آینده تاریک طالبان وسرنوشت غمگین افغانستان : احمد سعیدی

وضعیت حکومت طالبان خیلی تاریک وسر نوشت افغانستان بیشتر از هر زمان تراژیدیک است .با ملاحظه پایه های سست ومتزلزل طالبان از رهگذر سیاسی واقتصادی آینده حکومت داری طالبان من حیث دولت خیلی تاریک است ونمیشود دولت را بر این پایه های لرزان استوار ساخت.

با گذشت یکسال گزینه های ذیل پیشروی طالبان است

.

اول: ساختن حکومت همه شمول وغیر متمر کز با تفکیک قوی

دوم: تقسیم شدن افغانستان بین گروه های مسلح در جوب وشمال وشرق افغانستان. وشروع در گیری در بین شاخه های مختلف امارت طالبان.

سوم: گسترش اختلاف بین طالبان و احتمال وقوع کودتا در بین شاخه های این گروه

چهارم :پیوستن مردم با مخالفین طالبان وباز شدن جبهات متعدد جنگ

پنجم: تشدید جنگ های قومی وطرح داعیه قومی از طرف برخی گروپ ها

ششم: مشتعل شدن آتش جنگ مذهبی از طریق نفوذ داعش در جامعه مذهبی افغانستان.

هفتم : گسترش فعالیت القاعده وداعش در افغانستان ومداخله ومداخله کشور های جهان ومنطقه در امور افغانستان به بهانه حضور گروه های ترورستی درین کشور.

پایه های لرزان وبی ثبات حکومت طالبان:

1- پایه سیاسی :از رهگذر سیاسی پایه های نظام طالبان خیلی متزلزل وبی ثبات است . اول نگاه به سیاست بکنید با آنکه طالبان رهبر واحد دارند وحکومت واحد بنام امارت اسلامی دارند اما عملا دچار اختلاف شدید اند. ذوق وسلیقه گروپ های شان متفاوت است، هر گروه با دولت های مختلف تماس دارد وگروه های مختلف نظامی از کشور های خارجی مهمان هریکی ازین گروپ هاست مثلا القاعده مهمان شبکه حقانی است، داعش هم طرفدارانی در بین طالبان افغان وپاکستان دارد، حزب التحریر وجمعیت اصلاح افغانستان مواد خام القاعده وداعش اند که در بین حکومت طالبان نفوذ کرده اند این عناصر ومؤلفه ها شبیه یک جرقه آتش اند که هر لحظه امکان شعله ور شدنش موجود است.طالبان از رهگذر سیاسی نه مشروعیت داخلی دارند ونه هم بین المللی.

2- از رهگذر اقتصادی: طالبان بخاطر بهبود اقتصاد ، توسعه وانکشاف هیچ پلان وبر نامه ای نداردند فقط نگاه شان به اقتصاد یک نگاه مصارفاتی است درست مثل اینکه نگاه شان به زنان جنسیتی است منابع مالی وعایداتی طالبان عشر، زکوة ومالیات داخلی است، طالبان از لحاظ مالی از طرف جامعه جهانی تحریم شده اند وهیچ کمکی به حکومت طالبان نمیشود بناءٌ تمام بر نامه های اقتصادی حتی زراعت ومالداری وصنایع دستی فلج میشود ،طالبان از رهگذر بانکی با کشور ها ارتباط ندارند حتی پول برق وارداتی را از طریق بانک ها پرداخته نمیتوانند با این حساب با گذشت یکسال دیگر قرار داد برق هم قطع میشود وتمام زندگی مردم وتجارت وتوسعه آسیب می بیند.

3- پایه امنیت:

ظاهرا صدائی فیر وتفنگ کم شده اما تهدیدات امنیتی سر جایش باقیست قتل بی رویه کار مندان ارگانهای امنیتی حکومت سابق، احملات انتحاری داعش ، جنگ های پراگنده نا راضیان دوباره فضای ترس را حاکم ساخته..

پایه اجتماعی: طالبان بطور بالقوه در قلب مردم شهر نشین برخی مردم جای ندارند، فقر وبیکاری ،بلند رفتن نرخ مردم را نا راض ساخته ، زنان ، فعالین مدنی وفعالین رسانه ها وجامعه مدنی ومدافعین حقوق بشر همه مخالف طالبان اند.از طرف دیگر طالبان از رهگذز موقعیت اجتماعی به حوزه ها تقسیم شده اند مردم جنوب بیشتر با شبکه حقانی رابطه دارند به همین تر تیب طالبان شمال وطالبان حوزه قندهار وهلمند هم یک دست نیستند محبوبیت طالبان با گذشت هر روز کاهش میابد.

نتیجه تحلیل ودور نمائی امارت اسلامی طالبان.

