درکذشت اکوامبرتو فیلسوف،نویسنده، منقد، وترجمان ایتالیایی درماه فبروی سال 2016 میلادی علاقمندان ودوستداران ادبیات وفرهنگ جهان راداغدارگردانید. خالق رمان «بنام گل سرخ» ازمهم ترین وپرکارترین اندیشمندوروشنفکرجهان معاصربود. امبرتو درسال 1932 درشهرکوچک الیساندردرنزدیکی تورنیا زاده شد، اما قسمت زیاد زندگی اودرمیلان سپری گردید. بعدازدریافت درجه دکتورا خلاقیت های فلسفی، علمی وفرهنگی وی شهرت جهانی یافت. رمان «بنام گل سرخ» که مجموعه ای ازبحث های فلسفی، مجادالات مذهبی وگفتگوهای علمی درقالب پولیسی و فانتازی است که تمام ماجرای داستان ازصومعه ای درایتالیای قرون وسطی به تصویر کشیده میشود. رمان بنام کل سرخ درسال 1980 چاپ گردید ودرکشورهای مختلف بیشترازده میلون نسخه به فروش رسیده است وباعث شهرت امبرتو درسراسرجهان گردید وازاین اثردرچند کشورجهان فلم ساخته شده است. اکوامبرتوازچهره های برجسته علمی وادبی درجهان معاصرمحسوب میگردد، چهل کتاب علمی،صدها مقاله وهفت رمان محصول اندیشه وقلم اوست.
او33 دکتورای افتخاری را ازمعتبرترین دانشگاه های دنیا کمایی نموده است. امبرتوکه در84 سالگی جهان راترک گفت تمام عمرپربارخودرا وقف صلح و فرهنگ نمود، کتابخانه شخصی اوحاوی پنجاه هزارجلد کتاب است. تخصص اصلی اوفلسفه قرون وسطی بود ومهمترین هدف فلسفه رامطالعه تاریخ اندیشه های فکری انسان میدانست اوعقیده داشت که درس عبرت نگرفتن ازاندیشه های فکری بشریت را به گمراهی وقساوت می کشاند.او چهارده رؤیای دائمی فاشیسم رابدون آنکه نام ازدولت وکشوری ببرد کشف نمود. قرائت های فاشیستی درمورد انسانها، دولتها، کردارواندیشه ها،سیاست ها، زبان ها، تحریف تاریخ و مقوله های اجتماعی باجملات کوتاه تشخیص گردیده و قضاوت را دراختیار خوانندگان میگذارد، واین چهارده قرائت فاشیسیم ازدیدگاه این فیلسوف معاصرجهان ازاین قراراست.
1 – طرفدارتوسعه علم ودانش نیست
2 – دشمن نوآوری وعقل گرایی است
3- درگفتاروکرداربه روشنفکران مشکوک ومظنون است
4- نواندیش خائین است
5 – قوم پرست وپرمدعاست است
6- به ناکامی وشکست قشرمتوسط میکوشد
7- توطئه گرودسیسه ساز است، همزمان رقبارا دشمنان بی حد قوی وبی حد ضعیف میداند
8- صلح برادری بادشمن وزندگی جنگ دائمی است
9- تشنه به خون است
10 – به ضعیف تحقیرواهانت می نماید
11 – اهانت وخشونت به زنان را افتخاروغیرت میداند
12 – حق با دولت است،فردمصونیت ندارد
13 – طرفدار نژادگرایی وتئوری توطئه است
14 – گفتار نو
