ولتر از همه سلامها و احترامات تقدیم تان باد !
بعد اینکه :
به یقین بدانید که سعادت در دانش، مطالعه، اندوختن علوم وآموزش فنون است. دانش سیرت و شخصیت شما را تکامل، جوهر و جلایش میبخشد. متاسفانه درین اواخر علاقه به کتاب و مطالعه کم گردیده است. عدۀ محدودی متعلم و محصل اگر سروکاری با کتاب و مطالعه نیز دارند، با صد افسوس باید گفت که کافی نبوده، فقط به خاطر (کامیابی در امتحان) و (بدست آوردن شهادتنامه)است. اوضاع پریشان کشور دلیل شده نمیتواند که شما به آموزش و مطالعه بیعلاقه و کتاب را کنار بگذارید. این طرز فکر اشتباه بزرگ تان خواهد بود. چه نسلهای گذشته ی ما بعضاً با اوضاع به مراتب دشوار تر از امروز روبرو شده بودند، ولی ارزش علم ودانش و علاقه به کتاب و مطالعه را کنار نگذاشته بودند.
از همین سبب کدرهای ملی ما طی دورانهای گذشته ادرات و موسسات مربوط به کشور خود را خود بشکل خوب مدیریت نموده، شفاخانه ها، فابریکات، مکاتب و پوهنتونها، تاسیسات زیربنایی و خدمات عامه را متخصصین و مسلکی های خود ما، ولو بطی، ولی موفقانه به پیش میبردند، هنر وفرهنګ روبه تعالی و اقتصاد و وضعیت فزیکی و معنوی هردو روبه ارتقا بودند. امروز وضعیت خیلی مایوس کننده است. فهم مسلکی ، سطح تخصص، معلومات افاقی، توانایی تحلیل و ذکاوت درک و ارزیابی جوانان قناعت بخش نیست( استثناات وجوددادر)، دایرۀ لغات خیلی محدود و مکالمه ی روزانه ناپسند و کلتور مسلط در حال سقوط است. کتاب، مطالعه، اندرزهای بزرگان و توجه به ارزشهای متعالی فرهنگی درحال فراموشی است.
این تذکر درعصر امروزی ودر جریان خروشان دستاوردهای جدید علمی و میدیا شایداضافی به نظر برسد، ولی چاره نیست باید پیشقدم شد و چنین مسایل ساده؛ اما خیلی حیاتی را مطرح ساخت.
از خود بگویم: راقم السطور اگر چیزی دارد، همه از برکت کتاب و کتابخانه بوده و به آن میبالد. ولی امروز اوضاع کتاب وکتابخانه پریشان است، مراجعه به سایر منابع معلومات مانند ژورنالهای علمی آنلاین و حتا بعضی سایتهای افغانی خود ما نیز قناعتبخش نیست. دست اندرکاران سایتهای تاند، جرمن افغان آنلاین، ټول افغان، اریانا آنلاین، خپلواکی – استقلال، ازاد افغانستان، نن. اسیا، بینوا، آسمایی، کابل ناتهـ، آریائی و ده های دیگر که معمول ترین اند، کمتر خواننده دارند، منابع خبررسانی مانند هشت صبح و غیره نیز مشتری کمتر دارند. تعداد همکاران قلمی محدود و انگشت شمار؛ آن هم بزرگانی که از سالهاست تشریف دراند ومینویسند، ولی جوانانی ( اعم از پسر ودختر) که جدیداً با قلم و نظر شان اشنا گردیم کمتر سراغ میگردد. آنچه جوانان دل خوش کرده اند و در فیسبوک مصروف ( روزمره گی ها)اند، چندان مفید نیست.
کتاب در هر عصر ارزش خود را دارد. راقم الحروف لذت و افتخاری را که از فضای کتابخانه دارد، ازهیچ مکان ندارد.
من از زمانیکه در لیسه ی عالی حبیبیه درس میخواندم، به کتابخانه عامه مراجعه مینمودم. در ریفورم معارف که در آن زمان جاری شد، امتحانات ماهانه و انواع کانکورها شامل بود و کار خانگی جز درس و دارای نمره بود، بدین منظور کتابخانه ی جداگانه را در پارک زرنگار( نزدیک تعمیر شاروالی و مربوط کتابخانه عامه) برای شاگردان مکاتب گشودند، که همه روزه مملو از شاگردان مکتب بود. کتابخانه عامه و کتابخانه پوهنتون تا شش شام باز میبود. در دوره ی پوهنتنون؛ در ایام جریان دروس و دررخصتی های بین سمستر ها مراجه به کتابخانه مصروفیت دایمی بود. در منزل خود کتابخانه یی دارم که به تعداد ۲۰۸۹عنوان کتاب را در آن به شوق تنظیم نموده ام. به ده ها کشور ده ها بار مسافرت نموده ام، حین بازگشت در پشتاره(بیک) ام به جز کتاب چیزی دیگری از قبیل عطر، شامپو، ساعت وغیره نبود. وقتی موظفین بکس ام را در میدان های هوایی میدیدند، حتا از بازرسی ام صرف نظر میکردند. فقط یکبار یک رادیوی کوچک و یکبار دیگر یک لیپتاپ در خارج خریداری وباخود آورده ام، مابقیه (سوغات) همین کتاب بود و قلم! تا امروز وقتی داخل کتابخانه میشوم و عطر کتاب و کاغذ به مشامم برسد، تازه تر و باانرژی تر میگردم. امید است جوانان ما این ندای محاسن سپیدان شان را لبیک ګفته، اروز مندیم باعث خستگی تان نشده، فقط یک مشوره و(رواداری) بود.