از گزارش رسانه های خبری پیرامون اوضاع جاری در افغانستان می توان استنباط کرد که توطیهها ودسایس سازمان یافته از طرف حلقات داخل نظام به حمایت واستشارۀ استخبارات خارجی در شمال کشور در حال شکل گیری است. در ایجاد وضعیت کنونی حوادث قبلی را که بطور زنجیری به وقوع پیوسته نباید نادیده گرفت. در این روز ها پخش خبر اتهام ” تجاوز جنسی!؟” بر آقای یشجی خبر ساز شده وسروصدا های را در رسانه های داخل وخارج کشور ایجاد کرده است که گویا آقای دوستم بر دوست ومعاون سابق خود بعد از برخورد لفظی ولت کوب دستور داده است تا بی حرمتی و تجاوز جنسی را انجام بدهند.
پخش این خبر در برخی از حلقات مشخص دولت وپارلمان به ویژه کسانیکه از طالب ها، گلبدینی ها ، حقانی ها و جنایتکاران رهزن و وباجگیر مانند زردادیان و تسلیمی ها و مزدوران پاکستان همواره طور مستقیم وبا ایما وکنایه دفاع میکنند به شدت تمام دامن زده می شود.
اگر بی غرضانه این قضیه را با توجه به سیر انکشاف اوضاع در کشور طی چند ماه اخیر مورد تحلیل وبررسی همه جانبه وغیر جانبدارانه قرار دهیم در پرتو آن میتوان تصویر نسبتا روشنتری از چگونگی برنامهٔ که در شمال در حال ترسیم شدن است ارایه کرد.
کسانیکه در چند ماه اخیر وقوع حوادث را در کشور طور مسلسل پیگیری میکنند شاهد اند که برنامهٔ مرموزی برای بی ثباتی اوضاع در شمال جریان دارد که توأم با اتفاقات غیر قابل پیشگویی پیچیده تر می شود.
در مدت چند ماه گذشته می توان بطور نمونه از وقوع چند حادثهٔ فتنه برانگیز وماجرا جویانه یاد آور شد که به حمایت گروه های خاص داخل نظام جهت آغاز اشتعال در گیری میان نیروهای مطرح در شمال برنامه ریزی شده بود، به عنوان مثال می توان از :
دور کردن عکس های جنرال دوستم واتهام برطرفداران آقای استاد عطا محمد نور نام برد، که امکان درگیری را میان نیروهای هر دو جانب مساعد ساخته بودند.
سقوط شهر قندوز، پس از امضای قرارداد با بزرگان محل در بغلان از طرف وزیر سرحدات آقای منگل، که باعث
تجهیز و تسلیح طالب ها گردید پیامد آنرا در حملات مکرر برشهر قندوز و سقوط آن به دست طالب ها مشاهده کردیم که باعث کشتار بی شمار مردم وویرانی شهر گردید.
همچنان در مراسم به خاک سپاری مجدد امیر حبیب اللهٔ کلکانی، امکان درگیری میان طرفداران امیر و جنرال دوستم بنا بر تحریکات گروه های مشخص از داخل نظام مساعد شده بود که با تحمل پذیری وهوشیاری رهبران هردو جانب وبا میانجیگری شخصیت های عاقبت اندیش وخیرخواه حل وفصل گردید.
هکذا تا کنون چندین بار برای ترور آقای دوستم در موقع عملیات پاکسازی طالبان کمین گرفته شده که برمبنای استناد به اشارهٔ غیر مستقیم سخنگوی جنبش ملی اسلامی، از طرف امنیت ملی در رأس آقای اتمر وشبکهٔ مشاورین نظامی ارگ به حمایت ودستور استخبارات خارجی سازماندهی شده بود که از آن جان به سلامت برد.
