سلام دوستان گرامی وعلاقمندان به سیاست وتعامل با افراد وشخصیت های حکمی وحقیقی جهت حفظ وقار، شوکت ومنافع ومصلحت ها. درین نوشته میخواهم بگوشه کوچک وزوایای پیچیده سیاست اشاره کنم در رویکرد ها ی سیاسی من به سیاست تعاملی باور دارم و تقابل را به ندرت می پذیرم لذا درین نوشته برای دوستان به خوبیهای سیاست تعا ملی واضرار سیاست تقا بلی اشاره میکنم ویاد آور میشوم که سیاست تقابلی خط قر مز های را ترسیم میکند که باید از آن نگذشت یعنی سیاست خشک وقاطع است که بخاطر منافع جدی وحیثیتی گاهی مطرح میشود واما سیاست تعاملی حرکت مثبت همه گیر ومفید است که انسان در تعامل با جهت های مختلف در داد وستد است چیزی را میدهد وچیزی را میگیرد البته کوشش میکند بیشتر وبهتر بگیرد وتاوان ویا بهای کمتر بدهد.من بگونه ها ومثال های مختلفی درین زمینه خیلی ساده اشاره میکنم وکوشش میکنم شیوه های رفتاری خودرا در میدان سیاست مثال بزنم که شاید برای برخی دوستان خوش ایند وبرای برخی شگفت انگیز باشد:
من در تعامل مرز نمیشناسم: معنی این سیاست چیست؟ بدین معنی که در داخل کشور اگر شخصیت های سیاسی ومؤثر ویا احزاب سیاسی مهم واثر گزار آماده مشوره ، تفاهم وبحث ومذاکره باشند من بخاطر اینکه اندیشه متفاوت دارم ویا اینکه در حزب خاص عضویت دارم از تعامل ونشست ومشوره با ایشان خود داری نمیکنم..مثلا من وقتی جوان بودم عضو یک حزب سیاسی بودم واندیشه ام روشن بود.من در جمع بندی وتقسیم بندی احزاب سیاسی مربوط به چپ میانه بودم.اما در صورت ضرورت با احزاب راستی بجای تقابل تعامل ومشوره را پیش میگیرم وبه همین تر تیب با شخصیت های از همین طیف.برای روشن شدن باید اول احزاب را تقسیم وتعریف کنم.
در افغانستان احزاب راست گرا محافظه کار افراطی وجود دارند مانند طالب وحزب اسلامی ویا احزاب راست گرای میانه مانند جمعیت اسلامی افغانستان.در مقابل احزاب چپ افراطی مانند شعله جاوید.حزب روا ویا کمونستهای افراطی ویا احزاب خلق وپرچم در سال های نخست که بعدا به چپ میانه تبدیل شدند با افراطیت وداع کردند چون نظر افراد چپ میانه مانند من بهتر از آب به در آمد.شما اگر خوب دقت کنید چپ وراست افراطی با هم خیلی مخالف اند اما چپ میانه وراست میانه با هم نزدیک تر اند ومن در نشست های متعدد با جناب شهید استاد ربانی وبرخی اعضای دیگر از اعضای جمیعت اسلامی افغانستان و شخصیت های مستقل جهادی این واقعیت را در یافتم که اگر زمانی مر تکب اشتباه شده اند ولی اماده مشوره وقبول کوتاهی ها هستند که کاری خوبی است ..البته بدون تعصب با استاد عبدرب رسول سیاف رهبر حزب دعوت اسلامی نشست های داشتم که ایشانرا قطع نظر از شعارعملا راست معتدل ویا میانه یافتم…
حال توصیه سیاسی من به جوان این است که گاهی افراطی نباشند منطق وظرفیت نشست وتعامل با همه احزاب وشخصیت های مطرح در کشور را داشته باشند.نشست وتعامل دلیل اطمینان بخود وقوت منطق است اما عدۀ جرآت نشستن وگفتگو با افراد واحزاب مخالف خودرا ندارند.که نشانه ضعف منطق وبی اعتمادی به اندیشه خود شان است .مثال ساده..شما مربوط به یک حزب سیاسی نوع چپ هستین اما از طرف احزاب سیاسی راست به یکی از مراسم .محافل ویا سیمینار ها دعوت میشوید در چنین حالتی بیدرنگ بپذیرید فکر نکنید شمارا کسی میگوید شما ازین حزب هستید دران محفل چه میکردید؟.یا مثلا چپی هستید اما چرا با یک راستی می نشینید وقضا یارا تحلیل میکنید ویا بر عکس ویا نسبت برخی مشکلات منافع خودرا در تعامل با احزاب مخالف خود میدانید باید تعامل کنید این را میگویند سیاست.مثلا در انتخابات تعامل میکنید چیزی میدهید وچیزی میگیرید..
به همین تر تیب بصورت کل کشور هارا همتا وهمردیف کشور خود می پندارید وبا همه قدرت مشوره وتعامل را داشته باشید.اگر یک کشور با دوست وهم پیمان استراتیزیک شما مخالف است معنی اش این نیست که شما هم باید با آن کشور دشمن باشید نه خیر..کشور ها بخاطر خود وبخاطر منافع خود روش تعامل وتقابل را انتخاب میکنند وبشما ربطی ندارد مثلا بر خورد امریکا با افغانستان وپاکستان. جفا ودشمنی میکند اما امریکا بملاحظه منافع خود با هردو کشور بر خورد میکند..تا هنوز معلوم نیست که افغانستان را به اندازه پاکستان ارزش میدهد ویا خیر.بناءٌ ما هم بر حسب منافع ملی با کشور ها تماس وتعامل میکنیم.واگر کشوری از ما قیمتی کمتر بگیرد وامتیاز بیشتر بدهد همان به ما بهتر است.هیچ کشوری بچه خاله ما نیست.
