تاپی نماد پایداری و شگوفایی اقتصادی و نقطۀ عطفی در تحولات اجتماعی “تاپی” گامی به سوی رفاۀ اقتصادی و اشتغال و صلح و نفی تروریزم :مهرالدین مشید

  تاپی تنها یک پروژۀ اقتصادی نیست که به مثابۀ چشم و چراغی نور امید را به نسل های کنونی و فردا می درخشد و آغازگر یک تحول بزرگ اجتماعی در کشور است؛ بلکه بیشتر از آن در شرایط حساس حالیۀ کشور می تواند، نماد پایداری و شگوفایی اقتصادی باشد. تاپی در شرایطی که افغانستان درگیر یک جنگ بیرحمانۀ تحمیلی و نیابتی از سوی کشور های منطقه است، می تواند، نقب تازه یی به  سوی رفاۀ اقتصادی بزند و امید زنده گی را در مردم بیدار کند تا باشد که چرخ حیات آنان به گونۀ  دیگری به گردش آید،  سرنوشت شان رقم تازه بخورد  واز زیر خاک و خاکستر جنگ و ناامنی های کنونی چشم بر راۀ شگوفایی های اقتصادی و تحولات اجتماعی باشند.

طرح اولیه این پروژه در آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی پس از فروپاشی و سقوط حکومت

کمونیستی کابل، توسط شرکت آرجانتینی «یونیکال» مطرح شد. گفته می شود که یونیکال یک میلیارد دالر برای طالبان کمک کرده بود. پس از چندی و با ورود شرکت «بریداس» آمریکایی با حمایت دولت این کشور، شرکت «یونیکال» کنار زده می‌شود. در ماۀ ميزان سال 1373 خورشیدی سفير امريکا در اسلام آباد با جمعی از سفيران ممالک غربی در رکاب جنرال نصير الله بابر وزير داخلة پاکستان پس از عبور از مسير راه ابريشم در قندهار و هرات به سوی ترکمنستان رفت. اندکی بعد در آخرين روزهای اکتوبر اين سال گروه تازه ظهور طالبان ولسوالي سرحدی سپين بولدک قندهار را از نيروهای حزب اسلامي به فرماندهی ملا اخترجان پس  از دو ساعت جنگ تصرف کردند. ظهور گروه طالبان با حمایت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در این راستا بوده است.

دومين درگيری طالبان بعد از جنگ سپين بولدک، به وقوع پیوست که منجر به رهايی کاروان جنرال نصير الله بابر وزير داخلة حکومت بی نظير بوتو شد. اين کاروان در آخرين روز اکتوبر اين سال(31 اکتوبر1994)با سی عراده موتر مواد امدادی شامل ادويه و مواد غذايی می شد که از سوی وزير داخله پاکستان سازمان داده شده بود تا مسير تجارتی پاکستان با آسيای ميانه را باز کند که از راه قندهار ـ هرات می گذشت و کويته را با عشق آباد وصل مي‌کرد.

طالبان تنها پروژة جنرال بابر و پاکستان نبودند تا راه تجارت و دسترسی پاکستاني ها را به آسيای ميانه باز کنند. امريکايي ها با شرکت يونيکال شان نيز به سوی طالبان به عنوان پروژه یی نگاه مي کردند تا از طريق آن ها لوله های گاز را از ترکمنستان به سوی شبه قاره هند (پاکستان و هند)تمديد کنند. وقتي طالبان در 26 سپتمبر1996 کابل را تصرف کردند، «مايکل بيردن» رييس پيشين  دفتر سي.آی.ای در اسلام آباد از پيروزی طالبان به وجد آمد و گفت: «طالبان فعلاً به سرزميني  که پاکستان را به ترکمنستان وصل مي‌کند  سيطره حاصل کرده اند. اکنون ما قادر خواهيم  بود که لولة نفت را از طريق افغانستان کشيده  و گاز و نفت را به بازار هاي جديد انتقال دهيم . همه‌گي بايد احساس راحت کنند.» در فضای چنين احساس بود که «ماری ميلر» معاون شرکت امريکایی يونيکال دفتراش را در شهر قندهار تأسيس کرد. يونيکال بسياری از کسانی را که در ايالات متحده  امريکا در دهة هشتاد به جنگ افغانستان عليه قوای شوروی و حکومت مورد حمايت آن سرو کار داشتند به حيث مشاور انتخاب کرد. زلمي خليل زاد، عبدالسلام عظيمي رييس پيشين  دانشگاه  کابل که در نيمة دوم دهة هشتاد در ادارة امريکايي مرکز تعليمي براي افغانستان کار مي‌کرد، «جرالد بورد من» رييس سابق دفتر مذکور در پشاور، «روبرت اوکلي» سفيرسابق ايالات متحده  در پاکستان، «چارلزسانتوز» مشاور قبلي  سازمان ملل در امور افغانستان به حيث مشاور و کارمند يونيکال توظيف گرديدند. حامد کرزی نيز در اين دوره به مشاوريت يونيکال استخدام شد.

