اسدا لله آرام فرزند الحاج سردار محمد ایوب خان در سال 1315 هش ـ در باغ علیمردان شهر کابل دریک فامیل هنر دوست تولد گردید او مکتب ابتداییه و ثانوی را درلیسه حبیبه به پایان رسانید.
پدرش الحاج سردار محمد ایوب خان روابط خیلی نزدیک و صمیمانه با استادان موسیقی داشت فرزندانش اسدالله آرام و نجیب الله آرام ـ را نزد استاد غلام حسین پدر آستاد سرآهنگ سرتاج موسیقی افغانستان به شاگردی گماشت تا از چشمه سارهنر والای هنر موسیقی قطره ای نوش بدارند.
زمانیکه جناب آرام هشت سال داشتند در جمع گروپ ترانه خوانان در زمانیکه استاد علامه سلجوقی و استاد خلیل الله خلیلی که آمریت پوهنی ننداری را به عهده داشتندُ با هنرمندان ترانه خوان دیگر چون سید احمد هلال ُ ابراهیم نسیمُ صبورُ جلیل زلاند ُعبدالرحمن بیکرانُ حمید جلیا و دیگران شامل گروپ ترانه خوانان پوهنی ننداری گردید. آرام بدین طریق و دراثر تشویق پدر بزرگوارش راهی دیار هنر تیاتر شد. نا گفته نباید گذاشت که مرحوم علامه سلجوقی موسس تیاتر افغانستان ُ به هنر و فرهنگ خیلی ارج میگذاشت برای تشویق جوانان و نو جوانان که هنوز هنرمند هم نبودند ُ معاش مقرر کرد و آرام ماهانه با مبلغ سی افغانی معاش در پوهنی ننداری از گروپ ترانه خوانی بدست آورد و بکار هنری آغاز نمود و تا زمانکه افغانستان را در اثر جنگهای بی حاصل و ویرانگر در سال 1371 هش ـ ترک نمودُ عاشقانه در خدمت هنر و فرهنگ قرار داشت.
جناب اسد الله آرام اولین بار در یک نمایشنامه تحت عنوان « کار بر اصل » اثر مرحوم عبدالروف بینوا در نقش پسر یک رئیس رشوه ستان روی صحنه ظاهر گردید گرچه آن نقش کوچک بود اما در نمایشنامه اهمیت بسزا داشت زیرا نمایش نامه بخاطر عدم صداقت یک رئیس رشوه خور نگاشته شده بودُ کرکتر پسر نازدانه یک رئیس را خیلی عالی به نمایش گذاشت و از طرف دیگر برای آرام تمثیل در آن سن هشت یا نه سالگی در کنار استاد موفق وقت چون عبدالرحمن بیناُ عبدالحق واله ُ قاسم یوسفزاده ُ سردار پاینده محمد ُ استاد عبدالقیوم بیسد ُ امین آشفته ُ فیض محمد گلگون ُ اکبر نادمُ غلام علی امید ُ عبدالطیف نشادملک خیل و همچنان هنرمندان جوان تر مانند شهید مهدی ظفر ُمرحوم محمد عظیم رعد ُ سید احمد هلال و ابراهیم نسیم که هم ترانه خوان بودند و هم نقش های موزیکال را تمثیل مینمود کار بس مشکل و بزرگ بود.
آرام از همین سن کودکی آرام آرام در عمق نمایشات و اهمیت تیاتر برای رشد و انکشاف جامعهُ فرو رفت. بعداٌ در اثر رشد استعدادش در نقش های بزرگ و بزرگتر و نقشهای مرکزی بعضی نمایشات را نیز بازی کردُ بخصوص در آنزمان که هنر پیشه زن در تیاتر نو پا افغانستان حضور نداشت او کرکتر زنان را نیز نقش آفرینی نموده است.
دروازه های هنر و فرهنگ را همچو هنرمندان با تمام مشقات اجتماعی و خانوادگی بروی نسل جدید باز نگهداشتندُ هرکدام آنها قابل تقدیر میباشند. سرانجام با تحول رژیم شاهی به جمهوری تحت رهبری سردار محمد داوود انکشاف بیشتر را در ساحه فرهنگی مشاهده نمودیم ُ با ایجاد تلویزیون برای نخستین بار در تاریخ کشورُ تعداد زیاد جوانان ذکور و اناث در ساحه هنر و فرهنگ اخبار و جراید و مجلات و بخصوص رسانه های جمعی چون رادیو ُ تلویزیون ُ تیاتر و سینما رو آوردند ُ جوانان این دوره عموماٌ باسند تحصیلی بکلوریا و یا لسانس بودندُ انکشاف بیشتر در تیاتر رونما گردید و
در تحول هفت ثور تیاتر چهره دیگری را بخود گرفتُ هنردر زمان نور محمد تره کی و حفیظ الله امین به ابتذال کشانده شد ُ هنرمندان حرفوی در حایشه قرار گرفتند و یک تعداد برای کسب چوکی و قدرت چند روزه چهره اصلی شان را نمایان کردند اما این دوره چون باد تند زود گزر و زوال پذیر بودُ در زمان دکتور نجیب الله توجه در تمام عرصه های هنر بیشتر گردید و هنر تیاتر انکشاف بیشتر نمود .
