نویسندهگان و پژوهش گران زیاد داخلی و خارجی چون مرحوم آصف آهنگ، مرحوم عزیزالدین پوپلزايي، مرحوم احمدعلی کهزاد، مرحوم عثمانی، محترم مُحّبی، محترم شاه محمود محمود، خانم می اسکنازی فرانسوی و دیگران در مورد کابل، کوچهها و گذرهای آن کتابها نوشتهاند، من با ذوق و علاقه ایکه به این نوشتهها دارم و چشم دیدها و یادداشتهای شخصی مطالب را طور فشرده برای شما بخصوص جوانان عزیز تهیه و با شما شریک میسازم.
* * *
احمدشاه ابدالی (۱۷۴۷- ۱۷۷۳) با تجاربی که از دولت ایران با خود داشت برای اولین بار پسازآنکه پادشاه شد، در ساحه ملکی و نظامی به ایجاد دفاتر مثل وزارت (در منزله صدارت)، دیوان اعلی (وزارت مالیه)، خزانهداری، دفتر ضبط بیگی (امنیه و کوتوالی)، دیوانبیگی (قضاوت)، نسقچی باشی گری (تطبیق کننده مجازات)، پیشخانه باشی، جارچیباشی، باجگیر، حاکم، میراب و کلانتر، مستوفی، لشکر نویس… و غیره دست زد.
وظیفۀ دیوانبیگی در دوران صفویها مأموریتی بوده که بر امور قضائی نظارت و در نزد شاه تقرب و منزلت خاصی داشت. ترکیب (دیوان+بیگی+ ی نسبی) به معنی منصبدار حکومت و رئیس محاکمات شهر میباشد.
عبدالله خان دیوانبیگی یکی از خانها و فرد بااعتبار نزد احمدشاه ابدالی بود، پس از به قدرت رسیدن تیمور شاه و انتقال پایتخت به کابل با تیمور به کابل آمد و برای بود و باش شان زمینی در مجاورت بالاحصار (تپه زمرد) داده شد که بنام گذر دیوانبیگی یاد میشود.
درسایت قاموس کبیر افغانستان چنین آمده است: «عبدالله خان دیوانبیگی در سال ۱۱۶۷ قمری که مجدداً با اعلیحضرت تیمور شاه به کابل آمد و شاه بهپاس خدماتش زمین در مجاورت طرف غرب بالاحصار که از سمت دیگر به شور بازار اتصال داشت، برای منزل و رهایشگاه شان اعطا نمود و او در آنجا عمارت خوشمنظر و عالی برای رهایش خود و نیز یک مسجد و خانقاه بنا کرد و همین عمارت هسته اولی گذر دیوانبیگی را تشکیل میداد. از آن به بعد خانهها و منازل دیگر در اطراف این محل اعمار شدند که بهتدریج ساختمانهای جدید در این ساحه افزوده شد.»
«گذر دیوانبیگی در بین گذر وزیر و هندو گذر قرار دارد، وقتی از قسمت دوراهی شور بازار و دکان مرحوم عشقری به طرف شترخانه (مردم عوام سپوت شترخانه میگفتند) ت اکج گردشی سرای حاجی عبدالحمید و عقب شترخانه، گذر دیوانبیگی واقع شده» این گذر متصل است به گذر وزیر، کوچه حضرت شور بازار، گذر باغ نواب. گذر پرانچه ها. حمام و مسجد شترخانه (اگر تا حال مانده باشد) که از بناهای قدیمیبود. «پهلوی دروازه مسجد دروازه آهنی بزرگی است که داخل آن علاوه از منزل دیوانبیگی چند منزل دیگر نیز قرار دارد» در این گذر دکانهای بوت دوزی، بقالی، کاغذ پران و چرخه تار، شیشهفروشی، نانوائی مردانه و زنانه، داش و غیره موجود بود. «یک عده از باشنده گان این محل در جاده میوند تجارت پرزهجات و سامان تشناب را داشتند.»
