پاکستانیِ باشنده ی وزیرستان جنوبی و اهالی بسیاری شهرهای خیبر پشتونخواه به شمال افغانستان و تصفیه های قومی درسراسر ولایات شمال ، مناطق شمالی و نقاط مرکزی ، درسرخط این کوشش هاقرارخواهد داشت .
نیت ناپاک تصفیه های قومی ازدوگنداب بزرگ تغذیه می کند : اول ـ قومگرایی و تمامیت خواهی منحط طالبان که طرفدارانِ سینه چاکی درمیان طالبان نکتایی پوش و بسیاری شخ بروتان دیروزهم دارد و دوم ـ نیت خصمانه وشیطانی پاکستان برای تطبیق و تحقق سیاست عمق استراتژیک آنکشورکه متکی به آن می خواهد به کُل جغرافیای افغانستان تسلط یافته و بالاخره به داعیه ی دیورند نقطه ی پایان بگذارد. اینکه امروزعمران خان خودش را داعیه دار پشتون ها دانسته ، به تاجیکان ، اوزبیکان وهزاره ها وعده می دهد که برای شان جای وجایگاهی درساختارقدرت جستجوخواهدکرد ، مکارانه و تفرقه افگنانه ی محض است .
اوبا این وعده ی سرخرمن ، پشتونها و سایراقوام افغانستان را به تمسخرمی گیرد . خان با این اظهاراتِ مکارانه ، طالبان را نماینده گان قدرتمند پشتون ها ومجریان اصلی سیاست اشغال معرفی کرده وسایراقوام را شکست خورده وقابل ترحم می پندارد .که این خود اهانتی به پشتون ها واهانتی به تمام اقوام ساکن افغانستان است. پاکستان که از چهل سال به اینسو- ابتدا با ایجاد وتسلیح گروههای جهادی و بعداً ایجاد وتسلیح طالبان قوم پرست ، همواره کوشیده است به عمق استراتژیک اش در افغانستان دست بیابد ، باشناخت دقیق ازتمایلات تمامیت خواهانه و قومگرایانه ی طالبان ، اکنون بهترازهرزمان دیگر به این مأمول نزدیک شده است .
اشغالگران پاکستانی که حالا عملاً و مستقیماً وارد میدان جنگ شده و کشور را زیرکنترول خود درآورده اند ، میخواهند بایک تیردونشان بزنند : هم پشتون ها را با سایراقوام افغانستان درتقابل مطلق قراربدهند وهم با کوچ دادن اتباع وزیرستان جنوبی و برخی اهالی طماع و سودجوی خیبرپشتونخوا بسوی شمال افغانستان ، داعیه ی دیورند را برای همیش خاتمه ببخشند . اما من فکر میکنم آنان بازهم کورخوانده باشند . این نقشه ی شوم و این لقمه ی پر استخوان گلوی آنان را پاره خواهد کرد .
هم گلوی اشغالگران پاکستانی را وهم گلوی نوکران جاهل تمامیت خواه آنان را. طالبان توان نان دادن و توان تأمین زنده گی آبرومند را ندارند . طالبان با جهان متمدن امروزهرگزهمراه وهمصدا نخواهند شد . طالبان بی ریشه و سربازان نیابتی برای جنگ استند نه برای حکومتداری و زنده گی مدنی . طالبان تغیرناپذیر، دشمن زن ، دشمن تشیع ، دشمن هنروفرهنگ ودشمن تمدن استند . متکی به تمام دلایل ، برای حفظ ارزشهای انسانی و برای زنده ماندن دربرابر اشغالگران پاکستانی و نوکران نیابتی شان ، مقاومت و رستاخیزسراسری علیه طالبان حتمی ویگانه گزینه است . باقدرت گرفتن مقاومت ملی درتمام لایه های اجتماع ، درمیان تمام گروههای قومی و درتمام ولایات کشور ، بخوبی میتوان به پروژه ی شیطانی طالب بازی پاکستان و خیال شوم اشغالگرانه ی عمق استراتژیک آن کشور برای ابد نقطه ی پایان گذاشت . فروغی