ای مژده ئی دیدار تو چون عید مبارک : میرزا عبدالقادر بیدل

MirzaA.QaderBidel ای مژده ئی دیدار تو چون عید مبارک

فردوس به چشمی که ترا دید مبارک

جان دادم و خاک سر کوی تو نگشتم

بخت اینقدر از من نپسندید مبارک

در نرد وفا برد همین باختنی بود

منحوس حریفی که نفهمید مبارک

هر سایه که گم گشت رساندند بنورش

گردیدن رنگی که نگردید مبارک

ای بیخردان غره اقبال مباشید

دولت نبود بر همه جاوید مبارک

صبح طرب باغ محبت دم تیغ است

بسم الله اگر زخم توان چید مبارک

ژولیدگی موی سرم چتر فراغیست

مجنون مرا سایه این بید مبارک