نانسی هچ دوپری محقق و پژوهشگر و افغانستان شناس امریکایی: وفات کرد.

نانسی هچ دوپری محقق و پژوهشگر و افغانستان شناس امریکایی در افغانستان بود او را می توان از بانوانی شجاع در حوزه ی پژوهش دانست و الگوی خوبی برای همه بانوان شجاع و قهرمان. دوپری در 1927م در نیویارک آمریکا چشم به جهان گشود و در جنوب هندوستان بزرگ شد. در 1962 م به افغانستان آمد و درین جا در نخستین دیدار با عبدالرحمن طرزی از سوی وی تحسین شد. نانسی پس از سفر های زیادی که در کشورهای مختلف به هدف تحصیل و پژوهش داشت باری هم به کشور چین سفر کرد و فرهنگ ان کشور به خصوص “بودیزم” را مطالعه کرد مطالعه ی مسیر بودیزم پای این بانوی جستجوگر را به افغانستان کشاند و کارش را در جهت پژوهش در مورد افغانستان آغاز کرد او پنج کتاب رهنما در این مورد نوشت که اولین کتابش در مورد بامیان و کتاب های دیگرش در مورد کابل، هرات و راهنمایی عمومی برای تمام افغانستان است. او عاشق افغانستان شده بود و در پی فهم بیشتر از تاریخ این سرزمین بود. به باور نانسی افغانستان یک کشور خوب است و افغان ها در هر جایی که باشند خوبی و توانایی نگهداری از ارزش های شان را دارند. این حرف او را دوست دارم چون این حرفش جان دارد، جانی که برای همه ی مان ارزش مند است و قابل پذیرش، “زمانی که شما میراث ها و ارزش های تان را دانستید هویت تان را می دانید ” بانو نانسی با وجود کهولت سن و ضعف پیری مشتاقانه در خدمت به تاریخ و فرهنگ افغانستان کار می کرد. که سرانجام با تمام فعالیت ها و زحمات شایانی که در کار و پژوهش در مورد افغانستان کشیده بود تا چهره ی دیگری از افغانستان برای جهانیان بسازد، بامداد امروز در یکی از شفاخانه ها در کابل درگذشت. روحش شاد و وجودش الگوی برای تمامی بانوان پرافتخار شرقی و غربی در حوزه ی پژوهش….. و سبز باد نام آنانی که به دنبال شگوفایی فرهنگی اند.

نشرخبروفات نانسی هچ دوبری افغانستان شناس معروف امریکایی محافل وحلقات اکادمیک وفرهنگی افغانستان را تکانداد. نانسی دوبری از آن پژوهشگران نامدار تاریخ افغانستان میباشد که بیش از نیم قرن عمر عزیزش را در راه حفظ ،احیا ومعرفی آثار تاریخی وپژوهش در زمینه تاریخ باستانی افغانستان صرف نموده باتاسیس مرکز معلومات افغانستان شناسی در دانشگاه کابل خدمت بزرگی به تاریخ وفرهنگ کهن سال   افغانستان انجام داد.جا دارد که در این روز وداع شان با زندگی (در90 سالگی ) درشهرکابل، چشم  از  جهان پوشید . روانش  شاد باد

اکنون  توجه شما را با  مصاحبه  خانم معصومه  ابراهیمی  که چندین سال  با خانم نانسی  انجام داده بود  از سایت  ارمغان  ملی  گرفته  اینجا نشر  میکنیم.:

چند سال پیش ایمان شایسته و معصومه ابراهیمی پس از گفتگو با خانم دوپره گزارشی تصویری از زندگی این بانوی آمریکایی ساختند که وی در آن از تلاش خستگی‌ناپذیرش برای ایجاد مرکز افغانستان‌شناسی در دانشگاه کابل می‌گوید. به مناسبت گشایش این مرکز ما این گزارش را بازنشر می‌کنیم.

ایمان شایسته

در خانه به یک کتاب قدیمی برخوردم که نمی‌دانم از کجا آمده بود. در مورد نقاط باستانی افغانستان بود و همراه با عکس و نقشۀ نقاط تاریخی؛ واشیائی را که از حفاری‌های آن مناطق به دست آمده بود، نشان می‌داد.