اسد الله آرام از آغاز کار هنری اش الی ادامه جنگها و باران راکتهای شباروزی به زندگی خویش در کابل ادامه داد و شاهد قتل مردم و جوانان ُ کودکان و زنان بودند که بدون گناه در سرک جان میدادندُ آرام با همسر عزیزش رزغونه آرام و اطفالش مانند سایر هموطنان در 1371 هش / 1992 میلادی که کابل به کشتی خون مبدل گردیده بود در زیر زمینی های مکروریان مدت چهار ما را سپری نمودند و در همان زیر زمین ها شهیدان را کفن و دفن نمودند ده ها نفر از باشندگان مکروریان بودند از جمله دفن یک پیلوت جوان که طیاره اش در پغمان راکت خورده بود و در مکروریان افتاد و پیلوت جوان کاملاٌ به زغال مبدل شده بود و همچنان مرحوم عبدالله عادل هنرمند سابقه دار تیاتر در مقابل اپارتمان خویش در مکرویان با راکت جهاد توته توته شد اسدالله آرام بدست خود هنرمند همبازی نمایشات گوناگون خودرا کفن کرد و سایر صحنه های و حشتناک و فراموش ناشدنی را دید و او را مجبور به ترک وطن ساخت.
جناب آرام با همسر هنرمندش اول خود را تا پاکستان رسانید و بعد به اوکرائین پناه برد و سرانجام در سال 2000 میلادی پس از سقوط طالبان دوباره به آغوش وطن برگشت .در وطن از دود راکتها و مرمیهای جنگ جز نفرت و انز جارُ جوانان معیوب ُ زنان و کودکان فقیر ُ کابل ویرانه چیزی باقی نمانده بودُ دیدن کابل ویران با تمام خاطرات که از دوران هنرنمایی اش با خود داشت اورا نیز روانی میساخت ُ برای بار دوم تصمیم گرفت که وطن را ترک و راه دیار بیگانه را در پیش گیرد. در سال 1385 هش / 2006 میلادی بعد از پنج سال اقامت در وطن دوباره ترک وطن نمود و به ایالات متحده امریکا پناهنده گردید.
جناب آرام در طی سالهای هنرنمایی اش مفتخر به اخذ تقدیر نامه و مدال های زیاد گردیده است . در سال 1341 هش ـ نمایشات پوهنی ننداری به سفر ولایات رفت در ولایت هراتُ مرحوم انصاری والی هرات برای آرام مدال هنر پیشگی اعطا نمود. در زمان محمد ظاهر شاه مفتخر به مدال هنر گردید. در زمان جمهوریت داکتر نجیب الله یکبار نشان استقلال و بار دوم نشان صداقت و سومین بار نشان نجات را حاصل نمود. در درام مفتش اثر گوگول به کار گردانی احمد شاه علم ُ در نقش مدیر مالیه خیلی درخشید و تقدیر نامه موفقیت بدست آورد.
جناب اسدالله آرام از کوکی از ستیژ لیسه استقلال ُ پوهنی ننداری ُ با معاش ماهانه سی افغانی به هنر نمایی پرداخت و در رادیو ُ تلویزیون ُ سینما و بیشتر از صد ها درام در تیاتر های پوهنی ننداری وکابل ننداری نقش ایفا کرده است که نام بردن هر درام و دایرکتران آن درامها خیلی طولانی خواهد بود . او در فیلم سوار کاران نقش نوجوانی عمرشریف هنرپیشه امریکایی با موفقیت بازی نمود.
مرحوم استدالله ارام با همسر ش زرغونه ارام در امریکا زندگی میکرد و نسبت مریصیکه عاید حالش گردید ه بودُ روز سه شنبه تاریخ ۱۷ ماه دسمبر به عمر هفتاد وهفت سالگی چشم از جهان بست.
روانش شاد باد
برای آرام بهشت برین آرزو میدارم و برای همسر ش زرغونه جان آرام وفرزندانش صبر جمیل از خداوند میخواهم .
این فشرده از صفحه ۶۳ کتاب هنرمندان تاریخ ساز تیاتر افغانستان ُ اثر ماریا دارو گرفته شده است.
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.