طالبان پاسخ جنایات شان را زود خواهند گرفت
لشکر کشی طالبان به شمال و جنایت های آنان در پنجشیر و اندراب ها و ورسج و مناطق دیگر چهرهء اصلی آنان را بحیث یک گروهء تروریستی عریان کرد و ثابت ساخت که طالبان یک گروهء تروریستی و وابسته به آی اس آی پاکستان است و ماموریت استخباراتی شان را گام به گام به خواست پاکستان و برضد مردم افغانستان انجام می دهند. صدها دریغ و درد که طالبان در این حمله شماری جوانان منگلی را اغوا کرده و آنان را در رکاب طالبان پاکستانی و شبه نظامیان این کشور به پنجشیر و اندراب ها و ورسج سوق دادند. اینکه طالبان بخاطر تحقق اهداف راهبردی و انتقام جویانهء شبکهء جهنمی استخبارات پاکستان به شمال حمله کرده اند و مرتکب جنایات جنگی شده اند.
این یک امر آفتابی است و مردم افغانستان و جهانیان می دانند که طالبان برای حکومت کردن به افغانستان صادر نشده اند؛ بلکه این گروهء تروریستی بخاطر برهم زدن نظم وامنیت در کشور های منطقه فرستاده شده اند. طالبان آمده اند تا افغانستان را به بهشت و سرزمین ایده آلی تروریستان بدل کنند. چنانکه همین اکنون ده ها گروهء تروریستی مانند طالبان پاکستانی و داعش و القاعده و لشکر جنگوی و سپاه صحابه تحت حمایت حکومت طالبان در افغانستان فعال هستند. این گروه های جهنمی و تکفیری بی پروا به تمامی اصول ها و ارزش های انسانی و اسلامی در برابر آنانی می جنگند که دیروز سینه های شان را سپر مرمی های شوروی ساخته بودند و در دفاع از آزادی و عدالت در صف نخست ایستاده بودند؛ اما امروز بوسیلهء این گروه های تکفیری و تروریستی تحت رهبری طالبان و به دستور پاکستان به گونهء ناجوانمردانه و ضد انسانی و ضد اسلامی سلاخی می شوند. چنانکه مردم محل چشم دید خود را از جنایات طالبان در پنجشیر و اندراب ها و ورسج به گونهء دلخراش و فاجعه بار قصه می کنند که چگونه نه ملیشه های پاکستانی و منگلی ها در رکاب طالبان چشم های بیگناهان را به اتهام همکاری با آنانی از حدقه بیرون کرده و گوش های شان را بریده اند که بخاطر آزادی و عدالت می جنگند و مخالف هر گونه سیطرهء پاکستان هستند. آنانی که در شمال برضد طالبان می جنگند و در جنوب و شرق و غرب کشور در حال صف آرایی با طالبان و ملیشه های پاکستان اند؛ همه بخاطر آزادی و عدالت و برضد تحجر و افراطیت می جنگند و بخاطر داعیهء انسانی و اسلامی سینه های شان را آماج مرمی های طالبان و کوردلان منگلی و سلفی های تروریست نموده اند. هرچند مقاومت در شمال شکل گرفته و هر روز سازمان یافته تر و گسترده تر می شود و اما این به معنای گردن نهادن باشنده گان جنوب و شرق و غرب کشور نیست؛ بلکه مقاومت در سراسر کشور در حال تشکل است و هر روز حرکت های جدیدی برضد حاکمیت استبدادی و استخباراتی طالبان در سراسر کشور در حال ایجاد اند. مخالفت و نارضایتی مردم افغانستان در برابر طالبان عام است و تمام مردم افغانستان از آموزش ستیزی و زن ستیزی و انسان ستیزی و انسان ناپایداری طالبان به ستوه آمده اند و حاکمیت طالبان را گویی زنجیر و زولانه بر دست ها و پا های خود تلقی می کنند و نفرت هر قوم نسبت به طالبان و ملیشه های پاکستانی بیشتر از قوم دیگر است؛ بدون تردید همان خشم و انزجاری که در قلب یک تاجک برضد طالبان و حاکمیت سیطره جویانه و تمامیت خواهانهء آنان شعله ور است و به همان میزان خشم و انزجار یک پشتون و ازبک و هزاره برضد طالبان در حال انفجار است.طالبان می خواهند با قومی ساختن جنگ در واقع پشتون ها را در برابر سایر اقوام کشور قرار بدهند. طالبان با نکر و فریب تلاش می کنند تا خود را حامیان پشتون نشان بدهند و از آنان برضد اقوام دیگر استفاده کنند؛ اما به یقین که مردم افغانستان بویژه پشتون ها این مکر و شیادی طالبان را درک کرده اند و فریب آنان را نمی خورند. یکی از اهداف کشاندن شماری جوانان منگلی به جنگ شمال همین نکته است که طالبان توانستند به دستور آی اس آی شماری جوانان منگلی را در برابر هموطنان شان در شمال قرار بدهند و با وعده های دروغین به عزت. حیثیت آنان بازی کردند. این در حالی است که مردم افغانستان می دانند که طالبان یک گروهءتروریستی و پیمان شکن و مکار هستند که خدعه و فریب به فرهنگ آنان بدل شده است. از همین رو طالبان به هیچ چیزی حرمت قائل نیستند و کشتار و خشونت و انفجار و انتحار به فرهنگ برگشت ناپذیر طالبان بدل شده است. با تاسف که طالبان این همه جنایت و خیانت به