کچالو یکی از مهمترین محصولات غذایی بشر به شمار می رود. پس از گندم، برنج و جواری، چهارمین گیاه پراهمیت در سیستم غذایی جهان کچالو است. طبق آمارهای سازمان ملل، طی اولین دهه قرن بیست و یکم، هر فرد در جهان به طور اوسط سالانه 33 کیلو کچالو مصرف کرده است. در افغانستان، کچالو احتمالاً پس از نان گندم، رایج ترین غذایی است که مردم با آن شکم های شان را سیر می کنند. انگلیسی ها در قرن 19 میلادی کچالو را به افغانستان آوردند.
خاستگاه کچالو کشور پرو در آمریکای لاتین است. دانشمندان بقایای کچالو را در قسمت هایی از این کشور کشف کرده اند که قدامت آن ها به 500 سال قبل از میلاد می رسد. در آن زمان، مردمانی که در امپراطوری «اینکا» در آن مناطق زندگی می کردند، نه تنها کچالو را می کاشتند و می خوردند؛ بلکه آن را عبادت نیز می کردند. آن ها کچالو را خشک می کردند و در هنگام سفرهای طولانی با خود می بردند. گذشته از این، گدام های بزرگی از کچالو ساخته بودند که در سال های قحطی و خشکسالی از آن ها استفاده می کردند.
صدها سال بعد، استعمارگران اسپانیایی در قرن 16 میلادی، نخستین اروپایی هایی بودند که در جستجوی طلا پا به سرزمین های آمریکای جنوبی نهادند و با کچالو آشنا شدند. آن ها بسیار زود به اهمیت کچالو پی بردند و کشتی های بزرگی از کچالو را به اروپا فرستادند. در سال 1585 بود که کچالو به بریتانیا رسید، در 1587 آلمانی ها با کچالو آشنا شدند و در سال 1600 فرانسوی ها مزه کچالو را درک کردند. طی همین سال ها تقریباً تمام کشورهای اروپایی با کچالو آشنا شده بودند. ولی این گیاه به صورت بسیار محدود توسط کشاورزان کوچک کشت می شد و بیشتر به عنوان خوراک حیوانات از آن استفاده می کردند. فقط برخی فقرا آن را می خوردند و برای بقیه کچالو یک گیاه خطرناک بود که باید از آن دوری می کردند.
دو رویداد باعث شد که کچالو در اروپا به محبوبیت زیادی برسد: اول قحطی سال های 1770 و دوم انقلاب صنعتی در قرن 19 میلادی. در اوایل سال های 1770 قحطی کم سابقه یی کشورهای اروپایی را با کمبود مواد غذایی مواجه کرد. یکی از دلایل قحطی سرمای شدیدی بود که دیگر محصولات زراعتی را از بین برد ولی به کچالو آسیبی رسانده نتوانست. در دوران انقلاب صنعتی، فابریکه های زیادی در آن کشورها به فعالیت آغاز کرده بودند و به لشکر بزرگی از کارگران نیاز بود. کچالو به خاطر ارزان بودن و ساده بودن کشت آن، به غذای اصلی کارگران بریتانیا در دوران انقلاب صنعتی تبدیل شده بود، طوری که از آن به عنوان سوخت ماشین انقلاب صنعتی نام می برند. کچالو در افغانستان کچالو را انگلیسی ها در زمان امیر دوست محمد خان به افغانستان معرفی کردند. امیر دوست محمد خان برادری داشت به نام نواب جبار خان که دیپلمات ها و جاسوسان انگلیسی او را «دوست فرنگی ها» لقب داده بودند. هر انگلیسی که به کابل می آمد نواب جبار خان میزبان او می شد و او را در قلعه بزرگش در غرب کابل جای می داد. نواب جبار خان کسی است که تخم کچالو را از انگلیسی ها گرفت و برای اولین بار در افغانستان این گیاه را کشت کرد. غرب کابل در آن سال ها هنوز بخشی از شهر کابل محسوب نمی شد و مشهور به «دره چهارده» بود. قلعه جبار خان یکی از قلعه هایی بود که در این منطقه وجود داشت و تا هنوز در آخر دشت برچی منطقه یی را به نام «قلعه جبار خان» می خوانند. به احتمال قوی زمین های اطراف این قلعه، نخستین مزرعه کچالوی افغانستان بوده اند.
