دوستان گرامی هفته قبل مقاله نوشته بودم زیر عنوان پاکستان همکاری ویا مکاری؟ اما حالا به ادامه همان تبصره میخواهم روی توافق فرماندهان ستاد کل نیرو های نظامی هردو کشور افغانستان وپاکستان مبنی بر همکاری های نظامی دو کشور در دو طرف مرز ها ی مشترک تا نا بودی ترورستان من حیث یک گام مثبت بیشتر تمرکز صورت میگیرد .این توافقنامه چند ویژه گی وعنصر بارز دارد که میتواند نسبت به توافق های دیگر متفاوت باشد.توافق روز سه شنبه دوم جدی ۱۳۹۳ ویا ۲۳ دیسیمبر ۲۰۱۴، در اسلام آباد پایتخت پاکستان و میان راحل شریف فرمانده ارتش آن کشور از یک سو و جنرال شیر محمد کریمی رئیس ستاد ارتش افغانستان در حضور یک جنرال آمریکایی جان کمپل، فرمانده کل نیروهای ائتلاف بینالمللی در افغانستان انجام شده است.
امید واری یا مکاری:خوب در مورد اینکه پاکستان چه منافع در افغانستان دارد بار ها صحبت شده البته افغانستان هم منافع خودرا در پاکستان دارد چون پاکستان کشوریست که بیشتر از هر کشور دیگر در افغانستان در بین شخصیت ها واقوام مختلف خصوصا در مرز های دو کشور نفوذ دارد ونا دیده گر فتن نقش پاکستان در قضایای افغانستان پشتبانه منطقی ندارد واما آنچه قابل مکث وتحلیل است میزان قابل قبول نفوذ ومداخله است نه نقش نفوذ ومداخله چون قبلا عرض شد که ما نا گزیریم نفوذ پاکستان را در افغانستان بپذیریم کشور .ما از رهگذر عقیده فرهنگ وقسما زبان مشترکات فراوان با پاکستان دارد واز بعد تجارتی واقتصادی هم که قابل انکار نیست وحتی طی سه دهه پول پاکستان در افغانستان چالش دارد نه تنها پاکستان که دالر یورو وهمه اسکناس های خارجی ومردم ما هم پول خارجی را بیشتر از پول افغانی دوست دارند که نشانه عدم باور شان به پایه داری حکومت است.خوب به همه حال با در نظر داشت میزان نفوذ پاکستان امنیت منهای همکاری پاکستان ممکن نیست.وبخاطر مذاکرات پشت پرده که بین جنرال راحیل شریف ورئیس جمهور افغانستان شده فکر میشود در آینده به یکنوع واقعیت های انکار نا پذیر اعتراف شود که روزنه باشد برای ثبات وامنیت در افغانستان.
امید واری اول: درک وشناخت پاکستان از ترورستان واحساس درد عمیق از ناحیه حمله ترورستی پیشاور طوریکه حکومت پاکستان را واداشت طی فر مان حکومت منع اعدام ترورستان را لغو وبیدرنگ ایشان را بپای جوخه های اعدام برد وفکر میشود پاکستان با پیروی از عهد مصطفی کمال اتا ترک به افراطیان نه گفته وروزانه چندین تن را به پای دار میبرد وخوف وترس را از دل مردم به دل ترورستان وحامیان شان انتقال میدهد خصوصا..مولوی فضل الرحمن همیشه از حامیان حزب پیپل پارتی بوده وکوشش میکند امنیت را خراب وحزب مسلم لیک را به چالش مواجه سازد واین واقعیت را حکومت پاکستان خوب میداند به همین دلیل تصمیم گرفته تا غده های سرطان را یا بر دارد ویا ریشه شانرا خشک کند.. چنانچه در این روز ها وضیعت مولوی عبدالعزیز ملا امام لال مسجد اسلام آباد خیلی خراب است چون حمله تروریستی در پشاور را محکوم نکرد ه.
اما امید دوم: ذکر کلیمه مرز های دو کشور بجای دو طرف خط دیورند یک امید واری را ببار میآورد که افغانستان میخواهد خودرا از درد سر خط موهومی دیورند خلاص کند واین اقدام به پاکستان اطمینان وباور میدهد تا از مداخله در امور افغانستان دست بر دارد.پاکستان از تحلیل ها وتبصره های سیاسیون افغانستان که گویا خط دیورند را برسمیت نمیشناسند سخت نگران است وهمین نگرانی باعث شده تا چون مار زخمی هر بار بسوی افغانستان زبانه کشد وپیکر زخمی این عجوزه بی سر وپارا معلول تر سازد که ساخته وهمین حالا مارا تاب وتوان زندگی نیست ودر هیچ جای این سر زمین بطور کامل حکومت وجود ندارد.
