وطن : تور یالی اچکزی

10347250_10152295366419492_7845634001353172117_nبه سیلی که سرخ کرده ای
تو گونه را!
که جای پنج پنجه اش
شراره های آتش است
نه سرخی است این به روی گونه های نازکت
غم است
غمی ز خونفشان ترین شبانه های بی کسی
به روی دامن سپید صبح سرگذار
و عاشقانه
گریه کن


که قامت بلند ناله های تو
ز کوی بی کسی کند عبور
و سر بنه به روی شانه های من
– گذرگه غم و غرور-
که هفت کوه صبر را
به سجده آورد به پای تو
صلابت هزار ساله ات
الا مُهین ساکت و صبور!
طناب انتظار شب
به انتحار شب
گسسته باد
دمی که سرخ گونه هات
بهار لاله آورد
به عاشقان ناصبور
الا غمین پر غرور
مرا به روز های تو بشارتیست
و در ره است
بهار آبی حضور
طلوع شب
به ذکر نام پاک تو
شکسته باد!