مـــولانــاي بـيـنـظـيـرم : ســیـمــا تـــرانــه

مولانای  بزرگ

ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم

جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم

درویش فقیریم و در این گوشه دنیا

با نیک و بد خلق جهـان کار نداریم

گر یار وفادار نداریم عجب نیست

ما یار بجز حضرت جبار نداریم

با جامه صد پاره و با خرقه پشمین

برخاک نشینیم و از آن عار نداریم

ما شاخ درختیم و پر از میوه توحید

هر رهگذری سنگ زند باک نداریم

ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم

گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم

ما مست صبوحیم و ز میخانه توحید

حاجت به می و باده و خمار نداریم

بنگر به دل خسته شمس الحق تبریز

مـا جز هوس دیدن دلـدار نداریـم