فمینیسیم درفرهنگ وادبیات افغانستان بنام آزادی زنان ویا نهضت آزادی زنان مقبول ومعروف گردیده است. در فرهنگ دینی وملی ما احترام به مقام والای زن که همسرومادراند درجه امانت خداوند وناموس رادارند. دفاع ازهرنوع تجاوز به شخصیت زن ازوظایف دینی وملی ما می باشد. اکثرا آزادی زنان را بدون توجه به ویژه گی های فرهنگی ورشد تاریخی جامعه درزمینه های فکری ،اقتصادی وتعلیم وتربیه به دورگردانیدن جبری چادرازسرزنان میدانند درحالیکه جامعه توان هضم این جبررا ندارد . لباس پوشیدن با خصوصیت های فردی، اجتماعی،اخلاقی، مذهبی، تاریخی وجغرافیایی ارتباط دارد
وبیشترتابع فرهنگها می باشد. انسانها ازلباس برای پوشش بدن ازسرما و گرما وحفظ شرم وعفت وزیبایی ووقاراستفاده می نمایند. لباس در کشور های مختلف با وجود خصوصیت های روانی وسیلیقوی افراد تابع ویژه گی فرهنگی ورشد تاریخی انها می باشد. درفرهنگ غرب لباس های کوتاه،چسپیده ونیمه عریان و شهوت برانگیزبیانگر خصوصیات روانی ، اخلاقی و رشد تحولات تاریخی جوامع غرب است.
فرهنگ لباس پوشیدن مردم اروپا وکشورهای غیراسلامی با فرهنگ ما مطابقت ندارد ولی بخاطرپیشرفتهای علمی واقتصادی، غرب سایرفرهنگ هارا تحت تاثیرخود قرارداده است ومخصوصا جوانان ازاین فرهنگ دنباله روی می نمایند چون طراحان مد رقابت دارند تا علاقه وسلیقه ها را درکارهای رسمی وغیررسمی، سیاحت وجهانگردی، شنا، عروسی ها، رستوران وکافه ها مطابق نیازوخواسته زمان عرضه نمایند. لباس درواقع بیانگرشخصیت انسانها می باشد.
درکشورهای شرق بعضا آزادی زنان رادربرانداختن چادرازسرزنان می دانند درحالیکه اولترازهمه باید شرایط وامکانات واقعی تعلیم وتربیه مساویانه بین پسران ودختران ایجاد گردد تا زنان آینده ازنعمت دانش برخودارگردند، دختران وپسران هردو سرمایه های جامعه می باشندوهردو باید درزمینه های مختلف اقتصادی، سیاسی،مدنی واجتماعی ازحقوق وامتیازات مساویانه برخوردارباشند، اما برابری زن ومرد درتمام موارد طبیعتا اشتباه محض خواهد بود.
فمینیسیم درافغانستان اولترازکشورهای همسایه وهمزمان با ظهوراین جنبش دراروپا آغازگردید. دوره پادشاهی امان الله خان غازی سرآغاز تحولات واصلاحات آزادی های سیاسی ومدنی، تعلیم وتربیه،
عمرانی ونظامی درکشورما میباشد. شاه جوان ودیگراندیش مانند مانند طبیب حاذق بیماری کشوررا تشخیص نموده بود. اوسقف کهنه وتاریک پدران خود راشکافت، درهای مکاتب بروی دختران بازگردید وبرای نخستین بارچادرپوشیدن اجباری لغوگردید.
ملکه ثریا شاه بانوهمسرامان الله خان ودختر محمود طرزی نخستین زنی بود که بدون حجاب ظاهرگردید ودرسفرهای خارج شاه رابدون حجاب به کشورهای اسلامی واروپایی همرایی می نمود وملکه ثریا اولی
نشریه زن رادرافغانستان تاسیس ونشرنمود. اسما همسرمحمود طرزی و روح افزا برادرزاده پدرژورنالیزم نوین درافغانستان جریده ارشادالنسوان را که مخصوص زنان بود انتشاردادند.
