مرشد : نوشته نذ یر ظفر – امریکا ور جینیا 13/07/01

 

یار مــــن دیوانه میگوید مرا

 اشـــــــنا  بیگانه میگوید مرا

از گداز آتــــــشم شمع  وجود

 وارث پـــروانه میگوید مرا

هرکه ازدیدش تصور میکند

اهل دل  فرزانه میگوید مرا

میبرد زاهد ز مستی ام حسد

نشهء و مســــتانه میگوید مرا

چشم سا قی را بنازم کز وفا

مرشد ء پیــمانه میگوید مرا

آتش دل هر طرف پهلو زند

هر نفس افـسانه میگوید مرا

پای بند محـــبس نو میدی ام

قصه ها ذولانه میگوید مرا

از ظفر بشنیده ام من بارها

بی سر و سامانه میگوید مرا