در گوشه جنوب شرقی کابل یا قسمت دوم جاده میوند محل پررفتوآمد گذر ریکا خانه واقع شده است که یک قسمت آن با کشیدن جاده میوند از بین رفته و همچنان پیوست آن از گذرهای باغلیمردان، مسجد عیدگاه و بوریا فروشی جدا گردید. سرک (کوچه) ریکاخانه محل مزدحم و در دو طرف کوچه دکانها، ورکشاپها، سماوارچی ها، و کافیها (رستورانت) واقع شده است. این گذر با شوربازار، دروازه لاهوری و تخته پل متصل است.
بر اساس شواهد تاریخی (ریکا) نام قومی از کرد ها است. عزیز الدین وکیلی فوفلزائی در کتاب (فرهنگ کابل باستان ص ۲۰۷) مینویسد: «قوم ریکائیان در کردستان شمال فارس واقع بوده و روزگاری هم در نواحی رود بجنورد زندهگی داشتند. در زمان نادر افشار بنا بر داشتن مذهب تسنن و فشار مذهبی صفویها مجبور به ترک وطن خویش گردیدند…»
در تاریخ سیاسی افغانستان ص ۸۲ تألیف سید مهدی فرخ زیر عنوان سایر طوایفی که در افغانستان زندهگی میکنند، چنین قید شده: «کرد: …این قوم آنچه گفته میشود از ایران به افغانستان مهاجرت کردهاند و در کابل در دروازه لاهور [لاهوری] به نام کوچه ریکاخانه ساکن شدهاند.»
در (کوچهها و گذرهای تاریخی ص ۱۳۱ – عثمانی) آمده که: «این گذر زمانی که نادر افشار با اردوی فارس به هند تاخت یک دسته از عساکر به نام (ریکا ها) در همین منطقه مسکون گردیدند و نام این محل بنام ریکاخانه یاد شد.
. فوفلزائی مینویسد: «امپراتوری درانی … ایشان را از غرب افغانستان به دارالسلطنه کابل فراخواند و شامل قطعات عسکری و نظامی نمودند و برایشان اجازه ساختوساز منازل، باغ و اراضی داده شد»
فوفلزائی در مورد ریکا خانه به روایت دیگر مینویسد که در جوار شرقی شهر کابل که احمدشاه درانی بعد از بازگشت سفر هند و پنجاب در ۱۱۶۱ هجری – قمری که دروازه لاهوری را نام گذاشت محلۀ بنام ریکا خانه یعنی بود و باش ریکائیان در سمت شرق (اردو باغ) کابل آباد نمود؛ که بهاینترتیب ریکا خانه در زمان احمدشاه درانی بنا یافته است.
درهرصورت این مطلب به حقیقت نزدیکتر میباشد، زمانی که تیمور شاه (۱۷۷۳- ۱۷۹۳) پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد برای آبادانی شهر و تنظیم امنیت آن مانند اعمار گذرهای دیوانبیگی، سردار جان خان، گذر قاضی و غیره ضرورت به جابجایی مأمورین، کارمندان، عساکر، عمله و فعله شاهی داشت، گذر ریکاخانه باید هم در همین زمان آباد و نامگذاری شده باشد.
تعداد این قوم در اوایل به ۸۰۰۰ نفر میرسید و سرکردهشان در عهد درانیها (سرفراز خان ریکا باشی) بود و قلعه سرفراز خان در شرق کابل از ساختههای همین شخص است.
درگذرریکا خانه دکانهای مسگری، بقالی، کله پزی، آهنگری، فالوده پزی (در زمستانها ماهی و جلبی)، قصابی، عطاری و غیره موجود بود. در این گذر دو ارکاره بنامهای ارکاره خلیفه یاسین وارکاره خلیفه آصف وجود داشت. خانواده مرحوم استاد خلیفه رحیم بلال هم در همین گذر زندهگی مینمودند.
در گذر ریکا خانه نزدیک سرای چوب و زغال فروشی مسجدی است که در صحن حویلی آن قبری بدون لوحه سنگ و بنام زیارت اژدر مشهور است، قرار دارد. همچنان آرامگاه یک تعداد از مبارزین و آزادی خواهان در این گذراست که مردم همیشه به آنها احترام دارند.
