با کودتای هفت ثورعصرخشونت انقلابی آغازگردید، انقلاب به مردم وعده آزادی را داداما درعمل استبداد بدتر جانیشین بی عدالتی های کهن گردید وقواعد بازی توسط یک حزب با وجود تناقضات شدید درون حزبی مشخص میگردید.این کودتا بهترین و قشنگ ترین رویدادسیاسی درتاریخ افغانستان بود وقدرت برای نخستین باربدون جنگ وتلفات ازخاندان شاهی که همه ازآن خسته وبیزارگردیده بودند وآینده را دربقای خاندان شاهی تاریک میدیدند منتقل گردید. سیاست خارجی دولت انقلابی برمحور ایدیالوژی وگرایش های یک جانبه مطلق به شوروی سابق وکشورهای سویالیستی که به مدارشوروی میچرخیدند طرح ریزی گردید ،
سیاست، اقتصاد، علم ،هنروادبیات نیزتحت شعاع اغواگر ایدیالوژی قرارگرفت،سیاست عملگرانه که مهمترین رکن همکاری وهمزیستی مسالمت آمیزدرروابط وهمکاری های بین المللی است دردولت جدیدالتاسیس خلقی ها تابومحسوب میگردید، شعارمرگ برامریکا وغرب،کشورهای عرب مرتجع،چین هژمونی حساسیت جهان وکشورهای منطقه را بر انگیخت ودرداخل آب تازه رادرآسیاب تندگرایان مذهبی ریخت. البته گرایش یکجانبه به شوروی درزمان جنگ سردکه بزرگترین ابرقدرت نظامی واقتصادی درجهان بود ازپارادایم زمان محسوب میگردید وجنبش های سیاسی وکارگری سراسرجهان کریملن رایگانه پاسبان صلح وپشیتیبان زحمتکشان درمبارزات عادلانه خود بخاطرتعین حق سرنوشت خود میدانستند، ولی هدف دولت خلقی ازشعارمرگ برهمه کسب رضایت کریملن برای سرکوبی مخالفین چپ وراست،مومن وملحد درداخل کشوربود، درحالیکه صحنه سازان شوروی بارها هوشدارمیدادند که قدرت بدون پایه ای مردمی مانند نیزه است که برآن نمیتوان نشست … . درکنارسایرعوامل سیاسی، فلسفی، اجتماعی اعضای حزب خلق تجربه دولت مداری رانداشتند وبا تنگ نظری های انقلابی هرپدیده قشنگ رازشت ومشمیز میگردانیدند وخود موسس دین جدید بت پرستی که قدرت پرستی بود گردیدند.دین قدرت پرستی که اصول آن تملق وچاپلوسی،پنهان کاری،سخن چینی،ترس وبزدلی، تنگ نظری وفرهنگ آمریت است بدترین دین است که جامعه راتباه مردم را بدعادت ومفت خورواخلاق عمومی را تنبل میگرداند وهیچکس احساس مسولیت نمی نماید. دولت خلقی درروابط و همکاریهای بین امللی خودراازجهان منزوی گردانید واین انزوا وظیفه دیپلماتهای آن زمان راآسان ساخت ودیپلماتها باپیروی ازسیاست هرکی بامانیست مخالف ماست درخارج ازکشورعمل مینمودند وخطرناک ترین مخالفین افغانهای خارج ازکشورکه عضوحزب نبودند محسوب میگردیدند، سفرای دولت خلقی نخستین تصفیه حساب انقلابی را با محصلین افغانی درشوروی آغازنمودند وبا این قیام انقلابی فصل جدیدویرانگری درموسسات علمی آغازگردید وبااین قیام نامبارک علم با ایدیالوژی وادبیات با فلسفه خشک آلوده گردید،مدارک واسناد تحصیلی اعتبارعلمی خودرا ازدست داد. سفارتهای ما دردوران کمونیست ها هویت نمایندگی فوق العاده کشوررانداشتند وبیشتربه اتحادیه های صنفی وکارگری شباهت داشت وسفرای آن زمان بابرگزاری مجالس ومحافل به منظور جلب وجذب های اجباری به سخنرانی های تکراری بی مفهوم وبی ثمروقت گذ رانی میکردند ونتوانستند باهمکاری های مثبت ازظرفیت های عظیم اقتصادی وعلمی شوروی برای بازسازی افغانستان ورونق علم ودانش استفاده نمایند. بدین ترتیب « انقلاب شکوهمند ثور» که واقعا حادثه زیبا وقشنگ بود بدون آنکه تاثیری ازخود به جا بگذارد به فاجعه بزرگ برای رهبران واعضای آن وکشوروتمام مردم افغانستان تبدیل گردید.دراین قسمت برگی ازفعالیت های سفرای آن عصرتقدیم میگردد.