گاهی به آن کتاب، که به زبان انگلیسی بود، و عکس‌هایش نگاه می‌کردم و از خودم می‌پرسیدم، اینها حالا کجا هستند؟ سال‌ها قبل بعضی از آنها را در موزۀ دارالامان دیده بودم و می‌دانستم که اکنون بسیاری از آنها از بین رفته و یا غارت شده‌اند ویا سر از مجموعه‌های شخصی در آورده‌اند. گاهی به خودم دلداری می‌دادم که شاید بتوان روزی اشیاء غارت‌شده را به افغانستان برگرداند.

هیچ وقت از خودم نپرسیده بودم آن اشیا را چه کسی از دل خاک بیرون کشیده‌است و آن کتاب ارزشمند با آن‌همه اطلاعات دقیق حاصل زحمات کیست؟

وقتی چهره‌اش را برای اولین بار از طریق یک برنامۀ مستند دیدم، تازه نویسنده‌اش را شناختم.

باورم نمی‌شد که افزون بر شصت سال از عمرش را برای افغانستان زندگی کرده و شاید بیشترین اطلاعات را راجع به تاریخ و فرهنگ افغان‌ها، از دوران باستان تا حال حاضر، داشته باشد و ما و فرهنگمان را بیشتر از خود ما بشناسد.

آری، این بانوی نستوه و عاشق، کسی نیست جز نانسی هچ دوپره Nancy Hatch Dupree، تاریخ‌نگار اهل آمریکا. بانوی ۸۲ ساله‌ای که همراه با همسر فقیدش لویی هچ دوپره، باستان‌شناس معروف آمریکایی، بسیاری از آن اشیائی را که ما در موزه‌ها و کتاب‌ها می‌دیدیم، با سال‌ها حفاری از دل خاک بیرون کشیده‌اند و در موزه‌ها، مقالات و کتاب‌ها در معرض دید جهانیان گذاشته‌اند.

تا قبل از کتاب‌های نانسی و لویی دوپره دربارۀ افغانستان که همه به زبان انگلیسی نوشته شده‌اند، خیلی‌ها در دنیا و خصوصاً در آمریکا و اروپا حتا نام افغانستان را نشنیده بودند. آنها افغانستان و تاریخ و تمدن و طبیعت بی‌مثالش را از بایگانی وزارتخانه‌ها و و نهادهای دولتی غرب به میان مردم عادی و شیفتگان جهانگردی آوردند و میان مردم دو کشور پلی زدند به بلندای تاریخ. آنها افغانستان را از انحصار دولت‌ها خارج ساختند و به همه نشانش دادند.

آری، نانسی و لویی این کار را کردند و خود نیز در تاریخ جاودانه شدند. خوشی‌ها وتلخی‌های این مردم را سال‌های سال شریک شدند، در این سرزمین عاشق شدند، ازدواج کردند. با آنها از یورش روس‌ها صدمه دیدند و در جنگ‌های داخلی رنج کشیدند. و زمانی که افغان‌ها با هم می‌جنگیدند، او و همسرش نگران اشیای باستانی و موزه‌ها بوده‌اند و کوچه به کوچه اسناد و کتاب‌هایی را که جنگ‌سالارها می‌فروختند، خریداری و حفظ می‌کردند.

نانسی با وجود کهولت، همچنان پرتلاش به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. پس از رفتن طالبان بدون همسر فقیدش باز گشته‌است، تا گام مهم دیگری را در دهۀ هشتم زندگی‌اش بردارد و آن هم تأسیس مرکز افغانستان‌شناسی در دانشگاه کابل است. پله‌های وزارت‌خانه‌های مختلف را پیموده‌است و پشت درهای دفتر وزرا و مدیران بسیاری ایستاده‌است، تا بتواند این مرکز را ایجاد کند، تا هر محقق و دانشجویی در هر نقطه از دنیا به اطلاعات و اسنادی که او وهمسرش در طی بیش از شصت سال زندگی در افغانستان جمع‌آوری کرده‌اند، دسترسی داشته باشند.