دوره امان الله خان دوره مدرنیسم وعصربیداری وآزدی خواهی بود.شایان تذکراست که درپلان های تجددگرایی شاه جوان ازویژه گی ملی ومذهبی تغافل گردیده بود که تحولات بزرگ اقتصادی، عمرانی،
تعلیم وتربیه وصحت عامه قربانی این غفلت گردید وباعث تحریک واپسگرایان شد مثلا « تغیردادن روزجمعه بروزدیگرمانند اروپا ویاوادارگردانیدن کلاه شاپوبه مامورین دولت ». لنین موسس دولت شوروی به هواداران فمینیسیم شوروی که می خواستند به زوروجبر چادررا ازسرزنان مسلمان کشورهای آسیامیانه بردارند هوشدارداد تا ازاین کارکه بارشد تاریخی وویژه گی های مذهبی آنها مطابقت ندارد فعلا خوداری ورزند تا مسیررشد تاریخی خود را سپری نمایند.لباس بایدمانع آزادی مساویانه حقوق زنان درزمینه های مختلف نگردد.
سیدجمال الدین افغانی که تمام عمرخود را وقف مبارزه با استبداد و بیداری مسلمانان کرد می گویندکه به اصول راستین دین معتقد بودودرباب فروع دین به آزادی رفتارمی کرده ومسایل رامطابق روح زمان
استنباط می نمود. سید حضورزن رادرحیات سیاسی واقتصادی نشانه سرفرازی وبیداری جامعه میدانست ودرخصوص چادرگفت « به نظرمن اشکالی ندارد اگرکسی می خواهد چادربه سرکند، این
کاررا انجام دهد بشرط آنکه این کار را سرپوش بد کاری وسرمایه بدنامی خود ودین نه سازد ».
اصلاحات امان الله خان ازپشتوانه قوی مالی ونظامی برخوردارنبود اوسقف کهنه راکه میراث سنگین پدران اش بود ویران گردانید،راه را مطابق به آرمانهای ملی نشان داد بیماری ها راتشخیص نموده بود
اما قدرت وزور مقابله رابا رسم رواجهای قبیله ای که مانع گذربه تمدن میگردید نداشت. درجامعه های قبیلوی روش اجتماعی برقانون ودین متکی نمی باشد،عرف، عادات ورسوم قومی حاکم است .
درجوامع قبیلوی ملل باستان با زن مانند یک حیوان اهلی رفتارمیکردند. حیوانات اهلی را برای این تربیت ونگهداری می کردند تا ازگوشت، پوست وپشم آنها استفاده نمایند. ازاین رونسبت به مسکن
وخوراک شان توجه کافی مبذول می داشتند وبرای بقای حیاتشان متحمل زحماتی می شدند. این تحمل زحمات ازدل سوزی نبود،بلکه فقط برای تامین منافع خویش،تن به این کارمیدادند وازآنها دفاع میکردند تا کسی به آنها تعدی نکند واگرکسی دست تجاوزبه سوی آنها درازمیکرد با عکس العمل وانتقام صاحبانشان روبرومی شد. اینها همه برای این بود که مالکیت خویش رابرآنها حفظ کند،نه آنکه حقوقی برایشان قایل باشند.
