یارب تفقدی کن، بر خلق های افغان افتاده اند زغفلت، درتنگنای دوران
جمعی شدند رهبر، صد فتنه کار دربر با دشمنان میهن، گشتند حبیب و اخوان
با نام دین فریبند، زاهد نما و صوفی تخم نفاق فگندند، تفریق گشت نمایان
فربه وزفت گشتند، از چوروازچپاول درخاک وخون ملت، افتاده اند پریشان
بهر مقام و چوکی، با صد هزارنیرنگ خواهان قدرت هستند، بردوش بینوایان
گشتند رقیب باهم، با نام انتخابات با حق رای مردم، توهین شد فراوان
آن رقبای سیاسی، گشتند رفیق جانی خواست ملت به یکسو، همکاسه اند وهمخوان
هردو شدند رهبر، آن سازو برگ در بر درانقسام قدرت، باشند به هم به پیمان
در زیرنام وحدت، دارند تلاش قدرت نعش وطن درخون، در زیر پای گرگان
( بز است به جان کندن، قصاب بهر چربو) خواهان چربوهستند، این جمع گوشت خواران
درد “بری” فراوان، زین وضع نا به سامان یارب تفقدی کن، بر خلق های افغان