بــهــار مــیرسد: نـــورالــدیــن همسنگر

nooruddinhamsangar

باز فصل نوبهاران میرسد

سبز وخرم روزگاران میرسد

موسم شور وطرب گل میکند

دل زویرانی به سامان میرسد

می شگوفدغنچه ُشادی به لب

شام دلتنگی به پایان میرسد

موج شادابی بهر جا میدمد

پیکر دلمرده جولان میرسد

ابر باران میچکد گیسوی ابر

بوی خوش از سبزه زاران میرسد

شاخه ها خیل قناری پر فشان

نغمه پرداز وغزلخوان میرسد

دیو شب پامال صبح آرزو

پرتو خورشید تابان میرسد

بیتو اینجا من پریشان خاطرم

کی به دردم مرهم جان میرسد

ذوق گل کی سینه پر پرمیزند

کی رمق جان پریشان میرسد

گر تو آیی فارغ از دنیای درد

باتو شادی چشم گریان میرسد

میشوم سرمست از بوی بهار

گر بدادم شاه خوبان میرسد

بیکسی ها میگریزد خاطرم

فصل هجرانم به پایان میرسد.

هالند-مارچ ۲۰۱۶

نورالدین همسنگر