چنانچه شاهدیم، ظاهرا افشای این دسیسه خشم جنرال دوستم را بر انگیخت ودر واکنش به آن پاکستان را به شدت انتقاد و شورای امنیت ملی را عامل اصلی سؤ قصد علیه خود قلمداد کرد وخواستار پیگیری عاملان آن گردید که تاکنون از طرف نهاد های کشفی وامنیتی کوچکترین اقدامی در مورد صورت نگرفت.
علاوه بر مروری کوتاه بر رویداد های که در جریان چند ماه گذشته از آنها یادآوری بعمل آمد، عکس العمل آقای ضیا مسعود، ریٔس ” مبارزه با حکومتداری خوب !؟ ” را از چگونگی انکشاف اوضاع وملاقات او وآقای صلاح الدین ربانی را با جنرال دوستم درمورد تأمین امنیت شمال نمی توان نادیده گرفت. نشست اعضای بلند پایهٔ حزب جمعیت اسلامی با آقای دوستم جهت اتخاذ تدابیر واقدامات مشترک وهمآنگ پیشگیرانه در شمال، برای دفع وطرد دهشت افگنان طالبی وداعشی ، خشم کشورهای را که در تلاش اند در سرحدات شمال گروه های دهشت افگن را تعبیه کنند بر انگیخت وجنرال دوستم را به مثابهٔ مانع بالقوهٔ تحقق برنامهٔ از قبل طرح شده خود می پندارند.
اکنون، به گمان غالب، تلاش دارند تا به کمک حلقات خود در داخل نظام با استفاده از اختلاف او، با یار دیروز وحریف امروزش، آقای یشجی بد نام و هتک حرمت کنند تا زمینه را برای برکناری وی مساعد سازند. البته نا گفته نباید گذاشت که کارکرد ها واعمال گذشته آقای دوستم با فراز وفرود های همراه بوده، که نمی توان از موضعگیری ها و ایتلافات مقطعی وفرصت طلبانهٔ او درحیات سیاسی ونطامی اش انکار کرد که ممکن متاثٔر از وضعیت حاکم و مربوط به ایجاب شرایط همان زمان باشد. هر دلیلی که باشد، نمی توان از موضعگیری آقای دوستم با اطمینان صحبت کرد. اما دیده می شود که در محاسبات خود بخصوص حمایت از آقای غنی در انتخابات ریاست جمهوری اشتباه کرده وشاید اکنون نادم و پشیمان باشد.
البته درشرایط کنونی، صرف نظر از اختلافات سیاسی تنظیمی وسلیقه ای بسیج و اتحاد همه گانی در شمال وحمایت از جنرال دوستم، امریست ضروری و وسیلۀ مطمئن دفاع درمقابل هر نوع دسایس پروژهٔ داعش درشمال وهر گونه سهل انگاری وتعلل درمقابل پروژهٔ بی ثباتی شمال بهای سنگین وجبران ناپذیر دارد. اشرف غنی تلاش دارد تا آقای عطای نور را به نوعی بخود متمایل سازد تا از یک طرف میان اعضای جمعیت اسلامی اختلافات وچند دسته گی را ایجاد واز جانب دیگر او را در مقابل جنرال دوستم تحریک نماید. ا ین روش از طرف آقای کرزی قبلا موفقانه انجام شد، واکنون آقای غنی از روش تفرقه افگنی میان جنبش اسلامی وجمعیت اسلامی از یکطرف ونفاق میان جمعیت وحزب اسلامی از جانب دیگر استفاده میکند.
اما اگر از زاویهٔ دیگر به قضیه نگاه شود، به مشاهده می رسد که تلاش های از طرف ارگ نشینان و هواداران گروه های طالب وحزب اسلامی از داخل وخارج نظام ، همزمان با تخریب هویت سیاسی جنرال دوستم ، برای ترمیم هویت حکمتیار، قاتل و ویرانگر اصلی شهر کابل، جریان دارد، که نمی توان آنرا در ارزیابی وتحلیل مربوط به افترا واتهام علیهٔ جنرال دوستم نا دیده گرفت.
