با وجود اینکه از حضور قوت های امریکا یکجا با ناتو اضافه تر از 17 سال در افغانستان میگذرد و مسئولیت برقراری امنیت را یکجا با قوت های مسلح افغانستان به عهده دارند ظاهر امر مبارزه با تروریزم و دهشت افگنی است با آن هم با گذشت 17 سال نا امنی ها زیادتر و ساحات زیادی از خاک افغانستان زیر سلطه مخالفین دولت قرار دارد دانستن عمق این فاجعه که با گذشت هر روز نا امنی ها زیادتر و سرزمین ما ویران تر و مردم ما ناتوان تر میشوند معمای است که درک آن خیلی آسان نیست من دراین نوشته تلاش مینمایم با تحلیل دقیق از نقش حضور نظامی امریکا در افغانستان به مسائلی چون تاثیر افزایش نیروهای آن کشور در ایجاد امنیت لازم در این سرزمین دلیل توجه حضور امریکا به این کشور و علاقه مندی بعضی از کشور های دیگر مانند جرمنی ، هالند ، پولند ، کانادا، ایتالیا و دیگران نقش فدراتیف روسیه موجود در این میان استقرار امریکا و یک تعداد کشور های دیگر در مرز های شرقی و بعداً در مرز های غربی به عنوان تهدید به اصطلاح زمامداران جمهوری اسلامی ایران از چندی بدینسو باعث پریشانی روسیه و ایران گردیده است .
1- روسیه و امریکا پس از جنگ سرد در سال 1994 زمانیکه امریکا به همکاری و حمایت ناتو ضرب العجل ده روزه برای طرفهای درگیر در بحران کوزو و جهت تسلیم سلاحهای شان تعین کرد اولین درگیری لفظی میان فدراتیف روسیه و غرب پس از پایان جنگ سرد رخ داد چراکه روسیه دراین زمان سیاست واقعگیرانه قدرتی بزرگ را اختیار کرده بود که منافع بخصوص خود را در حوزه بالکان دنبال می کرد و در مورد تلاش داشت . در حالیکه رهبران غرب بدنبال نشان دادن صلاحیت ناتو و امریکا در ایفای نقش حفظ صلح و ایجاد صلح پس از پایان جنگ سرد بودند در همین زمان شگاف عمیق میان نخبگان سیاسی روسیه و شاخه های مختلف حکومت در زمینه سیاست خارجی وجود داشت هم زمان موضوع بحث اصلی محدودیت های اتحادیه اروپا در گسترش رو به شرق و نیز گسترش حضور قوت های ناتو و امریکا در اروپای مرکزی بود روسیه از همان زمان زور آزمایی های امریکا و حضور فعال آن کشور را نه تنها در اروپا بلکه در خاور میانه و کشور های آسیایی زیر نظر داشت .
2- امریکا گسترش قوت های خویش را از دیدگاه ژیوپلتیک در چوکات سازمان پیمان اتلانتیک یعنی ناتو پس از جنگ جهانی دوم بنا به ضرورت زمانی و مکانی در آوریل 1949 با موافقت 12 کشور امریکا ، بلژیک ، هلند ، کانادا ، دانمارک ، فرانسه ، ایسلند ، ایتالیا ، لوکزامبورک ، نروژ ، پرتگال و انگلستان تشکیل داد که حالا تعداد کشور های که عضویت ناتو را دارند شمار شان به 28 کشور رسیده است همه میدانند نه تنها در راکت پرانی های سوریه بلکه امریکا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی خود را نیرومند ترین و سرنوشت سازترین قوت محرکه جهان میداند بار سنگین را که در افغانستان بدوش می کشد از ماموریت های دیگر گذشته امریکا سنگین تر و هم پرمخاطره تر است و سرنوشت ساز برای شکست و یا پیروزی امریکا و ناتو حساب میشود .