برای اولین بار گادفری توماس واین، سیاح انگلیسی که در سال 1835 میلادی به کابل سفر کرد از وجود کچالو در افغانستان سخن می گوید. او که مانند دیگر انگلیسی ها مهمان نواب بود، در سفرنامه اش می نویسد که کپیتان کلود مارتین وید، نماینده انگلیس در لودیانه تخم کچالو را برای نواب جبار خان فرستاده و او در کابل آن را کشت کرده است. لودیانه شهری است در ایالت پنجاب هند که در آن زمان از اهمیت زیادی برخوردار بود. شاه شجاع در آخرین سال های اقامت طولانی اش در هند، در این شهر زندگی می کرد و با کاپیتان وید و دیگر انگلیسی ها رابطه نزدیکی داشت.
نواب جبار خان نیز با کاپیتان وید رابطه خوبی داشت. او پسر کلانش عبدالغیاث خان را برای فراگیری زبان انگلیسی به آنجا فرستاده بود. کاپیتان وید در لودیانه یک مکتب کوچکی تاسیس کرده بود که در آن برای دانش آموزان زبان انگلیسی درس می داد. با توجه به این که کاپتان وید از سال 1823 در لودیانه مستقر شده بود، احتمال می رود که او تخم کچالو را از طریق پسر نواب بین سال های 1823-1834 به او فرستاده بوده است. نام کچالو در زبان های افغانستان، مثل برخی کلمات دیگر، از هند آمده است. البته در هند به کچالو «آلو» می گویند، و چیزی را که ما به نام کچالو می شناسیم، در مناطقی از هند به غذای خاصی گفته می شود که آن را از کچالو می سازند. در واقع در افغانستان، نام آن غذا روی این گیاه گذاشته شده است و تا هنوز ما آن را استفاده می کنیم.
در هند کچالو را پرتگالی ها در اوایل قرن 17 میلادی در سواحل غربی این کشور معرفی کردند. تاجران انگلیسی اما در اواخر آن قرن کچالو را به مناطق بنگال و برخی ایالت های دیگر هند بردند. از همین روست که در قسمت هایی از هند به کچالو «پتاتا/ پتاته» می گویند که از کلمه اسپانیایی «patataگرفته شده است؛ ولی در قسمت های دیگر کشور که کچالو را از طریق انگلیسی ها شناخته اند به آن «آلو» می گویند، که وجه تسمیه آن زیاد واضح نیست.
ایرانی ها نیز توسط انگلیسی ها با کچالو آشنا شدند. سر جان ملکوم، حاکم انگلیسی بمبئی در ماموریت دومش به ایران در اواسط حکمرانی فتح علیشاه قاجار (1797-1834)، با خود سی خریطه تخم کچالو برد و در بین راه برای کشاورزان تقسیم می کرد و کتابچه یی را نیز جهت رهنمایی کشت آن به آنان می داد. مردم ایران برای مدت زیادی نامی برای این گیاه عجیب نداشتند؛ از همین رو به آن «آلوی ملکوم» می گفتند. تا هنوز در قسمت هایی از ایران به کچالو آلو می گویند، نامی که انگلیسی ها از هند آن را به ایران بردند. سال ها بعد زمانی که ایرانی ها با کشور فرانسه روابط فرهنگی و سیاسی برقرار کردند، جای «آلوی ملکوم» را «سیب زمینی» گرفت که ترجمه تحت اللفظیpomme de terre، نام فرانسوی آن است.
مزه کچالو
کچالو مزه خاصی ندارد؛ نه تلخ است، نه تند است، نه شور است و نه زیاد شیرین. مزه کچالو در بی مزه گی آن است. کچالو چیزی است که در هر غذایی که اضافه کنید مزه همان غذا را بر می دارد، این یکی از عوامل محبوبیت کچالو است. دیگر نکات قوت این محصول غذایی آسان بودن کشت آن است که در هر اقلیمی می شود آن را کشت کرد و حاصل گرفت. خاصیت غذایی و ویتامین های زیادی دارد و گذشته از همه، از نگاه حجم فزیکی نیز طوری است که انسان را زود سیر می کند و برای کشورهای فقیر منبع غذایی بسیار مناسبی به شمار می آید. امروزه چین، هند و روسیه کلان ترین تولید کنندگان کچالو در جهان هستند. در افغانستان کچالوی بامیان بسیار مشهور است. هر چند در ولایت های کابل، وردک و ننگرهار نیز کچالو کشت می شود. دقیقاً معلوم نیست که کچالوهای نواب جبار خان چگونه از قلعه اش در غرب کابل به دیگر مناطق افغانستان راه یافت، ولی می دانیم که اگر این «دوست فرنگی ها» نبود ممکن بود بعد از چندین دهه دیگر مردم افغانستان با کچالو آشنا می شدند.
چهارشنبه 23 حوت 1391/ 13 مارچ 2013
نوت : برگرفته از سایت ارمغان مـــلـــی