مادر وطن را زیر نام اسلام و قوم انجام می دهند. طالبان یک گروهء کذاب و نامسلمان است که خدعه و فریب و نیرنگ و دروغ به فرهنگ رهبران و سخنگویان آن تبدیل شده است. هرگاه طالبان اندکی هم به اسلام و ارزش های هم کیشی و هم وطنی باور می داشتند؛ اینگونه در پنجشیر و اندراب ها دست به جنایت های ضچد انسانی نمی زدند. جنایات و بیرحمی طالبان در پنجشیر مشت های اين گروه را بحیث یک گروه تروریستی باز کرد و ثابت ساخت که طالبان یک گروهء دروغگو و مکار است که اسلام را ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم پاکستان در افغانستان برگزیده است. طالبان در حالی تصویر های جنایت شان را در پنجشیر رسانه ای کردند که پیش از آن هرگونه درگیری با جبههء مقاومت را رد کرده بودند. طالبان افراد خانواده ها را از خانه ها بیرون کرده اند و در بیرون گلوله باران کرده اند. این عمل طالبان ماموریت استخباراتی است تا زمینه برای بازی های دیگر فراهم شود. جنایت طالبان در پنجشیر و اندراب ها و ورسج و لشکر کشی آنان به ولایت های شمال ثابت کرد که طالبان پیوند واقعی وصداقت و اخلاص به باشنده گان این سرزمین غرقه در خون و آتش و فقر ندارند و هر روز بجای توجه به زنده گی و فراهم آوری آسایش به مردم؛ برعکس مصروف صدور برنامه های کابینه و دین ستیزانه برضد مردم افغانستان اند تا بدین وسیله افکار مردم را از واقعیت های کشور منحرف بسازند. هرچند طالبان با راه اندازی جنگ های زرگری با پاکستان می خواهند رابطهء خود با آی اس آی را پنهان کنند و اما مردم افغانستان یقین کامل دارند که آنان وابسته به آی اس آی پاکستان اند و از سوی آی اس آی ماموریت گرفته اند تا افغانستان را به سوی جنگ قومی و خانه جنگی سوق دهند. اقوام ساکن در افغانستان باید هوشیاری شان را از دست نداده و شکار طالبان تروریست و حامیان پاکستانی آنان نشوند. طالبان یک گروهء تروریستی و وابسته به اجانب است و به هیچ دین و به هیچ قوم خاصی تعلق ندارد. هرچند اعضای بیشتر این گروه پشتون است و اما پشتون های غیور و وطن دوست و با ایمان از طالبان نفرت دارند و آنان می دانند که طالبان سیمای تروریستی و تکفیری خود را زیر نقاب دین و قوم پنهان کرده اند تا خشونت های خود را توجيهء قومی و دینی کنند و اسلام را یک دین سفاک و خون ریز معرفی کنند. طالبان با رویکرد های تروریستی طی سی سال گذشته طوری نشان داده اند که گویا اسلام تشنهء خون است و با انسان و انسانیت بیگانه است. طالبان چنان یک گروهء مزدور و نامِسلمان اند که حتا غرور و عزت و شهامت خود را در زیر پای نظامیان پاکستان نهاده اند و ملیشه های پاکستانی را به جنگ رویارویی با پنجشیری ها و آندرابی ها و سایر ولایت های شمالی برده اند. این رویکرد طالبان فلسفهء وجودی طالب را بحیث یک گروهء مزدور و وابسته به اجنبی ثابت کرد. حال با مردم افغانستان و بویژه برادران پشتون است که هوشیاری خود را حفظ کنند و فریب مانور های دروغین اسلامی و قومی طالبان را نخورند. این گروه در یک رابطهء پیچیده و شبکه ای مناسبات خود را با آی اس آی و سایر شبکه های استخباراتی حفظ کرده و چنان آی اس آی بر آنان مسلط است که رهبران آنان را پیهم پس از یکدیگر می کشد و به نام آنان اعلامیه ها صادر می کنند. رهبران طالبان چنان وابسته به آی اس آی اند که حتا جرات پرسیدن از آی اس آی را هم ندارند. چنانکه ما شاهد کشته شدن ملاعمر و ملا منصور هستیم و حتا همین اکنون آی اس آی به نام ملا هیبت الله فرمان ها نشر می کند. با تاسف که طالبان توانسته اند تا از احساسات قومی شماری جوانان پشتون استفادهء بد کنند و آنان را ناشیانه در برابر هموطنان شان تحریک کنند. این جوانان فریب خورده و طالبان و پاکستانی ها بدانند که افغانستان سرزمین تسخیر ناپذیر است و حماسه آوران کوه های سر به فلک کشیدهء هندوکش در برابر هر مهاجمی در طول تاریخ جنگیده اند و از اراضی خود دفاع کرده اند و لاش های هر مهاجمی در در بلندی ها و دره های هندوکش و بابا هنوز موجود اند و بدون تردید لاش های طالبان و ملیشه های پاکستانی هم به آنان افزوده خواهد شد. مردان آهنین عزم این دیار درسی را که به مهاجمان تاریخ در گذشته داده اند. آن درس را زود است که برای پنجابی ها نیز بدهند؛ درسی تنبه کننده تر از هند. پاکستانی ها شاید خاطرات ننگین اسارت قوای ۱۹۰ هزار نفری شان را در دست نظامیان هند در جنگ بنگاه دیش از یاد خواهند برد. یاهو