ارنست همینگوی نویسنده مشهورامریکایی دراثرمعروف خود بنام زنگها برای که به صدا درمیآیند تصویرزیبا وبرازنده از همبستگی بشریت درمسئولیت وسرنوشت مشترک ارائه می نماید«مرگ هرانسان جانم را می کاهد، چراکه من باتمام بشر درهم آمیخته ام، هرگزنمی پرسم زنگها برای که می نوازد؟ چرا که میدانم برای توست. افغانستان بعد ازچهارده سال حضور ناتو به سرکردگی امریکا سیاه ترین دوران تاریخ خودرا سپری مینماید. اوباما وعده داده بود که طالبان راوادار به مذاکره صلح آمیز میگرداند.
موضعگیری دوگانه ومذاکرات پشت پرده امریکا درمذاکرات صلح آمیزطالبان را بیشرازپیش جسور وگستاخ گردانیده است. طالبان بااستفاده ازضعف دولت فساد پیشه که پایه مردمی ندارد بطوروحشیانه به قتل، انتحار، سربریدن کودکان وزنان، گروگان گیری وقتل مردم معمولی وبی گناه ادامه می دهند وبا ادامه عملیات تخریبکارانه و وحشیانه به امریکا وغرب وانمود میگرداند که بامدرن ترین تجهیزات نظامی قادر به شکست آنها نگردیده است. چرا امریکا با همکاری غنی ترین کشورهای جهان نتوانست درافغانستان امنیت راتامین وطالبان را واداربه مذاکرات ضلح آمیزبگرداند؟ منابع امریکایی مدعی میگردند که امریکا طی این مدت بیشتراز110 ملیارد دالر در افغانستان سرمایه گزاری نموده است واگر این رقم نجومی واقعیت داشته باشد، در افغانستان تحولات بنیادی ومعجزه آسای اقتصادی بوقوع می پیوست. سیاستمدران وکارشناسان امریکا دولتهای فاسد افغانستان را به چوروچپاول کمک های بین المللی متهم می نمایند، دولتهای که برگزیدگان امریکا بوده اند وباعث تشویق فساد، افراطگرایی، تروریسم و قاچاق مواد مخدرگردیدند. امریکا جنایتکاران اقتصادی وافراطگرایان را درسراسرجهان بدون محکمه گرفتاروزندانی می نمایند اما درافغانستان به زور، دولتهای مافیایی را به مردم مظلوم ما تحمیل می نماید. ابتکارامریکا درایجاد دولت مسخره وحدت ملی شاید ازبزرگترین اشتباه سیاسی امریکا باشد، درتشکیلات دولتی که درراس آن رییس جمهور ورییس اجرائیوی قراردارند که پست ریاست اجرائیی باقانون اساسی افغانستان مطابقت ندارد. دراین ابتکارتحمیل گرانه هروزیری که به مقام وشخصیت خود احترام قایل گردد نمی تواند ازحکم رییس اجرائیی که مشروعیت قانونی ندارد اطاعت نماید. بزرگان مامیگویند ده درویش دریک گلیم می خسبند اما دوشاه دریک اقلیم نمی گنجند. این ابتکارباعث هرج ومرج درادرات دولتی وبی ثباتی درسراسرکشورگردیده است. دردولت ابتکاری امریکا بازخواست وجود ندارد،قانون اجرانمی گردد،مراجع قانونی، قضایی و امنیتی دروظایف خود احساس مسئولیت نمی نمایند. مردم در خواب وبیداری ودرشهرها وراه ها قربانی میگردند وهمه ادامه این وضع رافاجعه جبران ناپذیربرای کشورو آینده خود می دانند وبیشترازیک میلون دوصد هزار آواره درداخل کشوربرای زنده ماندن ازخانه وکاشانه خود به مناطق امن تر فرارنموده اند وبیشترازدومیلون شش صد هزار مهاجرافغان در کشورهای مختاف دربدر گردیده اند و طبقه متوسط وتحصیل کرده های کشورکه مهمترین سرمایه های اجتماعی محسوب میگردند به حاشیه رانده شده ودراثرتوهین وتحقیردولت سفله پرور تا هنوز مجبوربه تبعید وفرارمی گردند.درد جانکاه و سوزند در سینه های مردم ما دراثرجنایات وحشیانه طالبان وخیانت های اقتصادی واجتماعی دولت مانند آتش فشان متراکم گردیده ودرحالت انفجار قراردارد.