رازمحمد پکتین- دیپلمات دستوری وجبرگرا
پکتین پیش ازانقلاب«شکوهمند» ثور رهبرجناح خلق درمسکو بود ودریکی ازلیله های سطح پایین که
توالت وحمام عمومی داشت باخانمش زندگی وتحصیل مینمود، وظیفه اصلی آن فعالیت های حزبی وجذب وجلب محصیلین افغانی وکارهای اجتماعی ازقبیل شستن توالت ودهلیزهای لیله بود، اگرچه کارهای اجتماعی درلیله جبری نه بود اما برای حزبی های طرفداربه لنینیسم فعالیت های اجتماعی، فرهنگ واخلاق کارگری و نشانه وفاداری وپیروی از سویتیسم وکسب امتیازازمسوولین محسوب میگردید. پکتین پیش ازانقلاب « شکوهمند» کرکترآرام،خاموش،ظاهرقابل ترحم وبی ضررداشت. درلباس پوشیدن ازرنجبران شوروی تقلید مینمود. تهاجم فعالین خلق وپرچم بعدازانقلاب«شکوهمند»به سفارت افغانستان درمسکوماهیت تحصیل کرده های انقلابی را تغیرداد، ومحصلین معمولی راسنگدل وبیرحم گردانید وبا خودبینی، بیرحمی وشهوت قدرت مطلق غیرحزبی هارا نه به دلیل مخالفت آنها به انقلاب بلکه به خاطربدبینی وحسادت وانتقام گیری و عقده های شخصی تحقیر وتهدید می نمودند. پکتین نخستین وظیفه خود را درسفارت ازآویختن عکس بریژنیف در کنارعکس تره کی آغازنمود. فرامین تبدیلی واکثرا اخراج غیرحزبی ها را با زبان روسی «نیوازراژایو»موافقم امضاء مینمود. درزمان اوتعدادی از بهترین استادان ومحصلین اخراج گردیدند وتعدادی ازبخت برگشتگان کشته شدند. درسخنرانی های خود انضباط آهنین راشرط اول پیروزی انقلاب برگشت ناپذیر«شکوهمند» میدانست تا همه دل مرده ومطیع گردند. «دشمنان انقلاب ما باید بدانند که تاریخ امپریالیسم رابرای همیشه دفن نموده است.» سفرای دوران انقلاب«شکوهمند» چون رازمحمد پکتین،حبیب منگل ، محمد الله صافی،گلاب زوی و محمد داود رزمیار،سفرای خشن، جبرگرا،پرخاشگر،دستوری، مشکوک و بدبین بودند ودرتمام موارد به دشمن تراشی های موهوم می پرداختند. همه سرسپرده بودند وازوابستگی به بیگانه افتخارمیکردند وبا حمایت بیگانه کمربه سرکوب مردم خود بسته بودند. درانقلاب «شکوهمند» مردم بی قدرگردیده بودند واین بی قدری خاطره گفتگوی قهرمانان فلم« دن آرام» را که درآن زمان سرگرم ترجمه آن برای افغانستان بودم درذهنم زنده میگردانیدکه مردم خسته ودربدرازجنگ وانقلاب به همدیگرمیگویند« کشتن آدم ازکشتن شپش هم آسانتراست آدم ها دردوره انقلاب بی قدرشده اند.»
اشک حسرت گلاب زوی بعد ازسفارت.