چنین رفتاری رانیزنسبت به زن معمول می داشتند. زن رادرجامعه نگهداری نموده،ازوی دفاع می کردند تا بتوانند ازاواستفاده ببرند واگرکسی به زنی بی حرمتی می کرد به دفاع برمی خاستند نه به خاطرآن که وی عضوی ازاعضای جامعه به شمار می رفت ودارای حقوق واحترام بود،بلکه زن زنده بماند تا برای خانواده غذا تهیه کند شکار وبارکشی کند،خدمتگارخانه باشدودرمواقع قحطی ومهمانی ازگوشتش تغذیه نمایند. زن نه تنها درخانه همسرچنین وضعی داشت،بلکه درخانه پدرنیزدچارهمین وضع بود، درانتخاب شوهرازخود هیچ ارراده ای نداشت واین پدربود که تصمیم می گرفت که باچه کسی ازدواج کند.درواقع نوع معامله میان پدر دختر وهمسرآینده صورت میگرفت.زن چه درخانه پدروچه درخانه شوهر،تابع صاحبخانه بود وصاحبخانه می توانست اورابفروشد ویا به کسی ببخشد ویا به عنوان عامل
تولید بچه وخدمتگزاری به کسی عاریه یا قرض ویا اجاره بدهد واگرمرتکب گناهی گردد،حق داشته باشد اورامجازات کند حتی اگرکشتن باشد بدون آنکه مسوولیتی داشته باشد.«اسلام واجتماع،ص64 »
افغانستان کشوراسلامی است. اسلام زن راازبردگی واسارت ظالمانه قبایل عرب نجات داد واین بزرگترین قیام وجنبش برای آزادی زن بود.دراسلام زن به مفهوم انسانیت بامرد هیچ فرقی ندارد وازشخصیت حقوقی کامل برخوردارمی باشد، اسلام ازاستقلال فکری واقتصادی زن در کاروتجارت بدون مداخله شوهردفاع می نماید وزن درانتخاب شوهر آزاد است. زنان عرب پیش ازاسلام ازساده ترین حقوق انسانی محروم بودند، بازنان ودختران مانند چارپایان رفتارمیکردند وازمستی جهالت ونادانی اززنده بگورکردن دختران افتخارمیکردند، بعضی ازقبایل عرب دخترنوزادرا سرمی بریدند، درمیان بعضی قبایل زنان بارداربه هنگام وضع حمل به نقطه دورازخانواده ها به صحرامی رفتند و به کمک زنان دیگربه حفرگودال می پرداختند اگرنوزاد دختربود کودک بی گناه رادرمیان گودال دفن مینمودند تا زحمت پدرکم گردد درنتیجه زنده بگورکردن دختران تعداد زنان کاهش می یافت وآنگاه هرسه ویا چهارمرد با یک زن ازدواج میکردند وچنین ازدواجی را« ضمد» می نامیدند. زن پس ازوضع حمل،به ناچار، به شوهران خود مراجعه میکرد وازمیانشان پدری برای فرزند خویش پیدا مینمود ونوزادبه هرکدامشان که بیشترشباهت داشت تعلق می یافت واوپدرش محسوب می شد.دراسلام ظلم وستم به زن بعد ازشرک به خدابزرگترین گناه است.
حضرت عمرفاروق ازپیامبرپرسید: یا رسول الله! چگونه میشود زنی که رضایت شوهرش رابدست آورد، اجرهزارشهید ومردیکه با خانواده اش مداراکند، اجرصد شهید را داشته باشد؟پیامبر(ص) فرمود: بدان که اجرزنان نزد خداوند، بیش ازاجرمردان است. به خدا سوگند که ستم شوهرنسبت به زن بعد ازشرک به خدابزرگترین گناهان است………… درحدیث دیگررسول الله(ص)معیارجوانمردی وفرومایگی انسان راچنین بیان می فرماید: جوانمردان کسانی هستندکه زنان راگرامی می دارند وفرومایگان نسبت به آنان اهانت می نمایند. پیامبر(ص) درحق کسانیکه خانواده خودرا بدست سرنوشت می سپرند نفرین نمود وفرمودند: بدورباد کسی که خانواده خود راضایع کند وآنها را به حال خود واگذارد، وبعد ازایمان به خداوند همسرموافق را والاترین نعمت می دانند: بعد ازایمان به خدا نعمتی
بالاترازهمسرموافق وسازگارنیست.« محمد(ص)خاتم پیامبران،روش خوشبختی وآیین همسرداری » پیامبراسلام زنان را امانت الهی به نزد مردان میدانست وبه زنان احترام خاصی قایل بود اودرحدیث
دیگری زن را درردیف نمازکه امر مقدس است قرارداد وبا این روایت زن را به بالاترین مقام ارتقا بخشید. حضرت رسول اکرم(ص)فرمودند:
من ازدنیا شما سه چیزرادوست میدارم وآن سه چیزعبارت اند از: عطر،زن ونمازکه روشنی چشم من است.«روش خوشبختی،ص89 »دراین سخن پیامبر(ص) حکمت بزرگ نهفته است چون درنظرورفتاراعراب قبیلوی زن موجود بی ارزش ودرحد یک حیوان بود . روش اسلام با زن درتاریخ تمدن دنیا بی سابقه بود. کارل مارکس بنیان گذارکمونیسم علمی اگرچه دین ستیزوملحد بود زوال وسقوط قبیله پرستی را دردوران جاهلیت انقلاب محمدی نامید.