تیمور شاه خود به شعر و شاعری علاقهمندی زیاد داشت و به همین خاطر است که در دربار وی شاعران و نویسندهگان عزت داشتند، و تشویق میشدند «عاجز، میرهوتک راسخ، عیدی، وصفی، و عبدالله دیوانبیگی شعرای مربوط همین دوره هستند.»(غبار ص ۳۷۸)
کوچههای کابل را معمولاً بدون نقشه و همچنان به خاطر جلوگیری از حملات دشمن کمعرض و کج و پیچ میساختند، بعضی جاهای کوچهها سرپوشیده بود که بنام دالان و قسمت کج و پیچ را (دیودوی) میگفتند. خانه ایکه بالای دالان ساخته میشد خانه سر کوچه نام داشت.
در موسم زمستان که برف باریها زیاد بود صاحبان خانهها یا برف پاکان، برف بام را با راشبیلهای چوبی در قسمتهای سرباز کوچهها میانداختند که بعضاٌ حتی مانع گذشتن کوچگیها میشد و برای رفع این مشکل یا پته زینه میزدند که حتی تا بام همسایه میرسید و با بالا و پائین شدن مردها، خانمهای آن منزل به مشکل روبرو میشدند، بخصوص در روزهای آفتابی و سرد زمستان که خانمها در بام مصروف رختشویی میبودند، و یا هم در برف از یکطرف به طرف دیگر تونل (سمچ) میزدند که مردم بتوانند به آنطرف بگذرند، و در ماه حمل و بعضاٌ ثور برف را از کوچهها و خانهها به دریای کابل و یا در خندقهایی که در کوچهها وجود داشت انتقال میدادند که اکثراً باعث جاروجنجال همسایهها و کوچگیها بود این شیوه ساختن کوچهها و مشکلات مردم نهتنها درگذر دیوانبیگی بلکه در تمام منطقه شهر کهنه کابل معمول بود.
گذرها دارای کوچههای متعدد میبود که بنامهای افراد، کسبوکار، مشهور بودن به یک نام، موجودیت کدام زیارت، تکیه خانه، مسجد، خانقاه و غیره نامگذاری میشد مثلاٌ کوچه حاجی فلانی، کوچه نانوایی، کوچه دان نل، کوچه چارده معصوم، کوچه مسجد و غیره. در گذر دیوانبیگی «متصل به دیوار سپوت شترخانه کوچۀ تنگی بود که بنام تنگی سرور بچه بیوه مشهور بود.»
حمام و مسجد قدیمی این گذر مقابل مأموریت پولیس شترخانه قرار داشت که بنام حمام شترخانه مشهور است. در برخی از نوشتهها آمده است که دیوانبیگی در این منطقه باغی هم اعمار نموده بوده ولی از آن باغ اثری نمانده است.
گـذر دیـوانبـیگی
در گوشه جنوب شرقی کابل یا قسمت دوم جاده میوند محل پررفتوآمد گذر ریکا خانه واقع شده است که یک قسمت آن با کشیدن جاده میوند از بین رفته و همچنان پیوست آن از گذرهای باغلیمردان، مسجد عیدگاه و بوریا فروشی جدا گردید. سرک (کوچه) ریکاخانه محل مزدحم و در دو طرف کوچه دکانها، ورکشاپها، سماوارچی ها، و کافیها (رستورانت) واقع شده است. این گذر با شوربازار، دروازه لاهوری و تخته پل متصل است.
بر اساس شواهد تاریخی (ریکا) نام قومی از کرد ها است. عزیز الدین وکیلی فوفلزائی در کتاب (فرهنگ کابل باستان ص ۲۰۷) مینویسد: «قوم ریکائیان در کردستان شمال فارس واقع بوده و روزگاری هم در نواحی رود بجنورد زندهگی داشتند. در زمان نادر افشار بنا بر داشتن مذهب تسنن و فشار مذهبی صفویها مجبور به ترک وطن خویش گردیدند…»
در تاریخ سیاسی افغانستان ص ۸۲ تألیف سید مهدی فرخ زیر عنوان سایر طوایفی که در افغانستان زندهگی میکنند، چنین قید شده: «کرد: …این قوم آنچه گفته میشود از ایران به افغانستان مهاجرت کردهاند و در کابل در دروازه لاهور [لاهوری] به نام کوچه ریکاخانه ساکن شدهاند.»
در (کوچهها و گذرهای تاریخی ص ۱۳۱ – عثمانی) آمده که: «این گذر زمانی که نادر افشار با اردوی فارس به هند تاخت یک دسته از عساکر به نام (ریکا ها) در همین منطقه مسکون گردیدند و نام این محل بنام ریکاخانه یاد شد.