با در نظر داشت شرائط فعلی طالبان تا حکومت شدن فاصله بسیار زیاد دارند .این گروه مانند دور اول یک رهبر مقتدر ومورد اتفاق ندارند نام امارت طالبان شبیه خلافت داعش وحزب التحریر بوده برای جامعه جهانی وحتی کشور های اسلامی قابل قبول نیست ، طالبان به این باور اند که حکومت را بزور گرفته اند وبا زور حکومت میکنند به همین دلیل به خاطر مشروعیت به سراغ آراء واراده مردم نر فتند وبا صدور فرامین سختگیرانه علیه زنان ، رسانه ها ، جامعه مدنی وانحلال کمیسیون حقوق بشر مسئله شناسائی امارت اسلامی طالبان من حیث یک حکومت در ملل متحد مطرح نیست . اگر طالبان فر هنگ زور وغلبه را کنار نگذارند وحکومت تک قومی وتک قشری را همه شمول ووسیعتر نسازند وجهت کسب مشروعیت به سراغ مردم نروند و حکومت را مردمی نسازند خودرا بر معیاری ها وشاخص های حکومت داری اقلا مطابق نورم های کشور های اسلامی عیار نسازند گاهی به حکومت ودولت تبدیل نخواهد شد ودور نمائی تاریک در انتظار طالبان قرار دارد.

1- تفاوت دیدگاهای شبکه حقانی ، طالبان شرق وشمال با طالبان قندهار وهلمند وارزگان وزابل باعث تصادم بین هسته رهبری طالبان شده جزائر قدرت بین گروه های مختلف طالبان وجنگجویان خارجی مقیم افغانستان وجود خواهد آمد که از کنترول طالبان خارج میشود.

2- پاکستان در دو راهه بحران افغانستان.

هرچند پاکستان طرفدار افغانستان قوی ومقتدر نیست ولی باز هم استخبارات وارتش پاکستان حامی اصلی امارت اسلامی طالبان است ، اگر پاکستان به حکومت امارت طالبان که مهماندار تمام گروه های ترورستی چون القاعده، داعش، ایغور ها، انصار الاسلام تا جکستان، وجنبش اسلامی ازبکستان وتحریک طالبان پاکستان حزب التحریر است کمک وحمایت کند روابظش با کشور های غربی ، عربی وآسیائی میانه دچار مشکلات شده در انزوا قرار میگیرد واگر از طالبان حمایت نکند ابزار امتیاز گیری از کشور های غربی وعربی را از دست میدهد لذا پاکستان بزرگترین کشور استفاده جو از جنگجویان دچار بحران خواهد شد.

.

4- به دلیل خود خواهی وقدرت طلبی طالبان را به بغاوت وکودتا علیه یکدیگر تحریک مینماید واین جزائر قدرت ابزار ووسیله بازی بازی گران منطقه وجهان خواهد بود تا از ایشان من حیث جنگجویان نیابتی استفاده کنند.در چنین حالتی هر یکی از کشور های منطقه و جهان از بین طالبان وجنگجویان دیگر سر باز گیری میکنند مثلا

امریکا میخواهد تا از جنگجویان داخل خاک افغانستان علیه منافع روسیه، ایران وچین استفاده کند. به همین تر تیب ایران وروسیه از بین اینقدر جنگجوی با تجربه در سر زمین آزاد افغانستان سر باز گیری خواهند کرد ومن حیث نیرو اضافی در جنگ های نیابتی در کشور های بی ثبات منطقه علیه منافع غرب استفاده میکنند .

حضور القادعده ورشد روز افزون حزب التحریر در افغانستان با شعار خلافت اسلامی وفتح قدس زنگ خطری است که بگوش کشور های غربی نواخته میشود. گسترش فعالیت داعش من حیث گروه جنگ افروز خطر به مراتب بیشتر از خطرات دیگر است جون داعش جزء جنگ دیگر هیچ بر نامه ای ندارد.

خلاصه افغانستان با این وضعیت بطور واحد ویک پارچه باقی نخواهد ماند هر گروه قومی مناطق تحت کنترولش را قلمرو حاکمیت اعلان نموده جنگ ها نخست بشکل سمتی بعد قومی وسر انجام جنگ های مذهبی دامن مردم افغانستان را خواهد گرفت.با شکل گیری جنگ ها افغانستان میدان رقابت کشورها قرار گرفته هرکس به دنبال جلب نیرو میرود تا در مناطق مختلف به نیابت از آنها جنگ کنند. ومحل سر باز گیری نیرو های نیابتی بخاطر جنگ های سمتی ، قومی ومذهبی وسیاسی خواهد بود وکشور های منطقه وکشور های دارائی منافع استراتیژیک با راه اندازی جنگ های مذهبی از مردم افغانستان بخاطر منافع سیاسی ومذهبی خود اتسفاده خواهند کرد.بناءٌ اینده افغانستان باز هم با خون رقم خواهد خورد.

