رئیسجمهور غنی بعد از اعلان حکومت وحدت ملی مسلسل می گفت اعضای کابینه اش از الف تا یا متخصص صادق و از جمله نخبگان افغانستان خواهند بود، همه والی ها و وزرای کابینهاش جدید خواهند بود و اعضای دولت حامد کرزی دیگر در کابینه اش هرگز حضور نخواهند داشت. اتفاقی که بعضی آدم های ساده دل مانند من نویسنده در اوایل باور میکردم و این گفتار و این وعده ها را نوعی تغییر نگرش سیاسی و مدیریتی در افغانستان به شمار می آوردیم.
من فکر می کردم این تغییر شاید حاصل تغییر ذهنیت و راهبرد آمریکا در افغانستان باشد که آقای غنی بخاطر تحقق آن به قدرت رسیده وظیفه دارد تا عملی سازد من در یکی از صحبت های جناب آقای اشرف غنی شنیده بودم که گفته بود وزرای کابینه ایشان چهرههای تکراری هرگز نخواهند بود و او میخواهد شخصیتهای جدید را به عنوان وزرای خود معرفی کند. من فکر میکردم این حرکت میتواند نشانی از تغییر سیاستهای دولت اشرف غنی نسبت به آقای حامد کرزی باشد. من از نزدیکی گذشته و حال آقای اشرف غنی و روابط اش با غربی ها کم و بیش میدانستم روی این اصل باور داشتم
دیدگاههایی که اشرف غنی دارد با دیدگاههای حامد کرزی در بسیاری مسائل متفاوت است ولی اینها را نمیتوان در ارتباط با مواضع شخصی کرزی و اشرف غنی توضیح داد و بسیاری از اینها به نوع خوانش و قرائتی که آمریکا از تحولات افغانستان دارد بازمیگردد. چرا که ما میدانیم کرزی و اشرف غنی از حیث باورهای سیاسی به یکدیگر در گذشته نزدیک بودند.
اما با در نظرداشت مخالفت های آقای کرزی با امریکایی ها بعد از به قدرت رسیدن اشرف غنی امریکا از وی خواسته تا سیاستهای کرزی را پیگیری نکند؟ ولی مجبوریت های که آقای اشرف غنی دارد تا هنوز با آقای کرزی سر می جنباند اما خون دل در درون دارد . امریکا پا فشاری دارد بخاطر آوردن صلح آقای غنی آنچه که در توان دارد باید به دامن پاکستان گره زند امریکا با آقای غنی گفته و می گوید قبل از اینکه تحولات جدی با حضور داعش در منطقه شروع شود باید حکومت کابل با طالبان به تفاهم برسد. حلقات که در گرد و کنار آقای اشرف غنی حضور دارند به این باور اند که این تفاهم هم تنها از طریق پاکستان حاصل شده می تواند و بس. بنابراین سیاستی که آقای کرزی در مورد پاکستان داشت که عبارت بود از مقابلهبهمثل و موضع سخت با اسلامآباد به جایی نرسیده بود و طالبان قدرت بیشتر و امکانات نظامی فزونتری از طریق پاکستان و عربستان به دست آورده بودند. آقای اشرف غنی فکر میکند که آمریکاییها در ارزیابی جدید به این نتیجه رسیدهاند سیاست آقای کرزی کاری را بجای نرسانده و حالا میخواهند با تعامل با پاکستان طالبان را کنترل کنند. چرا که این خطر وجود دارد طالبان با در نظرداشت مشکلات و زد و بند های که در سر تقسیم قدرت بین رهبری حکومت وحدت ملی وجود دارد با کم رنگ شدن حضور قوت های خارجی در افغانستان طالبان از خلأ قدرت استفاده کرده و بخشهای از شمال و شمال شرق افغانستان را از کنترل دولت خارج کنند که در حال حاضر مشکلات قندوز بدخشان وسایر ولایات افغانستان سر بلند کرده اگر از تفاوت دیدگاه های آقای کرزی و اشرف غنی بگذریم تاملات بین دو رهبر یعنی آقای اشرف غنی و آقای عبدالله عبدالله نیز مشکلات فراوان را با خود دارند. که نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت.
به باور نویسنده اشرف غنی و عبدالله عبدالله دو طیف فکری مختلف و دو تفکر را نمایندگی میکنند. یکی تفکری سنتی است که مشروعیت را از نهادهای سنتی همچون لویه جرگه کسب میکند و پشتوانه شرق و جنوب افغانستان را بطور نسبی با خود دارد. دومی اما عبدالله عبدالله است که پایگاهش در شمال این کشور و در میان تاجیکها است. این تفکر نگاهی مدرنی دارد و معتقد است نهاد مشروعیت دهنده باید پارلمان باشد و از طریق انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مناصب و جایگاهها باید تقسیم شوند. این دو تفکر و تقابل آنها در مقابل یکدیگر بنبست انتخاباتی را ایجاد کرده بود و بحث تقلب و دخالت جان کری وزیر خارجه امریکا که شکلگیری حکومت وحدت ملی را به وجود آورد ظاهراً این حکومت وحدت ملی تلاش میکند دو تفکر سنتگرای قبیلهای پشتون و مدرن گرای قبایل غیر پشتون را به هم نزدیک کنند. دولتی که تقریباً تشکیل شده قدرت را به صورت پنجاه – پنجاه میان عبدالله و اشرف غنی تقسیم کرده .
