من از دیر زمانی بدینسو با جناب آقای محمد حنیف اتمر مشاور قبلی شورای امنیت آشنایی دارم قبل از اینکه جناب اتمر مشاور شورای امنیت شوند در زمان بیکاری شان دید و بازدید های ما روی مسایل سیاسی و اجتماعی زیادتر بود اما بعد از تقرر شان در شورای امنیت غیر از یک مرتبه یا فرصتی میسر نبود یا نخواستیم از نزدیک ملاقاتی داشته باشیم دیگر آنها را از نزدیک ندیدم دور از توافق مخالفت ها و همه دغدغه های سیاسی جناب آقای اتمر مدیر پر کار با حوصله و با تجربه است شرایط عینی و ذهنی جامعه را نسبت به هر کس دیگر بهتر تشخیص میدهد وی مرد عملگرایی است من وی را شخصیت مدبر و ظریف بخصوص در صحبت ها میدانم باور دارم تکیه زدن آقای غنی به ریاست جمهوری زیادتر آن محصول تلاش ها و پشت کار آقای محمد حنیف اتمر بوده با این تعریف که در سیاست دوستی و دشمنی دایمی نیست بلکه منافع دایمی است بر میگردیم به اصل ماجرا من تصمیم داشتم دیدگاه خود را در مورد استعفای جنای اتمر در روز های اول بنویسم اما فرصت میسر نبود حالا با ایجاد فرصت دیدگاه خود را با شما شریک میسازم .
به باور من در مقطع حساس کنونی با استفاده آقای اتمر بحرانی بزرگی را در تیم جناب رئیس جمهور غنی که آقای اکلیل حکیمی قبلاً با این دسترخوان وداع کرده است به وجود آمده که ریشه در سه مساله اساسی دارد. نقطه اول در ارتباط با پیشنهاد آمریکا به آقای زلمی خلیلزاد نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل و سفیر واشنگتن در عراق است که گفته می شود بخاطر مذاکره و پروسه صلح در افغانستان به عنوان نماینده ویژه رئیسجمهوری آمریکا در امور افغانستان منصوب شده است. خلیلزاد در مقام یک افغانتبار و آمریکایی که به گفته خودش آدم دو کلاهه است وارد أفغانستان میشود و حتی این شائبه مطرح شده که وی بی علاقه نیست که زمانی خود را به مقام ریاستجمهوری افغانستان نیز بیبیند نزد بعضی ها در شرایط کنونی آمدن این دیپلمات آمریکایی افغانی را به مسالهای برای تنش در درون حکومت وحت ملی نگاه میکنند .
نقطه دوم در ارتباط با اختلافنظر آقای اشرف غنی رئیسجمهوری افغانستان با تیم امنیتی خود در ارتباط با دو موضوع است. از یک سو، آقای حنیف اتمر مشاور امنیت ملی، قبلی بر این باور بود که میبایست دولت افغانستان دعوت روسیه را برای حضور در کنفرانس صلح که طالبان نیز در آن حضور خواهند داشت بپذیرد اما آقای غنی و تعدادی دیگر از وزرا بخاطر این درک که مقامات امریکایی علاقمند اجلاس مسکو نیستند از ترس امریکایی ها این پیشنهاد را نپذیرفتند. از سوی دیگر، حنیف اتمر یک شخصیت شناخته شده ایست وی را آدم عادی نباید تصور کرد همین آقای اتمر با سن و سال خیلی زیادی که ندارد قبلاً وزارت های انکشاف دهات، معارف و داخله را درست مدیریت و رهبری کرده است جناب اتمر شخص باتجربه بخصوص از نظر امنیتی میباشد وی از سنین پایین در نهادهای امنیت حضور فعال داشته در مقطع کنونی نیز به نظر میرسد نوعی رقابت میان او با اشرف غنی رئیس جمهور جهت کسب مقام ریاست جمهوری وجود داشته و شواهد حاکی از آن است که جناب اتمر خود را از هیچ کسی بشمول آقای غنی کمتر نمیداند و در انتخابات آینده ریاست جمهوری از جمله کاندیدان مطرح خواهد بود .
نقطه سوم، در ارتباط با دیدگاههای متفاوت آمریکاییها و انگلیسیها در امور افغانستان است. در شرایط کنونی به نظر میرسد محمد حنیف اتمر، نزدیک به مواضع انگلیسیها و تا اندازه ای با سیاست های روسیه میباشد. در این شرایط ورود زلمی خلیلزاد به افغانستان امری است که خوشایند انگلیسیها و مشاور امنیت ملی سابق دولت افغانستان نبوده. همزمان با استعفای آقای اتمر رئیس جمهور غنی میخواست تا سه مقام دیگر امنیتی نیز استعفا دهند.