سیاست تقابلی:سیاست خام ، خشک وکور ماری ویا سیاست خشک مضر: در کشور ما جوانان عادت کرده اند ویا تلقین شده اند که اگر عضو یک حزب سیاسی نوع راست ویا چپ هستی با افراد حزب مقابل خود باید نشست وبر خواست نداشته باشی وباید خودرا مطلق حق بگو ئی وجانب مقابل را باطل انگاری وهرگز حاضر به مشوره وتعامل با دیگر اندیشان نباشی این سیاست سیاست ملی نیست سیاست گروپی است که 90 فیصد در افغانستان رائج است ومن شمارا ازین نوع سیاست ها بر حذر میدارم چون این سیاست عمل کور مار های خود پسند است نه سیاستمداران دور اندیش.
سیاست تقابلی با کشور ها: ما وقتی سیاست تقابلی با کشور هارا انتخاب میکنیم که یک کشور بزور بدون اجازه شورای امنیت ملل متحد بخاک ما حمله کرده باشد ویا عملا منافع ملی واستقلال مارا صدمه بزند درانصورت باید راه تقابل را انتخاب کرد .واما دوستی ما با کشور که با کشور های دیگر میانه خوبی ندارد با عث قطع رابطه ما با کشور ها ی مخالف آن کشور نمیشود .مثلا دوست استراتیژیک ما روسیه است.معنی اش این نیست که ما با امریکا وکشور های اروپای رابطه نداشته باشیم.ویا اگر دوست استراتیژیک ما امریکا ست این دوستی نباید مانع تعامل ما با روسیه وکشور های دیگر شود..مثلا شما می بینید حکومت فعلی افغانستان توسط غربیها حمایه میشود اما معنی اش این نیست که با روس وکشور های عضو شانگ های رابطه نداشته باشد.اما تناسب را با ملاحطه تا مین منافع رعایت میکند..ما نباید بکشور ها فروخته شویم ما هر زما نیکه فکر کنیم منافع ملی ما بیشتر از طریق دیگر تا مین وتضمین میشود دلیل ندارد که همیشه گوش بفر مان امریکا باشیم ویا روسیه.هر زما نیکه منافع ملی شما از طرف کشوری بهتر حمایه وتضمن شود عاجل حاضر به معامله شوید.اگر با آنچه به امریکا داده اید کمتر منافع بدست میآورید بهتر است کشوریکه بیشتر امتیاز میدهد با آن تعامل کنید..هر چند در افغانستان تعامل است که اگر سران دولت که با غربیها رابطه نزدیک دارند نباید با روسیه وامشالهم رابطه داشته باشند که این سیاست نیست..شخصیت های مهم وسران دولتها حق دارند با ذتمام کشور های جهان رابطه وتعامل داشته باشند البته دوستهای استراتیژیک خودرا متنا سب با حفظ منافع ملی شان انتخاب میکنند.
سیاست و رفتار من متاثر از دیدگاه من است :لذا من در طول زندگی سیاسی ام با اعضای احزاب مختلف ویا احزاب سیاسی مخالف حزب خودم سیاست تقابل نداشته ام بلکه اهل تعامل هستم به همین تر تیب با کشور ها تنها با پاکستان سیاست تقابل را انتخاب نموده ام چون میدانم استقلال، تمامیت ارضی ومنافع ملی ما از طرف این کشور مورد تجاوز قرار گرفته..من میتوانم به روسیه بروم به امریکا واروپا سفر کنم به همین تر تیب رکشور های ذاسلامی روی منافع ومصلحت های کشور با ایشان صحبت کنم اما با پا کستان نه..به همین تر تیب من با همه افراد معتدل احزاب سیاسی رابطه وتفاهم دارم اما با افراطی ها کنار نمی آیم.به همان تناسب که از راست افراطی فاصله دارم با چپ افراطی هم کنار آمده نمیتوانم..شما دوستان شا ید شاهد باشید که من در مقاطع مختلف با بسیاری از شخصیت های جهادی می نشینم وتفاهم دارم با وصفیکه در گذشته بعضی از اعمال شانرا تا ئید نمیکردم اما چون می بینم اهل تفاهم وتعامل اند با ما که چپی میانه هستیم روحیه دشمنانه ندارند تفاهم میکنم واین را یک راز مؤفقیت میدانم من امروز با رهبران وشخصیت های راست میانه با جپی ها میانه تفاهم ونشست وبر خواست دارم اما نشست به معنی تسلیمی ویا قبولی اندیشه جانب مقابل نیست..ما از افغانستان هستیم باید با تمام شخصیت ها واحزاب مؤثر رابطه داشته باشیم وفکر کنیم فردا در نتیجه انتخابات از هر حزب چند نماینده در پارلمان میروند اگر اینها با هم تفاهم وتعامل نداشته باشد وبا روحیه تقابل ودشمنی وارد خانه شود این خانه میشود خانه زنبور با جنگ وکشمکش که کاروان مدیریت کشور را به بیراهه می برند.امید ازین توضیح کمی بهره بگیرید..