بر سر این تقسیم قدرت روز ها و ماه ها چینه زنی های صورت گرفت هنوز کمی و کاستی های وجود دارد والی ها چه خواهد شد معینان وزارت خانه ها چگونه تقسیم می شوند سرنوشت مردمان که با این دو تیم نبودند چگونه رقم خواهد خورد و صد ها حرف دیگر در اینجا دو مشکل اصلی وجود دارد، یکی اینکه چه کسانی وزیر شده اند. متخصص یا بر عکس معرفی گردیدند یعنی در تقسیماتی که انجامشده هر گروه چه افرادی را برای پستهای تعیینشده نامزد کرده بودند. وزارت خانه کلیدی بوده یا نبوده وزارت های کلیدی نیز تقسیم گردیدند خارجه و داخله سهمیه آقای عبدالله که هر دو وزیر مسلکی اند اما وزارت مالیه گفته می شود که یک حقوق دان است وزارت دفاع سهمیه آقای غنی به جناب معصوم ستانکزی سکرتر جنرال شورای عالی صلح داده شده اینکه نظامی است یا نیست رتبه جنرالی دارد یا تورنی من نمیدانم همین قدر میدانم که در مذاکرات با طالبان نزدیک بوده و از آنها شناخت خوبی دارد . اینکه با وزیر شدن آقای معصوم ستانکزی طالبان سلاح به زمین می گذارند و با دولت می پیوندند یا به جنگ دوام میدهند باید انتظار کشید. از سوی دیگر روابط میان افغانستان و پاکستان با تغییر سیاستهایی که اشرف غنی در مدیریت امور کشور بخصوص در مورد نزدیکی با پاکستان انجام داده، رابطه با هند هم دستخوش تغییر جدی گردیده . چنانچه روز گذشته هندوستان پروژه یازده ملیارد دالری سرمایه گذاری در افغانستان ملغا قرار داد اینکه رهبری حکومت وحدت ملی میداند یا نمیداند به من ربطی ندارد اما سیاسیون آگاه در این کشور میدانند
مسئله افغانستان و نوع تعامل این کشور با همسایگان و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به شدت تحت تأثیر رقابتهای قدرتهای منطقهای است. بر این اساس چین سعی میکند منافع خود در افغانستان را با عنصر پاکستان پی بگیرد. روسیه از طریق کشورهای آسیای مرکزی و آمریکا و اروپا هم که خود حضور فعالی در این کشور دارند. بنابراین این سه جریان تأثیرگذار در سطح بینالملل در افغانستان منافع خود را پی میگیرند. در سطح منطقهای هم رقابتها بر سر افغانستان بین ایران و عربستان سعودی ایدئولوژیک است. رقابت پاکستان و هند، خیلی خطرناک و سرزمینی است. در این چارچوب ایران به دلیل اینکه مرز و تاریخ مشترک با افغانستان که حتی بهپیش قرارداد پاریس و 1747 که احمد شاه بابا ابدالی حکومت خود در قندهار ایجاد کرد بازمیگردد. گذشته از این بخش از مردم افغانستان دری و فارسی صحبت میکنند. بنابراین زمینه برای ایران برای تأثیرگذاری از همه بیشتر است. امنیت افغانستان با ایران گرهخورده است. همه این عوامل در کنار مؤلفههایی چون افراطگرایی مذهبی و مواد مخدر باعث میشود ایران بیشترین قدرت تأثیرگذاری در افغانستان را داشته باشد، ولی آمریکا این قدرت ایران را محدود کرده و تا زمانی که روابط ایران و آمریکا خصمانه باشد، ایالاتمتحده اجازه نمیدهند ظرفیتهای فرهنگی و استراتژیکی و ژئوپلیتیکی ایران در جهت تأثیرگذاری مثبت به کار گرفته شود. اما انتخاب پاکستان منحیث دوست استراتیژیک برای افغانستان در حکومت وحدت ملی می تواند چالش های منطقوی و بحران زای دیگری را برای افغانستان ببار بیاورد که جلو گیری آن دور از امکان خواهد بود بهتر است رهبری حکومت وحدت ملی در تاملات بین هند و پاکستان عاقلانه عمل کنند در غیر آن به این نتیجه می رسیم که شاعری فرموده .
بر آن کد خدا زار باید گریست
که دخلش بود نوزده و خرج بیست