یعنی وزرای دفاع، وزیر داخله و رئیس عمومی امنیت ملی این سه مقام دولتی افغان در اساس همانطور از جمله اشخاص مورد اعتماد آقای غنی اند دوستان نزدیک آقای اتمر نیز شمرده می شوند. از طرف دیگر همه میدانیم که بعد از حمله داعش و طالبان به کابل، طی مدت اخیر، انتقادات شدیدی را نسبت به مقامهای امنیت افغانستان به همراه داشته است. در دورن حاکمیت و از سوی افکار عمومی حمله به ارگ ریاست جمهوری در روز عید قربان امری پذیرفته شده نبود و نیست. با این وجود، در میانه وضعیت بیثبات کنونی کشور افغانستان، اشرف غنی بر اساس محاسبات عقلانی به طور همزمان نمیتوانست بر تشدید بحران بیافزاید و استعفای تمامی مقامهای امنیتی را بپذیرد اما این بدین معنی نیست که اختلاف وجود ندارد یا در آینده، غنی خواهان برکناری آنها نمیشود.
رویکرد آمریکا در مورد استعفای آقای اتمر:
در ارتباط با دلیل پذیرش استعفای اتمر میبایست به موضوع مواضع و رویکرد آمریکا اشاره داشت. بعد از استعفای مشاور امنیت ملی دولت از یک طرف حمدالله محب سفیر افغانستان در واشنگتن بزودی جایگزین آقای اتمر شد و از سوی دیگر، زلمی خلیلزاد در آستانه ورود به کابل است. این امر نشان میدهد که مهرههای اصلی آمریکا در افغانستان، در مسند قدرت و امور قرار میگیرند. این امر نوعی نشانه همراهی اشرف غنی با آمریکا بوده و با توجه به رقابت پنهان میان آقای حنیف اتمر با رئیسجمهور، منطقی به نظر میرسد که استعفای وی به موقع مناسبی صورت گرفته، پیچیدگی های افغانستان را اکثریت میدانند از هیچ کس پوشیده نیست از چندی بدینسو اضافه تر از دو مرتبه بدون حضور نماینده حکومت وحدت ملی و شورای عالی صلح افغانستان امریکایی ها در قطر با طالبان گفتگو و مذاکراتی داشته اند طالبان و مقامات امریکایی گفته اند ده الی دوازده ولایت تر جمله ولایت های جنوبی و جنوب شرقی افغانستان به ما واگذار شوید محبوسین ما بشمول کسانیکه محکوم به ادام اند بدون قید و شرط رها سازید انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در زمان دیگری برگزار شود نه درحال حاضر
به باور من پس از تحولات کنونی و موج اسعفاها به این امر توجه داشت که بر خلاف تصورات قبلی، به نظر میرسد امریکا میخواهد طرح دونالد ترامپ در افغانستان عملی شود بطور نسبی فشار امریکا بر پاکستان ادامه یابد. همزمان با این رخدادها روسیه نیز طرحی ابتکاری را برای برقراری صلح در افغانستان اتخاذ کرده بدون تردید طرح مسکو به هیچ عنوان خوشایند برای آمریکا نیست و امریکا هرگز در نشست مسکو اشتراک نخواهد کرد و این امر باعث می شود تا کابل بخاطر عدم رضایت امریکا به اجلاس مسکو خیلی دل بسته نباشد. در مجموع به نظر میرسد در نتیجه رخدادهای به وجود آمده آمریکاییها برنامه ای را در افغانستان پیش میبرند.
پیشنهادی که در قطر در مذاکرات با طالبان، بر مبنای واگذاری چند ولایت به طالبان و واگذری سهمی از قدرت به آنها در حکومت، به نظر میرسد طرحی است که آمریکا در نظر دارد. در نهایت، برنامه کنونی این است که بخشی از قدرت به طالبان واگذار شود و این گروه از انجام اقدامات مسلحانه امتناع کند. با این وجود، در صورت اجرایی شدن این امر، با آنهم جنگ در افغانستان پایان پیدا نخواهد کرد؛ زیرا بیش از 25 گروه رادیکال مسلح دیگر مانند داعش القاعده در افغانستان حضور دارند. در صورت دادن این امتیاز با طالبان، این تهدید وجود دارد که دیگرگروه ها قومیتها نیز چنین خواستهای را مطرح کنند؛ در نتیجه امکان تغییر قانون اساسی افغانستان و ده ها پیشنهاد دیگر که حکومت افغانستان توان اجرای آنها را نخواهد داشت مطرح خواهد شد .