زن درادبیات وفرهنگ ما مقام وجایگاه خاص دارد. بزرگان وشعرای کشورما درباره زن ومخصوصا مقام مادر آثارجاویدانه آفریده اند. ازنظرمولانا سلطان العرفا زن عالی ترین مظهرجمال ولطف خدا است، عارفان ما درسیمای زن زیبایی و جمال حق رامی بینند،ازآنجاییکه درک زیبایی معشوق ازلی برای بشرممکن نیست پرتو حق رادرعالی ترین مظهرزیبا وپرلطف اومی توان دید.
پرتوحق است آن معشوق نیست خالق است آن گوییا مخلوق نیست
مهم ترین چالش فرهنگی درافغانستان حفظ آمیزه های زشت درعرف،عادات ورسم ورواجهای قومی است که با قانون ودین هماهنگی ومطابقت ندارد ومانند ملل باستان تابع افتخارات پوچ قومی وقبیله ای می باشد فرهنگ روزمره ما مانند عروسی ها،ازدواجها وغیره میراث عرف وعادت است که با منطق وعقل به نیازمندی های اساسی خانواده های جوان نمی نگرند. غریزه جنسی ازغرایزطبیعی انسان ویک واقعیت انکارناپذیراست.
درفرهنگ ما غریزه جنسی ازعوامل مهم ازدواج وایجاد خانواده محسوب میگردد. ازدواج هابایدبراساس سازگاری،رضایت وموافقه زن ومرد بدون مداخله دیگران صورت بگیرد، وازبرگزاری عروسی های تحمیلی وکمرشکن بردوش همسران جوان که توان کشیدن این بارسنگین راندارند خود داری گردد
تا درآینده باعث فروپاشی وبد بختی خانواده نگردد. توجه منطقی به نیازمندی های اساسی انسانرا از مرحله جنون غرایزبه دنیا عشق ومحبت وصمیمیت ووفاداری می رساند. انسان ها درمرحله جوانی سواربراسپ سرکش غرایزاندشیفته ومجنون صورت وتن زن میگردند اما دردوران پختگی که این اسپ سرکش مهارمی گردد عاشق پاکی وزیبای دنیای معنای زن می گردد که زن به گفته بزرگان مانند الماس می درخشد ولی نمی سوزاند واین خوشبختی تنها نصیب ازدواجهای سازگارانه وعاشقانه ونه حسابگرانه ومعامله گرانه میگردد.
بدبختی درهرچیزشکل خاص دارد وبه گفته معروف تولستوی: تمام خوشبختی ها شبهه همدیگراند ولی هر بد بختی شکل خاص دارد.
شکل خاص بدبختی ما خیانت های اقتصادی واجتماعی دولت های ما است که درطول تاریخ دراثروابستگی سیاسی وفجایع اقتصادی وبحران های اجتماعی درخت خوشبختی رادرخانواده های ما خشکانیده اند ونخواسته اند تا ما درخوشبختی شبهه دیگران باشیم.
دکتورعلی احمد کریمی- اتشه فرهنگی مسکو