با به قدرت رسیدن رژیم طالبان، دولت پاکستان همگام با مقامات آمریکایی تلاش کردند که گروه طالبان را با هدف تأمین امنیت مسیر احداث این خط لوله انتقال گاز وارد پروژه کنند اما رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م و فروپاشی رژیم طالبان، پروژه را عملا متوقف کرد. در سال ۲۰۰۵م کنفرانسی در دهلی نو با اشتراک بیش از بیست کشور و سازمان‌ بین‌المللی، با محوریت این پروژه به منظور کمک اقتصادی به افغانستان تدویر یافت و شرکت‌کنندگان تعهد کردند تا در طرح‌های کلان اقتصادی خویش افغانستان را نیز شامل سازند.در سال‌های پسین مطالعات اقتصادی و امکان سنجی تخنیکی این پروژه در کنفرانس‌های متعدد مورد بحث قرار گرفت و تاحدودی باعث پیشرفت کارهای مقدماتی گردید. بر بنیاد توافق‌نامه‌ یی که در سال ۲۰۱۰ میلادی میان رییسان جمهور ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و وزیر انرژی هند در مورد این پروژه در ترکمنستان به امضا رسید، بنا بود تا پایان سال ۲۰۱۴م کار اجرایی و عملیاتی این پروژه آغاز و در سال ۲۰۱۷م آماده بهره‌برداری گردد؛ اما کار آن به تعویق افتاد تا آنکه کار عملی آن 23 فبروری دی یک مراسم با شکوه در حضور رئیسان جمهور افغانستان و ترکمنستان و نخست وزیر پاکستان و وزیر دولت در امور خارجۀ هندوستان افتتاح شد.

انتظار می‌رود این پروژۀ ۱۰میلیارد دالری تا سال ۲۰۱۹ به بهره برداری سپرده شود. هزینه تمدید لوله انتقال گاز تاپی، حدود ۷ و نیم میلیارد دلار است و حدود ۱۵ میلیارد دلار دیگر نیز در بخش گاز سرمایه‌گذاری شده است. در طول مسیر خط لوله گاز تاپی، ۱۲ پمپ فشار نصب می‌شود که پنج پایه آن به ارزش یک میلیارد دلار در داخل افغانستان خواهد بود. احتمال دارد تا اوایل سال ۲۰۲۰، مرحله گازرسانی این طرح آغاز شود. افغانستان سالانه ۴۰۰ میلیون دالر از آن بهره خواهد برد. این خط لوله ظرفیت انتقال سالانه ۳۳ میلیارد مترمکعب گاز دارد. مطابق قرارداد ۳۰ ساله تاپی، افغانستان در۱۰ سال نخست این پروژه، سالانه ۵۰۰ میلیون متر مکعب، در ۱۰ سال دوم سالانه ۱ میلیارد مترمکعب و در۱۰ سال سوم ، سالانه ۱،۵ میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان می خرد. خط لولۀ انتقال گاز تاپی حدود ۱۸۱۴ کیلومتر طول خواهد داشت که ۱۴۷ کیلومتر از خاک ترکمنستان، ۷۳۵ کیلومتر از خاک افغانستان عبور می کند. تاپی (T A P I)  گاز ترکمنستان را از حوزه «گالکینیش» که ذخایر آن تا ۱۶ تریلیون متر مکعب برآورد شده، از ولایات هرات، هلمند، فراه و قندهار افغانستان به کویته پاکستان و از آنجا به شهر ملتان این کشور منتقل می‌ شود و بالاخره در منطقه موسوم به «فاضلکا» در پنجاب هند به پایان می‌رسد.

