گفتم مرا دو چشــــم تو زیبا خراب کرد
ساقی ؛ به طعنه گفت که مینا خراب کرد
مجــــنون جنون نداشت ز روز ازل ولی
او را فــــراق طلــــــعت لیلا خراب کرد
زندان نـــــبود مسکن یوسف ز بهر جرم
وی را جــــــفای عشق ذلیخا خراب کرد
تا میــــخکوب خال لـــــــب لعل او شدم
دل را خدنــــــگ چـشم دلارا خراب کرد
رســــــم دو رنگی بین من و یار من نبود
ما را رقیب با هـــــــــمه اغوا خراب کرد