مردم ازاین بیشترحق ندارند شاهد سرهای بریده قربانیان بی دفاع باشند تا مشتی هرزه به سرنوشت آنان بازی نماید. حرکت های سیل آسای مدنی دراستانه تکوین است واین اعتراضات مدنی زنگهای را برعلیه خشونت وخیانت به صدا درآورده اند. این زنگها عزای من وتو وهمه را می نوازند. طوفان عدالت خواهی امروزمردم افغانستان سقوط شاهنشاه ایران رادرسال 1979 بخاطرمیآورد. درآن زمان هزاران نفراز نظامیان امریکایی قادر به حفظ تاج وتخت ژاندرام منطقه نگردیند ، امریکا نتوانست درمقابل رستاخیزمردم مقاومت نماید وحتی دیپلماتهای خودرا نجات بدهد. اوضاع کنونی درافغانستان به سقوط شاه ایران شباهت دارد. امریکا درافغانستان با دولتی قرارداد امنیتی را امضاء نموده وازآن حمایت مینماید که پاسدارامنیت وحقوق مردم نیست. جمعیت شش میلونی شهرکابل وسایرشهر های افغانستان دراین رستاخیزملی فریب تفرقه افگنی های قومی وزبانی را نه خواهند خورد. جان نثاری دربرابرخشونت وخیانت های اجتماعی وظیفه هرانسان است، مردم ما امریکا را مقصر اصلی این دولت بی کفایت میداند، اگرتدابیر جدی ومسئولانه برای تامین امنیت وتساوی طلبی های عادلانه اتخاذ نگردد، درآن صورت مردم به اعتراضات مدنی خود درمقابل سفارت امریکا ادامه خواهند داد وامریکا مسئول عواقب ناگوارآن خواهد بود.باید این واقعیت تلخ را قبول نمود که متاسفانه معیارهای منافع ملی وکرامت های انسانی ومنطقی درافغانستان براساس گرایشهای قومی،زبانی ومذهبی ارزیابی میگردد ولی رویداد های اخیرهمه را به ضرورت زنده ماندن وزندگی کردن متحد خواهد گردانید درغیر آن تمام اقوام افغانستان بدبخت وتباه میگردند.هم اکنون تلاشهای تطمیع گرانه برای بدنام ساختن اعتراضات مدنی بنام قوم ومذهب جریان دارد. درافغانستان دولت بی بندوبار وحدت ملی ازدرون گندیده، بی اعتنایی وبی احترامی به فریاد های عادلانه مردم یکی ازعلایم گندیده گی این دولت است. مردم افغانستان زنگها رابرای عزای دولتهای مافیا می نوازند تا جان خود وآینده فرزندان خودرااز شرخشونت وخیانت های دولت گندیده نجات بدهند ودیگرنمی خواهند بازیجه سرنوشت باشند وهمه آرزو دارند درتعین سرنوشت خود سهم مشترک داشته باشند.امریکا طی چهارده سال درجنگ باتروریسم ماموریت خودرا نه توانست موفقانه انجام بدهد ولی راه ورسم دولتمداری مافیایی رادرافغانستان تقویت بخشید که دردرازمدت به ضررامریکا تمام خواهد گردیدو تندگرایی را درمنطقه افزایش خواهد بخشید. آگاهان سیاسی موافقه امریکا را به برگشت حکمتیار چون کودتای سیاسی برای تبدیلی وجا بجایی دانه ها در سطرنج مافیای آینده ارزیابی می نمایند. طالبان میل به مذاکرات صلح آمیز ندارند، طالبان میگویند که امریکا بی عقل ترازشوروی است، شوروی بعدازده سال از افغانستان خارج گردید اما امریکا بعدازچهارده سال شکست ورسوایی باقیمانده است. طالبان ارتباطات خودرا باروسیه،ایران وچین پنهان نمی نمایند واستخبارات این کشورها طالبان را متحد خود درمبارزه باداعش میدانند وداعش را پروژه امریکا، انگلیس واسرائیل برعلیه امنیت ومنافع ملی خود می دانند. امریکا دردکترین نظامی خود کشورهای روسیه، چین وایران را رقیب وتهدید برعلیه منافع خود وانمود گردانیده است وعملا درمحاصره کشورهای متخاصم حضورخودرا درافغانستان ادامه می دهد. چنگ امریکا درداخل افغانستان باطلبان جنگ بامردم افغانستان است امریکا بجای فشاربه پاکستان وجنگ به مراکز تروریستی درقلمرو پاکستان بی ثباتی وبی امنیتی را درافغانستان تشدید می بخشد.آقای اوباما پیش ازاینکه کاخ سفید را ترک بگوید باید به رییس جمهورآینده امریکا توصیه نماید تا کتاب همینگوی « زنگهای برای عزای که می نوازند؟» را مطالعه نماید، دراین شاهکارقهرمان اصلی داوطلب امریکایی است که درجنگ هسپانیا برعلیه بیرحمی وخشونت می رزمد.
دکتورعلی احمد کریمی تحلیلگردراموربین المللی- مسکو