راه بیرون رفت از بحران.؟

افغانستان کشوریست اماج بحرانها وقتی بحرانها ،آشوب ها ومشکلات را بحساب وبررسی بگیریم خوانندگان محترم احساس افسردگی نموده عاجل راه حل وبیرون رفت را می پر سند.

من که حدود ۶۰ سال از بهار زندگی ام سپری شده حکومت های زیادی را در افغانستان تجربه کردم همه حکومتها با بحران ومشکلات فزاینده همراه بوده وهیچ حکو متی با مخالفینش راه حل مسالمت آمیز را از طریق گذشت پیشنهاد نکرده بلکه پیشنهاد صلح هم با زیاده خواهی وقدرت طلبی وتحقیر جا نب مقابل همراه بوده..بخاطر نسل جوان اخرین حکومت تحت الحمایه کشور های مدرن ودموکرات را مثال میزنم..حکو مت قبل از طالبان هم دچار جنگ وخشونت وبحران بود رهبرانش همه از کشور های غربی امده بودند دمو کراسی تجربه کرده بودند اما بر خلاف پیشنهاد صلح شعار جنگ‌ومقاومت را بخاطر حفظ چوکی بیشتر سر میدادند .رئیس جمهور میگفت در یک ربع سال ۴۵۰۰۰ نیروی امنیتی کشته شده ولی باز هم میگفت (زه د تشتی نیم)من فرار نمیکنم کنار نمیروم …معاون امنیتی اش محب به مخالفین میگفت.(که د جنگ په میدان رانه وگتی نوش جان دی شه؟) اگر در افغانستان کسی فرار نکنند تنش بخونش رنگین میشود..برایم استاد ربانی وحامد کرزی را مثال نیاورید چون استاد ربانی را نیرو های خارجی بلا تکلیف کرده بودند بن یک وسیله وبهانه بود ورنه امریکا ییها بخاطر ادامه حکومت استاد ربانی لشکر کشی نکرده بودند. اگر آنها نمیبود قدرت را به مردم افغانستان نمیداد.حامد کرزیهم 

را مثال نیاورید چون استاد ربانی را نیرو های خارجی بلا تکلیف کرده بودند بن یک وسیله وبهانه بود ورنه امریکا ییها بخاطر ادامه حکومت استاد ربانی لشکر کشی نکرده بودند. اگر آنها نمیبود قدرت را به مردم افغانستان نمیداد.حامد کرزیهم اول به این پندار ترک کرد که بار دیگر زیر نظر خارجی ها کا ندید میشود وکا میاب میشود …دوهمایشان قدرت ووکش وفش ریاست جمهوری را ترک نکرد. تا اخر با همان تشریفات ریاست جمهوری بود در قصر شبیه قصر ریاست جمهوری زندگی میکرد.چهل بادیگارد داشت .در ملاقاتها مانند یک رئیس جمهور شرکت میکرد .وقتی بخارج سفر میکرد تدابیر امنیتی به سطح درجه یک برایش گرفته میشد واز حقوق وامتیازات مادی یک رئیس جمهور بر خوردار بود ‌تنها شوری وزیران را دائر نمیکرد..لذا حل بحرانهای افغانستان تا هنوز از راه مسالمت آمیز صورت نگر فته ومن هم طرحی مسالمت آمیز موفق ارائه کرده نمیتوانم. شاید مانند دوستان از انتخابات وهمه شمول وفراگطر وقانون صحبت کنم که پیشتر جوابش را داده ام .

طرحی را که ارائه کنم با گلوله ومرمی پاسخ میگیرد.مثلا ساختار اداری به نیمه فدرال تغییر کند .حکو مت متمرکز نباشد حتی انتخابات رایی مستقیم در افغانستان با مشکلات همراست باید رئیس جمهور وحکو مت از طریق رایی نما ینگان مشروعیت بگیرد. برای رفع تبعیض وبیعدالتی هرچه بیشتر شعار بتیم به همان اندازه بیشتر رشد میکند.

راه حل ها از طرف بسیاری دوستان مطرح میشود امابخاطر عادت وسنت ومشکلات که گفتم عملی نیست شما شاهد باشید که حکو مت طالبان یا با قیام وشورش خو نین پایان می یارد ویا با مداخله ولشکر کشی خارجی چون افغانها زبان مشترک ومسالمت آمیز ندارند..ولی باز هم بخاطر درد وطندوستی که دارم تا کید میکنم‌که مفاهمه .مشارکت اتحاد وحدت وگذشت .احترام به ارزش های فرهنگی عقیدتی مردم افغانستان وتمکین به ارزش های مدنی وجامعه جهانی راه حل بهتر است.