3- امریکا و ناتو همکاری های بیشتر اروپائی ها با امریکا در خصوص چالش های سه گانه یعنی جنگ خونین عراق ، افغانستان سوریه و جنگ با تروریزم در گرو تعهدات امریکا به ناتو میباشد این تعهدات شامل حمایت کامل تر از قوت های ناتو آرایش این نیروها تقسیم سلاح و مهمات پیشرفته نظامی و پذیرفتن بازآری واقعاً آزاد در دو سوی اتلانتیک برای کالاهای دفاعی است در این میان اروپائی ها نگرانی عدم و فاداری امریکا بخصوص در دوران حاکمیت دونالد ترامپ با تعهدات گذشته آن هستند گرچه در ظاهر امر با در نظرداشت درگیری ها در سوریه و افغانستان امریکا نمی تواند ظرفیت همکاری نظامی اروپایی ها را قطع و بعداً از آنها مصرانه تقاضای کمک نظامی نماید این کار امریکا را فلج و مجبور خواهد کرد که با استراتیژیک نظامی و سیاسی بیستر در خاور میانه افغانستان ، عراق، سوریه و نقاط دیگر به تنهایی بدوش بگیرد. که برایش خیلی دشوار است چنانچه هم حالا بخصوص طی چند سال اخیر مسئله عراق، سوریه افغانستان یک نقطه محوری مورد اختلاف دو طرف یا سه طرف به ویژه بین فرانسه ، امریکا و جرمنی ، امریکا و بریتانیا بدل شده است گرچه ترکیه کوشش داشت در همچو شرایط موقف خود را رشد خوب تر بدهد و بر این مبنا نقش توازن بخشی را در منطقه بازی کند در حالیکه ناتو و امریکا از بالکان و اروپا فراتر گذاشته و ماهیت جهانی یافته و حوزه ارضی آن به تبع توسعه نفوذ قدرت امریکا در تطابق با جغرافیای مورد نظر آن شکل گرفته است در همین حالت احساس میشود نوعی احتیاط توام با ترس بر فعالیت های اعضای بعضی از کشور های اروپایی سایه افگنده است .
4- امریکا و ناتو در قفقاز و تشویش روسیه و ایران با خاتمه جنگ سرد انطباق ناتو و به طور کلی ساختار های امنیتی اروپا با شرایط جدید بین المللی به مشغله اصلی اعضای آن تبدیل در این حال کشور های اروپای شرقی و مرکزی به خاطر خلا امنیتی و غیر قابل پیش بینی بودن آینده روسیه که با امریکا و اروپا چه خواهد کرد احساس نا امنی میکند بخصوص در این اواخر که امریکا میخواهد راکت های خود را در چک و سلواک نصب کند این حقیقت پوشیده نیست که کشور های غربی در پی آن اند تا از طریق گسترش ناتو کشور های که قبلاً اتحاد شوروی بودند به عضویت خود جذب نمایند چنانچه این کار را تا اندازۀ انجام داده اند .درحالیکه امریکا و ناتو منافع خود را در این منطقه زیر نظر دارند روسیه و ایران برعلاوه اینکه نهایت از حضور امریکا در سوریه و افغانستان تشویش دارند دنبال منافع خویش نیز در این منطقه می گردند هنوز که پیروزی و عدم پیروزی امریکا در افغانستان زیر سوال است و قوت های امریکا در مبارزه حاضر منافع دراز مدت خویش را در افغانستان سوریه و منطقه تعقیب می نمایند معامله گیری ها ظاهر و باطنی در حالت رنگ و رونق گرفتن است روسیه ، ایران و پاکستان هم آستین بالا زده اند تا بلاک زد امریکایی را در منطقه ایجاد نمایند روسیه متهم به همکاری با طالبان است امریکا متهم به همکاری با داعش است در چنین حالت که امریکا نیز بعضی اوقات هدف را فراموش می کند افغانستان را میگذارد و سوریه را زیر راکت های کروز قرار میدهد چه چاره باید کرد .