تاپی در تاریخ معاصر افغانستان بزرگترین پروژۀ اقتصادی است که بدون تردید گشایش آن را می توان گامی به سوی رونق اقتصادی، اشتغال، رفاه، امنیت و صلح در افغانستان تلقی کرد. این پروژه را می توان گامی بزرگ به سوی صلح و ثبات خواند که افغانستان به مثابۀ دهلیز این خط آسیای جنوبی را به آسیای مرکزی وصل می کند. این پروژه منافع اقتصادی چهار کشور را به شدت بهم گره می زند که این منافع مشترک می تواند، روحیۀ جدید همکاری های اقتصادی در منطقه را زنده کند و کشور های منطقه بدین باور شوند که در فضای همزیستی و خالی از جنگ به اهداف کلان اقتصادی بهتر می رسند تا از طریق جنگ های نیابتی و رقابت های ناسالم سیاسی و اقتصادی. این پروژه آغازگر و گشایندۀ  فصل جدیدی از روابط میان چهار کشور همکار تاپی می باشد که می تواند، امیدواری های تازه را برای صلح و ثبات در منطقه بوجود آورد. عملی شدن همچو برنامه های کلان اقتصادی شور و شعف تازه را برای بازسازی های زیربنایی بوجود می آورد و تلاش کشور های منطقه  را برای ساختار های زیربنایی هماهنگ  بسیج کند و حرکت گسترده و هماهنگ را برای بستر سازی های پروژه های بزرکتر اقتصادی بوجود آورد که هرچه بیشتر پایه های صلح در منطقه و بویژه افغانستان استحکام بیشتری یابد و خطر تروریزم و و روحیۀ تروریست پروری در منطقه پایان یابد. به این ترتیب فصل جدید تروریزم زدایی بجای تروریزم پروری آغاز شود.

بدون تردید شهروندان افغانستان با وجود گرایش ها و سلیقه های گوناگون در موجی از اختلاف های سیاسی و غیر سیاسی شامل دستگاهیان و بیرون دستگاهیان و اعم از مخالفان سیاسی و مسلح حکومت به این نکته وحدت نظر دارند که افغانستان آباد و شگوفا خواست هر شهروند  افغانستان است؛ زیرا که میهن حیثیت مادر را دارد و هیچ فرزند صالحی نمی خواهد تا قلب  مادر بی کینه اش را با شمشیر تعصب و جنگ جریحه دار بسازد. هرچند هستند، فرزندان ناخلفی که از آسیب رساندن حتا به مادر حقیقی خود دریغ نمی کنند و چه رسد به آن که از ضربه زدن به قلب مام میهن خودداری کنند و اما هرچه باشد، شمار شان انگشت شمار است. بنا براین چون تاپی نه تنها یک لولۀ انتقال گاز از ترکمنستان به هند است؛ بلکه به مثابۀ خط نورینی است که با آوردن خورشید روشنایی تاریکی ها و ظلمت را در مسیر خود نابود می کند و با آروردن رفاۀ اقتصادی، بیکاری و بدروزگاری و فقر و تنگدستی ها را نابود و اشتغال و فرصت های کاری را بیشتر می کند که این می تواند، مبارزۀ  معقول در برابر تروریزم  سیاه اندیش باشد .از این رو گفته می توان که تاپی خطی است میان صلح و جنگ، سعادت و بدبختی، رفاه و نابسامانی های خطرناک اقتصادی و بالاخره خطی حد فاصل میان زیبایی و زشتی که به گونۀ کامل تروریزم را نفی می کند. پس تاپی می تواند راهی به سوی نور باشد که بر تروریزم خط بطلان می کشد. 

