این نوشته بریدهای از ذکر خیر برادر عزیز استاد برهانالدین نامق بدخشانی است که حق زیادی به گردن ادبیات فارسی- دری و تورکی اوزبیکی دارد. نزدیک به بیست سال است مرا سعادت آشنایی با این استاد عزیز پدید آمده است، استادی که هدفی جز خدمت به فرهنگ و دانش در سر ندارد.
استاد نامق به حق شخصیتی است در خور تمجید، باتمکین، مؤدب، حلیم، کمسخن، بی ادعا، و برخوردار از بسا سجایای عالی دیگر. او یکی از غنایم بزرگ کشور است و یکی از پرکارترین شخصیتهای علمی و فرهنگیِ کمتر شناخته شدهای که باید آن را دارای شخصیت چند بعدی بر شمرد.
کارهای ارزندهای که استاد نامق طی سالیان متمادی ارائه داده، هریکی در خور ستایش است. او محققی است ژرفنگر و آفریدههایش استوار بر پایههای علمی و ارزشمند. طوری که در هیچ یکی از آثار خود نخواسته تحت تاثیر گرایشهای بیارزش تباری و قومی که متاسفانه برخی به نام نویسنده و شاعر به این مرضِ مزمن مصاب اند- قرار گیرد. بل وی همواره سعی بدان داشته است با قبول رنج و زحمت فراوان، عنان هدف را به سوی حقایق بکشاند و از تعصبات و یرانگر، تبرا جوید. طوری که در هر اثر تحقیقیای که بدان همت گمارده، خواسته است به مواردی تکیه کند که با ارزشهای پختۀ علمی و امانتداری و صداقت همسویی داشته باشند؛ از همین سبب است که حاصل تحقیقات وی بهرهمند از برجستهگی و مورد پذیرش، قرار گرفته است.
استاد نامق بزرگمردی است مهربان و با همه باشندگان و گویندگان ساکن در افغانستان، یکسان و کم حرف و بسیار دان، به گونهای که همیشه کوشیده است امتیازات قومی و تباری و تعصبات قومی و تباری و برتری جوییهای هرزه را پشت پا زند و به این پدیده جز از عینک تقوی و ارزشهای اسلامی ننگرد. این امر سبب شده همۀ کسانی که با وی توفیق آشنایی را رفیق ساخته اند، برایش مهر بورزند و صمیمانه برایش حرمت قایل باشند.
یکی از شایستهترین و ارزندهترین کارهای استاد نامق- که صاحب این قلم نیز سخت شیفتۀ این اسلوب است- متحد ساختن گویندگان مختلف کشور یا گلهای رنگارنگ سرزمین ما افغانستان با زبان گیرا و شیوای قلم است. مبالغه نخواهد بود اگر علاوه دارم: او رسالت بزرگ خود میداند تلاشهای گستردهای را در جهت وحدت و همگرایی میان مردم و بافت اقوام مختلف و تامین روابط نیک و رفع دویی میان ساکنان سرزمین بلاکشیدۀ خود، مبذول و مصدر خدمات ارزندهای شود؛ هدف بلندی که آن را نمیتوان جز کسب رضای خدا، اهتمام به فرهنگ و ارزشهای فرهنگی و اخلاقی و جز دلسوزی برای مردم و کشورش به حساب آورد.
استاد رحیم ابراهیم، یکی از فرزانگان دیار ما گلبرگهایی از ذکر خیر را در فرا روی وی گسترده و استاد نامق را “دانای مهربان” قلمداد کرده است که به حق، نظری است صائب!
استاد ابراهیم افزوده است: “«مهر دانایی» او، چون مهر آسمانی در بهاران است.
اما، مهر دانایی چیست. این تعبیری است از مولانای بلخ. مهردانایی، آن است که، هرچه یاد داری آن را به خواهندگان دانش نثار کنی. بخل و حسادتی در میان نباشد. از این منظر، استاد نامق شاید کمتر نظیر داشته باشد.”
استاد ابراهیم میگوید: ” از تجربۀ خود میگویم: هر زمانی که به منبعی ضرورت داشتهام؛ به ایشان مراجعه کردهام. اگر آن منبع را خود داشته اند؛ با صفا و صمیمیت در اختیارم گذاشته اند و اگر نداشته اند، مرجعی را برایم سراغ داده اند. از طرفی دیگر، اگر مشکلی در جریان کار داشتهام و از ایشان پرسیدهام، با توضیحات اصلی و فرعی، آن مشکل را حل کرده اند بدون اینکه به این مثل معروف «بود هم پیشه با هم پیشه دشمن» اهمیتی داده باشند.”
استاد رحیم ابراهیم در فراز دیگری از وصفنامهاش آورده است: “استاد نامق، حافظۀ قوی دارد؛ در حیات خود کسی را ندیدهام که به اندازۀ وی شعر زیاد یاد داشته باشد و در هر زمینه، شعری از شاعری روایت کند. از اینکه بیشتر با ادبیات کهن سرو کار دارد، حافظهاش هم سرشار از دردانههای ادبیات کهن میباشد.