در حالیکه ما شاهد همه اشکال مبارزه دیرین در جهان و منطقه بمنظور نفوذ در ملل دیگر در جریان هستیم زیرا نفوذ از خارج ارزانتر از آنست که دولت خود را در آن کشور نگهدارند بدین ترتیب بدون زحمت سود برده و می برند و در ضمن شکل مبارزه هم تغیر خورده امروز همه مسایل و پرابلم ها را باید از طریق سیاست های آگاهانه و هدفمند حل نمود نه از طریق سلاح های اتومی و غیر اتومی البته از شرایط مساعد بین المللی و منطقوی باید ما به نفع صلح و اعمار مجدد کشور خود تا حد امکان استفاده می کردیم تاریخ گواه است که تفاهم یک پارچگی و وحدت و انسجام واقعی انسجامی که باید در راه تحقق آن از خود گذری داشت و با هرگونه حسادت و خود خواهی وداع نمودن میتواند ما را از این چالش ها و بدبختی ها نجات دهد ما باید کلید راه حل را در کشور خود دسته جمعی جستجو نمائیم آگاهان سیاسی میدانند که امروز ما در وضعیت سیاسی نهایت پیچیده و بحرانی قرار داریم و طبیعی است که دگرگونی ها و بهبود اوضاع از ما درایت و آگاهی بیشتری میخواهد با رویا روی یا چنین مشکلات نیاز به نگرش و شیوه های نوین که بر اساس تیوری مصالحه و به هم گرائی استوار باشد اشد نیاز داریم پاسخ مثبت به این دشواریها پویا وریشه یی بوده اما متأسفانه یک تعداد دست اندر کاران لشکری و کشوری در سرزمین ما تا هنوز این حقیقت را درک نکرده اند اصل آشفتگی های زندگی سیاسی ما بدلیل این است که قضایا را تا ژرف نمی شگافیم و به راه حل آن به خارجی ها پناه می بریم چقدر خوب است که تجزیه و تحلیل مشکلات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی را خود علاجی کنیم و در رفع آن در یک صف واحد بکوشیم ما بعد از تجارب تلخ گذشته از سالها تجارب و آزمودن ها در یافتیم که تا چه وقت متکی به بیگانگان در حرکت بود اتکا به بیگانگان هرگز ما را به سرمنزل مقصد نمیرساند بلکه به نظر ما تکیه بر ملت ، به مردم راه بهتری و درستری است ما از بیگانگان از نیرو و ارزشمندی کار شان بخاطر صلح و امنیت و بازسازی کمک بگیریم و این فرصت طلائی را از دست ندهیم مشروط بر اینکه کمک های آنها بوی استعماری نداشته باشد بهتر است اما طراح و سازندگان پلان های امروز و فردای وطن خود ، خود باشیم. باید همه سیاسیون ما بدانند و باور داشته باشند که مردم افغانستان طرفدار یک سیاست معتدل و معقول اند بعد از این نه اندیشه های چپ افراطی و نه اندیشه های راست افراطی در افغانستان جایگاهی دارند بلکه اعتدال بهترین و معقول ترین راه رسیدن به هدف است، به باور من به یاری خداوند
وحدت و یک پارچگی تمام نیروهای ملی و مردمی میتواند صفیر گلوله های موجود را در افغانستان خاموش سازد در غیر آن در آینده های نه چندان دور حوادث هولناک و خونینی را تماشاگر خواهیم بود که تا هنوز به ذهن ما خطور نمی کند کسانیکه با وجدان آگاه به نزد خدا و ملت در شرایط موجود احساس مسئولیت میکند این را خوب میدانند که منافع ملی و کشور از منافع حزبی و تنظیمی قومی و قبیله ئی ، زبانی و نژادی هزار مرتبه فراتر مقدمتر و بزرگتر است هیچ حزبی هیچ تنظیمی و هیچ اندیشه ای اهمیت بیشتری از مردم افغانستان به نزد ما باید نداشته باشد همانطوریکه ما خود را در پیشگاه پروردگار مسئول میدانیم در نزد ملت نیز باید مسئول و پاسخگو باشیم.