گفتارنو ازمقوله های جدید قرائت های فاشیستی درحکومت های استبدادی است.این مقوله درکتاب علمی وتخیلی جرج اورول نویسنده انگلیسی که درسال 1984 چاپ گردید درقاموس های سیاسی واجتماعی رایج گردیده است.گفتارنوشیوه بیان وکاربرد زبان وکلماتی است که دردولتهای توتالیتار ومستبد چون قرائت فاشیستی استفاده وتبلیغ میگردد،دراین نوع حکومت هافرمانبرداری محض از«برادربزگ» است که هدف شان نفرت وخشونت نسبت به دگراندیشان است تا اصل آزادی وتساوطلبی ومنطق گرایی غصب وپایمال گردد.اورول دراین کتاب گفتارنورا زبان رسمی کشورتخیلی بنام اویشنیا ترسیم مینماید، این حکومت بادسیسه سازی های مکارانه میخواهدآرام آرام زبان خودرا جاگزین زبان انگلیسی گفتارکهنه بگرداند،هدف گفتارنونابودی کامل گفتارکهنه تاسال 2050 میلادی است تانام ونشانی ازجهانبینی،دستآوردهای آزادی خواهی وعدالت طلبی گفتارکهنه درحافظه مردم باقی نه ماند. گفتارنو کلمات آزادی،عدالت، انسانیت،افتخارو تساوی طلبی راکلمات بیگانه وغیرخودی میداند که برای حکومت های جاهل، جاعل وسفله پرورمزاحمت ایجاد مینماید وبه زیرنام گفتارنو به تقلیب ومسخ کلمات وتحریف با واژه های نواحساسات افرادی را که ذهن کوتاه وحافظه ضعیف درباره ارزشهای گرانبهای تاریخ دارند تحریک مینماید. تاگفتارنوبامحتوای فاشیستی وبه ظاهرمحرک وهیجانی درافکار پوشالی عادی ومعمولی گردد. امبرتو یک متخصص بزرگ درفلسفه قرون وسطی بود ودریک جامعه پست مدرن زندگی میکرد ودرتشخیص بیماری های زهرآلود قرائت های فایشستی بویژه بعداز جنگ دوم جهانی دراروپا بااستفاده ازاندوخته های جامع الطراف تاریخی، فلسفی وادبی وفرهنگی درجوامع مختلف تصویرروشن ازسیمای دژند فاشیسم درموردآدم های که ازپشت عینک دودی بدیده مشکوک، مظنون ومتهم می نگرند ودرباره رژیم های که حق راتنها بارژیم می دانند، واز روشهای دسیسه سازانه،تحریک اقوام برعلیه همدیگر،دشمن تراشی های موهوم، وتحقیروآبروریزی بادروغ ،خشونت وتملق وبلاخره بااستفاده ازدین چون تکفیر،لعنت و زهدوریا استفاده می نمایند ترسیم نموده است.این کشف کوتاه وپرمحتوای امبرتو نه تنها حافظه نسل پست مدرن وپیشرفته اروپا را به روئای های دائمی فاشیسم زنده نگاه می دارد، بلکه برای تمام کشورهای دیگرمانند افغانستان سرمشق آموزنده است و تا زمانیکه جامعه ازقفس تاریک ومفلوک قرائت های فاشیستی آزادنگردد خیروبرکت،رفاه عمومی وصلح وامنیت نصیب جامعه نه خواهد گردید واهمیت دیگری این تصویرروشن فیلسوف ایتالیایی درآنست که دیکتاتورهای جهان معاصردراکثرکشورها بنام دموکراسی با استفاده ازکلمات مانند حاکمیت قانون واراده مردم بطورمردم فریبانه وپرطمطراق عملا قرائت های فاشیستی راتبلیغ وتشویق می نمایند ومتاسفانه بازیگران پرنفوذ درجهان به خاطرمنافع خود با استفاده ازسیاست های دوگانه ازاین گونه رژیمها حمایت مینمایند وازهمین سبب خطرفاشیسم با اشکال و محتوای گوناگون آن ازبین نرفته است وادامه این روش نمی تواندنگرانی محقیقین جهان رادرباره دنیای بدون جنگ وهمکاری های محترمانه و مساوی الحقوق ورقابت های جوانمردانه مرتفع بگرداند.
دکتورعلی احمد کریمی تحلیلگردراموربین المللی- مسکو