. فوفلزائی مینویسد: «امپراتوری درانی … ایشان را از غرب افغانستان به دارالسلطنه کابل فراخواند و شامل قطعات عسکری و نظامی نمودند و برایشان اجازه ساختوساز منازل، باغ و اراضی داده شد»
فوفلزائی در مورد ریکا خانه به روایت دیگر مینویسد که در جوار شرقی شهر کابل که احمدشاه درانی بعد از بازگشت سفر هند و پنجاب در ۱۱۶۱ هجری – قمری که دروازه لاهوری را نام گذاشت محلۀ بنام ریکا خانه یعنی بود و باش ریکائیان در سمت شرق (اردو باغ) کابل آباد نمود؛ که بهاینترتیب ریکا خانه در زمان احمدشاه درانی بنا یافته است.
درهرصورت این مطلب به حقیقت نزدیکتر میباشد، زمانی که تیمور شاه (۱۷۷۳- ۱۷۹۳) پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد برای آبادانی شهر و تنظیم امنیت آن مانند اعمار گذرهای دیوانبیگی، سردار جان خان، گذر قاضی و غیره ضرورت به جابجایی مأمورین، کارمندان، عساکر، عمله و فعله شاهی داشت، گذر ریکاخانه باید هم در همین زمان آباد و نامگذاری شده باشد.
تعداد این قوم در اوایل به ۸۰۰۰ نفر میرسید و سرکردهشان در عهد درانیها (سرفراز خان ریکا باشی) بود و قلعه سرفراز خان در شرق کابل از ساختههای همین شخص است.
درگذرریکا خانه دکانهای مسگری، بقالی، کله پزی، آهنگری، فالوده پزی (در زمستانها ماهی و جلبی)، قصابی، عطاری و غیره موجود بود. در این گذر دو ارکاره بنامهای ارکاره خلیفه یاسین وارکاره خلیفه آصف وجود داشت. خانواده مرحوم استاد خلیفه رحیم بلال هم در همین گذر زندهگی مینمودند.
در گذر ریکا خانه نزدیک سرای چوب و زغال فروشی مسجدی است که در صحن حویلی آن قبری بدون لوحه سنگ و بنام زیارت اژدر مشهور است، قرار دارد. همچنان آرامگاه یک تعداد از مبارزین و آزادی خواهان در این گذراست که مردم همیشه به آنها احترام دارند.
بر اساس شواهد تاریخی، بر اساس هدایت احمدشاه درانی و اهتمام سپهسالار سردار جان خان (جهان خان) پوپلزائی در آن زمان دیوار بزرگی به دور شهر کابل اعمار گردید (این دیوار از دیوارهای زمان کنشکا که در کوههای شیردروازه و آسمایی دیده میشد و در مقابل هجوم اعراب ساختهشده بود، جدا است). این دیوار از قسمت ماشینخانه – اندرابی – طرف گلستان سرای – سلامخانه خاص – زیارت بابه کیدانی (روبروی فروشگاه بزرگ افغان که در سابق کوچه خیابان بوده، نزدیک کبابی سلیمان) –بعد بهطرف ریکا خانه و دروازه لاهوری و طرف دیگر دیوار از بین چنداول عبور نموده و در قسمت ماشینخانه به هم وصل میشده، دروازههای متعدد این دیوار در دهمزنگ [شاید نوآباد دهمزنگ فعلی] بنام دروازه قندهار، دروازه سفید در حد سلامخانه، دروازه سردار جان خان در حد زیارت بابه کیدانی، دروازه عقب عیدگاه، دروازه لاهوری، دروازههای خافی ها، شاه سمندها، کباریها، کلاهخودها و قرتا که در حد سینمای پامیر فعلی در چنداول قرار داشت که از طرف شب توسط افراد معین بسته و در صبحگاهان باز میشده، مرحوم عثمانی مینویسد که نشانی از این دیوار در یکگوشه از کوچه اندرابی و در مندوی خربوزه فروشی در داخل یک خانقاه تا این زمانها موجود بود و باقی از بین رفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ. ن: در این نوشته از فرهنگ افغانستان – فوفلزائی، سایت شاه محمود محمود، تاریخ سیاسی افغانستان، کوچهها و گذرهای تاریخی – عثمانی و یادداشتهای شخصی استفاده شده است.