روز های انگشت شماری به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است متاسفانه این انتخابات برنامه محور نیست بلکه تحقیر، توهین، کنایه و طنز محور است کنش و واکنش های کاندیدان ریاست جمهوری در مقابل یک دیگر باعث ایجاد نفرت گردیده است ادامه این وضعیت عقده ها و سر پیچی های بیشتری را بوجود آورده است باید این وضعیت درهم شکسته شود، وگرنه همه را به پرتگاه خود محوری و خود باوری نابود و غرق خواهند کرد. هر یک از کاندیدان ریاست جمهوری ما این پادشاهان قلمرو سخن با شعار های عوام فریبانه با جملات و کلمات تند سیاسی، در محافل مختلف از چه حرف میزند از تغییر، از اصول قانون اساسی، اصلاحات، امنیت بهبود وضعیت اقتصادی ایجاد کار وحدت و همدلی حرف می زنند، منظور این عالی جنابان چیست
مخاطب شان کیست از چه کسی توقع حرکت دارند از مردم که هر روز در سایه حاکمیت اینها توسط دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان قربانی میشوند از کدام مردم اینها توقع حمایت دارند همین مردمان و توده های انبوه بی شکل که نه “لفظ و قلم” این سیاسیون پپولست را می دانند و نه این گفته ها سودی برایشان دارد این سخن فرسایی های میانتهی کاندیدان محترم چه پیوندی با فقر و گرسنگی روزمره ی مردم ما دارد. بدون تردید تعداد انگشت شماری از ما به انتخابات ریاست جمهوری دلبسته ایم که وضعیت بعد از انتخابات خوب خواهد شد در حالیکه همه ظرفیت ها به نقطه صفر تقرب یافته نه اعتماد ملی وجود دارد و نه اعتماد بین المللی بدون از امکانات و ظرفیت ها به چه دل دوخته ایم در حال حاضر دمکراسی حقوق بشر آزادی بیان در سرزمین ما تعریف های مختلفی دارد دمکراسی امریکایی دمکراسی افغانی دمکراسی جنگی و دمکراسی تصنعی دمکراسی خیالی و عوام فریبانه، دوستان گرامی شما در صفحات اجتماعی بخصوص فیس بوک ها سری بزنید و با دقت نگاه کنید حامیان کاندیدان ریاست جمهوری علیه یک دیگرچه میگویند و چه می نویسند چقدر تهمت می بندند و چقدر بیشرمانه غیر واقع بینانه خوش خدمتی میکنند.
این بیچاره گی و درماندگی و سترونی نسل من است که در اثر خشم و کینه ای که حاصل تاریخ مملو از حرمان و ستم می باشد، هوش و انرژی خلاق خود را از دست داده است. یعنی، در عین حال که ناتوان از گفتن حقایق است دل به تهمت و دورغ بافی بسته است فیس بوک های زیادی بنام های مختلف ساخته شده بخاطر تهمت بستن ها فعال اند همه علیه یکدیگر به صورت افراطی در موضع نفی، سخنسرایی می کنند. شاید آنچه که هست ناانسانی و بس نا انسانی باشد و بس
من از این خشم و کینه ی میراثی، از این بلوای نسل امروز می ترسم. پتانسیل عظیم خشونت، عدم تساهل و نیروی بیکران ضدیت با خرد در قالب اساطیر سیاسی- تاریخی و مذهبی، قومی، زبانی را در خود دارد. این نسل دارد اشتباهات نسل گذشته جنگ و خونریزی قبلی را تکرار می کند. با ادامه این وضعیت. انگار ما نیز قربانی طاعون خشونت و قتال نسل پیشین خود هستیم که در اثر ستم، فقر و حرمان تاریخی همه چیز را به باد فنا داده اند بهتر میبود از تاریخ خونین سرزمین خود و تحرکات بی شرمانه دشمنان وطن خود می آموختیم بهتر میبود
، تساهل و مدارا، صلح و همگرایی می آموختیم اما متاسفانه برعکس نسل امروز که برای این و یا آن کمپاین میکنند خشونت و عدم هم پذیری را ترویج مینماید به شیوه رسانه ای خشونت، افراطیت، عدم تحمل و تساهل، رفتارهای غیر عقلانی، تشویق و ترغیب مینماید در حال حاضر ما قربانی افراطیت فعالان سیاسی که میخواهند به قدرت برسند هستیم.
یک نگاه به وب سایت ها، وبلاگ ها و فیس بوک ها تیویتر کافی است که به چگونگی و کیفیت مکالمه و نگاه نسل امروز پی ببریم. در اکثر مکالمات، خشونت، نفرت پراگنی، توهین، اتهام زدن، تقدس خشونت زیر نام سلحشوری، عدم تحمل عقاید مخالف و پرخاش با آن، ستایش از کرکترهای خشونت طلب عوام فریبان سیاسی به وفور دیده می شود.
با چنین روان های متمایل به خشونت، مردم ما در انتخابات و دموکراسی مردم سالاری بازنده اند. زیرا اینها نمی تواند از خشونت ساختاری و عدم شکیبایی گذر نماید بلکه گاه آن را در قالب ایدیولوژی تیوریزه می کند.
باور ندارم نتیجه انتخابات هرچه باشد شفاف یا غیر شفاف حریفان سیاسی و حامیان شان نتیجه را بپذیرند و به طرف مقابل مبارک باد بگویند هرکس خود را پیروز میدان میداند و طرف مقابل را متقلب فریبکار و بازنده.
به عقیده من در ظاهر همه حامیان کاندیدان ریاست جمهور ادعای ضدیت با دموکراسی و تساهل و مردم سالاری را ندارد، ولی در گفتار عمومی به بازتولید خشونت و انکار مخالفان پرداخته، امکان گفتگو و تفاهم را در کمترین حد خود تقلیل داده و می دهند. روشن است که این نسل از فقدان فرهنگ دموکراتیک رنج می برد و تا وقوف بنیادین بر آن، اشتباهات فاحشی را مرتکب میشوند اشتباهات که هرگز قابل جبران نخواهد بود.