سوم شخصیت ها:تفاوتی که امید واری دوم را باعث میشود اشتراک دو بدو هردو ستر درستیز است که میتوانند پیامهای سران کشور هارا تبادله وبر بنیاد همین باور به توافقات قاطع دست یابند. همه میدانند که در درون نظام افغانستان کسانی وجود دارد که زیر نام دیورند قصد ما جرا جوپی دارند خط که جزء زیان هیچ سودی برای افغانستان ندارد وخوشبختانه امروز هفتاد فیصد مردم افغانستان سیاسیون وروشنفکران از اقوام واقشار مختلف به این باور اند که ادعای ملکیت بر آنسوی خط دیورند یک ما جرا جویی بیهوده است که باعث تحریک خشم پاکستان میگردد وباید این ترانه دیگر زمزمه نشود.وقتی ستر درستیز قوای امینتی افغانستان با همتایی پاکستانی خویش به صراحت دو طرف مرز های هردو کشور میگوید خود از یک توافق منطقی وعملی حکایت دارد ومیشود باور کرد که دغدغه های پاکستان از رهگذر ادعای های بیمورد برخی افغانها کاهش یافته.
همکاری و نقش بیرونیها: نظارت جنرال امریکایی: ما پیوسته میخواستیم تا افغانستان وپاکستان مشکلات مرزی خودرا با حضور داشت دوستان بین المللی خصوصا امریکا وانگلیس حل کنند یعنی به همین شیوه وطریقه که تازه اتفاق افتاده.نمایندگان با صلاحیت دو کشور با حضور داشت هیپت عالی رتبه امریکاپی با ذکر کلیمه مرز های مشترک دو کشور غیر مستقیم به معضله ای یورند نقطه پایان بگذارند حالا این اتفاق افتاده لذا امید واری ها هم نسبت به گذشته افزایش یافته.
واما مکاری:بیمورد نخواهد بود که بجای اینقدر خوشبینی یک مورد مکاری را را هم روشن سازم.معلومات اضافی که دارم این است که پاکستان در حال سنجش وسروی وصل شدن به چین وتا جکستان از مسیر واخان بدخشان است.واخان منطقه هواری است که به چین وصل میشود وتقریبا انگشت جدا از مشت قوی افغانستان…پاکستان میخواهد پروژه های عمرانی وباز سازی را فقط در مناطق بدخشان عملی سازد ودر دراز مدت منطقه واخان را به کمک کریم اقا خان یک ساحه آزاد اسماعیلی بسازد ودرین مورد با آقا خان صحبت کرده وپروژه هارا از طریق ان در مناطق مختلف بدخشان قصد تطبیق کردن دارد..به همین دلیل میخواهد عملیات مشترک انجام دهد وآزادانه مناطق کنر ونورستان را گشت زند وسروی کند وچانس واینده خودرا از همین مسیر پیشبینی کند.پاکستاان میتواند به مناطق دور افتاده این دو ولایت برق وگاز انتقال دهد وسرک هارا کار کند کاریکه حکومتدافغانستان تا صد سال دیگر توان اجرایی انرا ندارد واین کار باعث میشود تا مردم جانب پاکستان را بگیرند واز افغانستان قطع علاقه کننند.دلیل بی علاقه گی پشتنهای آنطرف مرز به افغانستان همین است که پاکستان برای شان سهولت های چون برق گاز ومکتب وسرک را آماده ساخته اما افغانستان در پایتخت خود کابل هم سرک حسابی وبرق وگاز کافی ندارد.لذا مردم به این خاک چه میکنند؟.
نتیجه گیری: اگر واقع بینانه نظر بدهیم بدون همکاری مشترک دو کشور به هیچصورت افغانستان آرام نمیشود واگر پاکستان از اراده افغانها مطمپن نشود هیچ کشوری دیگری افغانستان را آرام ساخته نمیتواند.در پی افزایش حملات مسلحانه طالبان در افغانستان و پاکستان، عده ای از ناظران از مدت ها قبل بر لزوم افزایش هماهنگی بیشتر این دو کشور برای ضربه زدن به پایگاه های طالبان در دو سوی مرزهای مشترک تاکید کرده بود ند..حالا هم من تا کید میکنم که جلب همکاری های نظامی پاکستان بخاطر ختم فعالیت های طالبان خیلی مهم هست وهیچ کشوری نمیتواند در قضایای افغانستان جای پاکستان را بگیرد واین یک واقعیتد تلخ است. وتا جائیکه اطلاع دارم حکومت محمد اشرف غنی بر خلاف مخالفت اعضای افراطی اش به این مشکل یعنی خط دیورند نقطه پایان میگذارد..