درزمان گلاب زوی سفارت افغانستان درمسکو نقش یکی ازماموریت های پولیس شهرمسکو رابازی مینمود. به علاوه پولیس های رسمی که امنیت سفارت خانه های خاریجی رابه عهده دارند،یک نگهبان روس بدستورگلاب زوی دردرورودی داخل سفارت موظف گردیده بود وبعد ازبازرسی واجازه اوافغانها
برای حل مشکلات خود وارد سفارت میگردیند..
گلاب زوی سیاستمدارودولتمرد نبود، داستان فراراورا ازسفارت شوروی درکابل اززبان کارشناس روس درتابوت مرده ها به شهرتاشکند اکثرا خوانده اند،بعد ازسقوط شوروی باوجودی که جامعه روسیه ازکمونیسم روبرگردانیده اند ونام کمونیسم تابو گردیده است. اودربدربدنبال افسران وجاسوسان زمان شوروی سابق میگشت. کیم ساگالف ازجاسوسان افسانوی شوروی بوداودرزمان حکومت کمونیست ها با تظاهر به ریش دراز،لنگی ولباس افغانی وقران دربغل درنقاط مختلف افغانستان برای جمع آوری معلومات وکسب روحیه مردم ماموریت داشت روزی درخبرگزاری ریانووستی روسیه رهبران کریملین را متهم نمود که اشغال افغانستان بزرگترین اشتباه سیاسی بود که منجربه نارضایت های داخلی گردید وکمونیست های افغان ازاین حمایت کریملین برای سرکوب مخالفین وتصفیه حساب علیه همدیگردرجنگ قدرت استفاده نمودند وحتی باعث اختلاف دررده های اول سیاسی وامنیتی شوروی گردیدند دراین کنفرانس خبری که تعدادی زیادی خبرنگاران داخلی وخاریجی وازآن جمله لطیف بهاند که درآن زمان خبرنگار بی بی سی بود نیز شرکت ورزیده بود،ساگالف درادامه سخنان خود افزود که تا هنوزیک وزیرمقتدرآن زمان افغانستان به نزد من میآید وگریه می نماید که ما گوش به فرمان شما بودیم،اما شماامروزمارا ازنظردور انداخته اید. ازساگالف پرسیدم آیا اسم این وزیررا گفته می توانید،اوبدون مکث جواب داد که این وزیرمقتدرگلاب زوی است، که سمت وزارت داخله کشوررا داشت. من وبهاند با نگاه طنزآمیزبه همدیگرنگریستیم واسراراین طنزبرای ما روشن بود، گلاب زوی مانند گذشته بدون توجه به تحولات جهان وروسیه به فریب گروهی ازافغانهای که خطا وگناه مشترک آنهارا متحد گردانیده بود کمربه امتیازطلبی بسته بود. داستان را باذکردوتن ازسفرای دوران کمونیست ها خاتمه میدهم، اما لازم بیاد آوری است که این دوجناح نه تنها درمسابقات جام جهانی برای گرفتن امتیازات بی شرمانه برعلیه همدیگر میجنگیدند بلکه خبرچینی برعلیه همه عمل انقلابی ووطن دوستی محسوب میگردید. درزمان شوروی شرین زبانی های چاپلوسانه مبالغه آمیز وغیرواقعی کوتاه ترین وآسان ترین راه برای جلب رضایت وگرفتن امتیازبود وتعدادی زیادی ازکارمندان امنیتی روسیه نیزشکار چاپلوسی هامیگردیدند وبه خلقی وپرچمی روسی تقسیم گردیده بودند، اما دانشمندان ومردم معمولی هردوجناح رانفقه خوران ابن الوقت برای گرفتن امتیازاز شوروی میدانستند که درکاسه سرسربازان ارتش سرخ بخاطرگرفتن امتیاز ومقام ازهدیگر سبقت میگرند، اما حمله وتحقیربه غیرحزبی ها زخم های تعقیب وشکنجه دوران اختناق استالین را در ذهن شان تازه میگردانید. ادامه دارد.برای تاریخ مینویسم.
دکتورعلی احمد کریمی