دولت کابل، به دستور پاکستان، عربستان وبه اصطلاح دوستان بین المللی شان با قاتلان، دزدان وناقضین حقوق انسان مصروف معامله است. زیرعنوان موافقت نامهٔ صلح با گلب الدین ، قاتل شخصیت های ملی ویک صدهزار شهریان کابل، مخرب زیر ساخت های اقتصادی و تعلیمی، همراه با رهزن ها، سگ های پاچه گیر راهگیر وجنایتکاران معلوم الحال حزب نامنهاد ” اسلامی!؟” وارد میدان می سازد، تا آتش جنگ وکشتار، ترور واختناق راطور لا ینقطع در افغانستان ادامه دهند.
روشن است که رهایی زرداد فریادی ، جنایتکار وراهگیر شهرهای سروبی وجلال آباد، از زندان انگلیس ورهایی سایر جنایتکاران حزب اسلامی، برنامۀ است که استخبارات پاکستان و جهان در نظر دارند تا همزمان با بد نام ساختن جنرال دوستم با ورود حکمتیار به کابل آنرا به منصهٔ اجرا قرار دهند.
استقبال از جنایتکاران گواه آنست که مردم ما روز های نحسی را در انتطار دارند. هنوز حکمتیار از فهرست سیاه خارج نشده که رقابت ها، حسادت ها وانتقام جویی ها میان حزب اسلامی وجمعیت اسلامی آغاز گردیده، چسپاندن عکس ذردادی بر پیشانی عکس احمد شاه مسعود شاهد این مدعاست.
مردم خوب به یاد دارند که به هزار ها نفر از قاتلان، خرابکاران دارایی های عامه وناقضین حقوق بشر که بالفعل هنگام ارتکاب جرایم دستگیر وزندانی شده بودند با وساطت کرزی از زندانها رها شدند ومردم پیامد شوم انرا در انتحار، انفجار، راهگیری وباجگیری دزدی واختتاف تجربه کردند.
اکنون بار دیگر این سناریو را پاکستانی ها، عربستانی ها به استشاره وحمایت استخبارات خارجی به نوع دیگر برنامه ریزی کرده اند، که گلب الدین را وارد صحنه سازند همزمان زرداد فریادی را از زندان انگلیس رها میکنند تا با سایر حامیان حزب به اصطلاح ” اسلامی!؟” یکجا در راه اندازی پروژهٔ داعش در شمال سهم گیرند. رهبر این گروه، حکمتیار، از دهشت افگنان داعشی که گروه تندروتر طالبانی اند ، قبلا پشتیبانی وحمایت خود را اعلان کرده بود.
استقبال دستهٔ از حامیان حزب در میدان هوایی از ” زرداد” نشانگر آنست که بار دیگر عناصر قطاع الطریق، باجگیر ودهشت افگن در صف واحد مجری برنامهٔ مهندسی شدهٔ اند که مردم هنوز خاطرات تلخ دوران دهشت افگنی ” زردادیان! ” را به خاطر دارند.
گرفتاری زرداد فریادی، از میدان هوایی بین المللی کابل توسط نیرو های امنیت ملی برای محافطت وی می باشد تا هنگامی که حکمتیار را از فهرست سیاه خارج سازند.
راه برون رفت از این توطیه های سازمان یافتهٔ پشت پرده را در بسیچ همه نیروهای ملی، جوانان میهن دوست وقوای مسلح کشور عاری از تمایلات قومی زبانی تنظیمی وسیاسی می توان سراغ کرد، که برای نجات کشور از شر وفساد چهره های منحوس امریست لازمی و یگانه وسیله خنثی سازی دسایس فتنه گران شیاد با چهره های عریان وکارنامه های ویران پنداشته می شود.
هشدار شاعر را باید در نظر داشت:
ای تن به یقین دان که ترا عاقبت کار
چون گرد تو پیچیده دو مار است دمار است.
به قول معروف جلو حادثه را قبل از وقوع باید گرفت مولانا می فرماید.
کآنکه از زخم تو میرد در دمار
بر تو تاوان نیست باشد آن جبار