بر اساس شواهد تاریخی، بر اساس هدایت احمدشاه درانی و اهتمام سپهسالار سردار جان خان (جهان خان) پوپلزائی در آن زمان دیوار بزرگی به دور شهر کابل اعمار گردید (این دیوار از دیوارهای زمان کنشکا که در کوههای شیردروازه و آسمایی دیده میشد و در مقابل هجوم اعراب ساختهشده بود، جدا است). این دیوار از قسمت ماشینخانه – اندرابی – طرف گلستان سرای – سلامخانه خاص – زیارت بابه کیدانی (روبروی فروشگاه بزرگ افغان که در سابق کوچه خیابان بوده، نزدیک کبابی سلیمان) –بعد بهطرف ریکا خانه و دروازه لاهوری و طرف دیگر دیوار از بین چنداول عبور نموده و در قسمت ماشینخانه به هم وصل میشده، دروازههای متعدد این دیوار در دهمزنگ [شاید نوآباد دهمزنگ فعلی] بنام دروازه قندهار، دروازه سفید در حد سلامخانه، دروازه سردار جان خان در حد زیارت بابه کیدانی، دروازه عقب عیدگاه، دروازه لاهوری، دروازههای خافی ها، شاه سمندها، کباریها، کلاهخودها و قرتا که در حد سینمای پامیر فعلی در چنداول قرار داشت که از طرف شب توسط افراد معین بسته و در صبحگاهان باز میشده، مرحوم عثمانی مینویسد که نشانی از این دیوار در یکگوشه از کوچه اندرابی و در مندوی خربوزه فروشی در داخل یک خانقاه تا این زمانها موجود بود و باقی از بین رفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ. ن: در این نوشته از فرهنگ افغانستان – فوفلزائی، سایت شاه محمود محمود، تاریخ سیاسی افغانستان، کوچهها و گذرهای تاریخی – عثمانی و یادداشتهای شخصی استفاده شده است.
عکس: گوگل
قبل از اسلام مردم کابل بهمنظور کشت و زراعت از دو طرف دریای کابل نهرهای آب کشیدند که یکی از این نهرها از بالای گذرگاه و باغ بابر و دامنه کوه توپ (شیردروازه) را دور زده از بالای شفاخانه گندنا (ابنسینا) عبور نموده و از بالای زیارت سید مرد، شهر کهنه کابل و آبیاری درختان ارغوان خواجه صفا در قسمتهای بالاحصار ختم میشد که بنام بالا جوی یاد میگردید.
این جو در قسمت دیوار شفاخانه گندنا (ابنسینا) و قلعه هزارههای چنداول آسیابی را میچرخاند که مردم محل گندم خود را آرد مینمودند.
نهر دومی از سمت غرب دریای کابل در نزدیکیهای منطقه دهمزنگ به سمت شهر کشیده شده بود که از دامنه کوه آسمایی و نخاس، قسمت غربی ماشینخانه (فابریکه حربی) و جوار درمسال آسمایی را عبور و به سمت ده افغانان (جوار سرای باغ) و حوض مرغابیها (تقریباٌ محل هوتل پارک) و پس از آبیاری باغهای منطقه از بوستانسرای (پارک زرنگار فعلی) گذشته کولهای لیسه استقلال (لیسه فعلی استقلال) را آبیاری و تا کشتزارهای دشت قلعه حاجی امتداد داشت.
و اما چرا جوی شیر؟
۱– دریکی از روایات آمده که پادشاه آن زمان دختر زیبای داشت بنام سادینا و قصری برایش در جوار این نهر آباد نموده بود که امروز بنام نوآباد دهمزنگ نامیده میشود و نزدیک به دیوار کابل است.
سادینا همواره بر لب این نهر میآمد و به تماشای ماهیهای سفید این نهرمی نشست، سادینا را عادت بر این بود که هرروز با خود کوزهچهیی پر از شیرمی آورد که نوله کوزهچه را با برگ سبز میبست و وقتی بر لب نهر میآمد شیر را در جوی میریخت و میخواست ماهیان را تغذیه نماید.
مردمانی که در اطراف نهر زندهگی میکردند به پیروی از سادینا و دختر پادشاه هرکدام ظرفی پر از شیر با خود میاوردند و به جوی میریختند که گاهی رنگ آب این جوی رنگ سفید و شیر را به خود میگرفت و از همینجاست که بنام (جوی شیر) یادشده است.
۲– درمسال هندو باوران که قبل از اسلام در این منطقه موجود بوده مردمان وقتی سحرگاهان به غرض عبادت بهطرف درمسال میرفتند، پس از طی مراسم و عبادت ظرفهای شیر خود را در این نهر میریختند که آب رنگ سفید به خود میگرفته و از این سبب بنام جوی شیر یادشده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با استفاده از کتاب کوچهها و گذرهای تاریخی کابل افغانستان – نویسنده: زینالعابدین عثمانی