دوستی شعر از : استاد محمد اسحاق ثنا

دل در برم به دیدن تو شاد میشود

بی تو شبم به ناله و فریاد میشود

با قامتی چو سرو اگر از باغ بگذری

خم پیش سرو قد تو شمشاد میشود

با عشق، با محبت و با مهر و مردمی

هرجا بود خرابی آباد میشود

هر تیر غمزه را که به سویم رها کنی

بر جان من چو خنجر و پولاد میشود

زین خوی و خلق تند که در سرنوشت توست

هر عاشقی ز جور تو برباد میشود

بگذر ز دشمنی و رهی دوستی گزین

چون دل به دوستی ز غم آزاد میشود

محمد اسحاق ثنا

ونکوور کانادا