در پروژۀ “تاپی” منافع اقتصادی چهار کشور افغانستان، پاکستان،  ترکمنستان و هندوستان بهم گره خورده است و در واقع تاپی نه تنها یک لولۀ انتقال گاز از ترکمنستان به هند است؛ بلکه حیثیت لولۀ حیاتی را دارد که نفخ زنده گی را در روح هر چهار کشور می دمد. پس لوله یی که حیثیت حیاتی را برای هر چهار کشور دارد، آشکار است که نقش محوری و پایه  را برای صلح و ثبات منطقه  داشته و  می تواند که صلح و ثبات در منطقه را تضمین کند و همکاری های مشترک اقتصادی را توسعه بدهد. تاپی آزمون جدیدی به کشور های منطقه و بویژه به چهار کشور همکار در آن است تا رویکرد ها  و نگاه های گذشتۀ شان را مورد بازنگری قرار بدهند و آمادۀ یک آزمون تازه برای همکاری های بیشتر شوند تا فضای منطقه عاری از جنگ شود و سرمایه گذاران جهانی برای سرمایه گذاری های کلان در منطقه حضور بهم برسانند که این می تواند، زمینه ساز و بستر ساز همکاری های کلان جهانی در سقف اقتصادی در منطقه شود. هرچند در ساحۀ گسترش این همکاری ها تمامی کشور های منطقه سود می برند و اما افغانستان که حیثیت دهلیز را میان کشور های آسیای جنوبی و آسیای مرکزی دارند. با توجه به آن با ریختن سرمایه و سرمایه گذاری های کلان در منطقه بیشترین سود را افغانستان به مثابۀ کشوری واقع در چهارسوق آسیا، خواهد برد که در کل منافع تمامی کشور های منطقه را بهم گره می زند. از این رو تاپی می تواند ناقوس صلح منطقه یی را به صدا در آورد و از آیندۀ خوب نوید بدهد.

با توجه به رقابت های کلان امریکا و روسیه و چین، ایران، شاید این پرسش در افکار عامه خطور کند که آیا کشور های یادشده در رابطه به پروژه تاپی که نفع مستقیمی از آن دست نمی آورند،  این پروژه را حمایت خواهند کرد و یا این که به گونه های مرموز به تخریب آن خواهند پرداخت؛ اما آنچه مسلم است، این که در این پروژه چین، ایران و روسیه سهم ندارد و هیچ نقشی در آن ندارند؛ اما با آنهم به گونۀ غیر مستقیم در آن نفع دارند که تحکیم صلح و ثبات در منطقه و سرکوب داعش و سایر گروه های تروریستی از جملۀ آنها می باشد. بنا براین با استقرار صلح و ثبات در منطقه فرصت های کلان سرمایه گذاری ها در بخش های پروژه های بزرگ اقتصادی برای کشور های امریکا، روسیه و ایران میسر می شود که در دراز مدت منافع استراتیژیک آنها را نیز تامین می کند. بنابراین قدرت های کلان جهانی باتوجه به اهداف راهبردی شان تامین ثبات در منقطه برای شان در اولویت قرار دارد. از این رو حالا از این پروژه پشتیبانی می کنند؛ البته زمانی این معادله بهم خواهد خورد که پای رقابت کشور های کلان در پروژه های اقتصادی مانند، “یک راه و یک کمر بند” و ” احیای راۀ ابریشم ” برسد که پی آمد آن دامن زدن به جنگ های نیابتی و دامن زدن به مبارزه با تروریزم است. حال که تاپی توانسته است، منافع متضاد چهار کشور را به گونۀ مستقیم و منافع کشور های دیگر را به گونۀ غیر مستقیم مانند عبور فایبر نوری و لین برق در کنار تاپی بهم گره می زند. چهار کشور سهمدار تاپی باید بیشترین استفاده را از این فرصت ببرند.

ششم حوت  سال ۱۳۹۶