بین قفسه‌ها می گردد و با اشتیاق توضیح می‌دهد که تمام این اسناد و کتاب‌ها را از خیابان‌ها و کوچه بازارها ، از فروشنده‌هایی که می‌خواستند در میان آنها نخودشور بفروشند، خریداری کرده‌است و همه‌اش را در میان این قفسه‌ها به یادگار گذاشته‌است. کتاب‌هایی را که در طول سال‌ها جمع‌آوری کرده، به افغانستان آورده‌است تا فرزندان این مرز و بوم، اگر پس از سال‌ها از غربت بازگشتند، جایی را داشته باشند که نگاهی به گذشته‌شان بیندازند. تنها شکایتش از کمبود فضا برای نگهداری اسناد و کتاب‌هاست.

نانسی صمیمانه به مردم، تاریخ و فرهنگ افغانستان عشق ورزیده‌است و در این آشفته‌بازار، دوستی‌اش غنیمتی است برای افغانستان.

سفرهای مداوم بین خانه‌اش در اسلام آباد و مؤسسه‌ای که در دانشگاه کابل دارد، خسته‌اش نمی‌کند. اما چیزی که در افغانستان خیلی آزارش داده‌است، بوروکراسی اداری است که حتا با وجود معرفی‌نامه‌های بسیاری که از آدم‌های مهم افغانستان داشته‌است، تنها با دستور مستقیم رئیس‌جمهور به سرانجام رسیده‌است.

بعد از ما ملاقات دیگری دارد و ما را در برابر منطقه‌ای که قرار است مرکز افغانستان‌شناسی شود، تنها می‌گذارد و می‌رود. چه کسی می‌داند این زن ریزنقش و تنها چه چیزهای ناگفته‌ای از این سرزمین در سینه دارد؟..

قرار بود گزارش در همین‌جا پایان یابد، اما خبر انشتار کتابی جدید از نانسی دوپره  وادارمان کرد که اندکی درنگ کنیم. و اکنون این کتاب زیبا و پرمحتوا به دستم رسیده‌است.

کتاب «افغانستان در کمتر از صرف یک فنجان قهوه» Afghanistan Over a Cup of Tea در۴۶ فصل همراه با تصویرهایی تکان‌دهنده، زیبا و کم نظیر، نه تنها نمایانگر مشاهدات دقیق نویسنده از زندگی و جامعۀ افغان‌هاست، بلکه پیوندهای عمیق احساسی او را با مردم، فرهنگ و تاریخ افغانستان و همچنین شخصیت‌های اساسی در شکل‌گیری وقایع تاریخی این کشور را به تصویر می‌کشد.

نانسی به لحاظ توانایی‌های فوق‌العاده‌اش در به تصویر کشیدن تاریخ شفاهی یک ملت به طرزی کاربردی، دقیق، مختصر و در عین حال جامع، نویسنده‌ای بی‌همتاست. خواندن هر یک فصل این کتاب، بیش از مدت‌زمان صرف یک فنجان چای وقت‌تان را در بر نمی‌گیرد.

این فصول در ارتباط با وقایع تاریخی سال‌های پر از تنش بین ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷ می‌باشد، که هر کدام با ساختاری جذاب به مسائلی چون وقایع تاریخی اشغال کابل توسط طالبان در سال ۱۹۹۶، تلاش‌ها برای نهادینه کردن دموکراسی در کشور با برگزاری انتخابات سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، وضعیت زنان و درخواست‌های فراوان برای آموزش و بهداشت می‌پردازد.

تجربه‌های نانسی دوپره با تحولات این کشورگره خورده. آهنگ این تغییرات به زیبایی در کلام خود او تجلی می‌یابد: «کابل هر روز اندکی تغییر می‌کند».

 گزارش  :  سارا  صدف 

(دهم  سپتامبر ۲۰۱۷ – ۱۹ شهریور  /سنبله۱۳۹۶)