یکی دیگر از برازندگیهای استاد نامق، شهرتگریزیی اوست. با این همه کار و آثار و مقام معنویی که دارند؛ هیچگاهی ندیده و نشنیدهام که افادهیی بفروشد و تفاخری داشته باشد. وارستگی فطریش، او را از هیاهوی شهرت طلبی و «من من» به دور داشته است.”
خامۀ سیال استاد نامق آثار ارجناک زیادی را به دو زبان ( فارسی- دری و تورکی اوزبیکی) به شیفتگان علم و فرهنگ عرضه داشته است که هر یکی از آنها را میتوان در خور وصف شایانی دانست. او فولکلور شناس، شاعر ورزیده، طنز نویس ماهر، بیدلشناس و پژوهشگر خستگیناپذیر نیز است. در پهلوی تحقیق استاد نامق را باید به عنوان نمونۀ بارز و برجستۀ رشد جریان ترجمه قلمداد کرد.
اخیراً فرزانهٔ گرامی دکتر شمسالحق آرینفر در مورد ترجمه و تحقیق و آراستن کتاب موقر پنج جلدی وی به نام “تاریخ ادبیات تورکی اوزبیکی” نظر افگنده، داوری خوبی در مورد کارها و تلاشهای استاد به عمل آورده است. به قول مشارالیه هرگاه این محقق پرکار، در اثنای کار نفس گیر بیست سالهاش در کتاب یادشده به مواردی برخورده که با حقایق سازگار نیست و پای اشتباه و خطا از سوی دیگران در آن دخیل شده، سعی به عمل آورده آنها را با بهره از منابع موثق و معتبر دیگر تصحیح کند و دقیقترین نتیجه را به خوانندگان ارائه دهد. از همینرو او را باید محققی دانست امین در دو زبان (تورکی اوزبیکی و فارسی دری)؛ محقق ارجمندی که باید این امانتداری و صداقت وی را برخاسته از اندیشۀ نابی دانست که سرچشمۀ زلالی به نام اسلام عزیز، فرا اختیارش قرار داده است.
به قول دکتر آرینفر: مطالعه و ترجمۀ پنج جلد کتاب آنهم به خط سیریلیک در بیش از سه هزار و پنجصد صفحه، کاریست نهایت ثقیل و توانفرسا، ترجمه این کتاب (۲۳۵۰) صفحه ای به خط فارسی کار توانفرسایی است که بعد از آرایش و پیرایش، مترجم و حذف بحثهای تیوریک مارکسیستی، برجا مانده است.”
امیدوارم تمام کسانی که دغدغۀ آشنایی و علاقه وافر با ادبیات تورکی اوزبیکی و فارسی – دری دارند، در جهت به دست آوردن و تکثیر کتاب ارزشمند “تاریخ ادبیات تورکی اوزبیکی” تلاش گسترده به خرج دهند. میتوان گفت انتقال و در اختیار قرار گرفتن کتاب ارزنده یاد شده، به خصوص برای شخصیتهای فرهنگی و جوانان عزیز فرهنگ دوست، بسیار مهم و ارزنده است.
همانگونه که اشاره شد استاد نامق آثار زیادی در نظم و نثر و در دو زبان انجام داده که در جای دیگری ان شاءالله به تفصیل از آنها سخن خواهیم گفت. اما به طور موجز متذکر شد، استاد علاوه بر کتاب پنج جلدیای که ضمن ترجمه، بالای آن تحقیق منصفانه کرده اند، چندین کتاب وزین دیگر را تالیف کرده است، از آن جمله کتاب حجیمی دارند به نام “مثل در شعر فارسی” که آن نیز کار ارزندهای به شمار میرود.
در پایان باید گفت: بعضی از کارهایی که استاد نامق به تنهایی بدان همت گمارده و کار متواتر سبب ضعیف شدن بینایی چشمان ایشان گردیده، فراتر از تلاش یک محقق، بلکه گروهی از مترجمان و پژوهشگران است. لذا باید بگوییم: هزار آفرین بر استاد نامق عزیز.
آری، استاد نامق دانشمندی است دوستداشتنی و سزاوار توصیف فراوان. امیدوارم پای انصاف و قدرشناسی جلو بیفتد و از بهر تقدیر و بزرگداشت ایشان از سوی اکادمی علوم افغانستان و دانشگاه کابل، محافلی برگزار شود و لقبی در خور شانی به این دانای مهربان تفویض و از خدمات وی، تقدیر شایانی به عمل آید.
برای استاد نامق عزیز، طول عمر با برکت و سلامتی و اجر و پاداش مزید از بارگاه الهی خواستارم.
عبدالقیوم ملکزاد