کشته شدن شاهد عزیز جنرال پاکستانی در افغانستان و اظهارات نواز شریف در پیوند به صدور تروربستان به هند و کشته شدن بیش از ۱۵۰تن شهروندان هندی بوسیلهء آنان در حادثهء بمبئی تشت رسوایی حکومت پاکستان را بحیث بک دولت تروریست پرور و یگانه حامی تروریزم از بام به زیر افگند و تابت ساخت که پاکستان جنرالان خود را در راس ملیشه های طالب و داعش را در رکاب بیشتر از بیست گروۀ تروریستی به جنگ نیابتی به افغانستان و شماری از این تروریستان را برای کشتار و وحشت آفرینی به هند می فرستد .
چند روز پیش رسانه های پاکستانی گزارش دادند که شاهد عزیز٬ از جنرالان ارشد این کشور در صفوف طالبان در افغانستان کشته شده است. این جنرال پاکستانی در صفوف طالبان برضد نیروهای امنیتی میجنگید که در درگیریهای اخیر در کشور کشته شده است.روزنامه تودی پاکستانی٬ گزارش داد که وی از دوستان نزدیک جنرال پرویز مشرف٬ رییس جمهور سابق پاکستان بود.
هرچند هنوز روشن نشده که وی چه زمانی و در کدام ولایت افغانستان٬ به قتل رسیده است. گفته میشود که وی در دوران ریاست جمهوری جنرال مشرف، از حمایت پاکستان از امریکا پشیمان شده بود و از همین رو به ضفوف طالبان پیوسته بود. هرچند فرزند شاهد عزیز، به یک رسانۀ محلی گزارشهایی را مبنی بر اینکه پدرش در افغانستان کشته شده باشد، رد کرده است. پرویز مشرفت فرماندۀ پیشین ارتش پاکستان پس از نشر کشته شدن شاهد عزیز گفت که عزیز، ریش گذاشته و به سوریه رفته بود و بهگفتۀ برخی مردم، او در آنجا کشته شدهاست. وی ۳۷ سال در ارتش پاکستان خدمت کرده است. جنرال عزیز در سال ۲۰۰۵ میلادی بازنشسته شد. وی پساز بازنشستهگیاش از ارتش، در نومبر ۲۰۰۵میلادی از سوی پرویز مشرف، رییسجمهور پیشین پاکستان، بهعنوان رییس سازمان ضد فساد منصوب شد. او پس از دوسال، بنابر اصول اخلاقی استعفا داد، زیرا از او خواسته شد تا همه پروندههای بینظیر بوتو، نخستوزیر پیشین و آصفعلی زرداری، همسرش را در نشست گفتوگوهای صلح میان پرویز مشرف و بوتو، پیشاز تصویب حکم توافق ملی، ببندد. عزیز همچنین کتابی با عنوان «خاموشی تا به کجا» (یه خاموشی كاها تک) را نوشت كه در آن به افشای شگفتانگیزی در بارۀ مسایل خاصی از جمله «جنگ كرگیل» دست زد.
نواز شریف نخست وزیر پیشین پاکستان، پیش از افشای کشته شدن شاهد عزیز، به گونۀ بی پیشینه یی دست به بک افشاگری بزرگ زد که صدور تروریستان به هند، را از سوی استخبارات پاکستان افشا کرد. وی چند روز پیش در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: ما چرا باید به عدهای تروریست اجازه دهیم که از مرزها عبور کرده و 150 نفر را به قتل برسانند. وی افزود: تعدادی از گروههای تروریستی پاکستانی، در حمله های تروریستی بمبئی نقش داشتند که باعث کشته شدن 150 نفر شده. وی تصریح کرد: این گروهها مسئول هستند در خصوص کشته شدن اتباع هندی پاسخگو باشند. پس از این رخداد رسانههای هندی از جمله هندوستان تایمز نوشتند: سرانجام نواز شریف اعتراف کرد پاکستان در قتل مردم هند دست داشته است.این درحالی است که کارشناسان پاکستانی هم به این سخنان نواز شریف واکنش نشان داده و گفتند: مشخص است که او در پی تضعیف کشور و جلب حمایت دشمنان ما است. “شهباز شریف” رئیس حزب نواز در واکنش به اظهارات بالا گفت: سخنان نواز شریف به درستی منتشر نشده و متاسفانه رسانهها با تغییر جملات وی اقدام به انتشار کردهاند. “چوهدری نثار” وزیر داخلۀ پیشین پاکستان نیز انگشت اتهام را به سمت هند گرفته و گفت: رفتارهای متناقض هند در خصوص حمله های تروریستی بمبئی بزرگترین مانع برای انجام تحقیقات درست و قانونی است. وی از تلاش هایی یاد آور شد که هند را مقصر خواند که گویا بدون داشتن اسناد پاکستان را متهم به دست داشتن در حادثۀ بمبئی می کند. انکار مقام های پاکستانی از دست داشتن حکومت این کشور در رخداد های تروریستی در افغانستان و هند امر تازه یی نیست. پاکستانی ها از یک دست تروریست صادر می کنند و دست دیگر را به عنوان بری ذمه بودن حرکت می دهند. نظامیان پاکستانی دزدان چراغ بدست اند که نه تنها دزدی های شان را انکار می کنند؛ بلکه برعکس با فرار کردن از حادثه و فریاد برآورد های “دزد را بگیرید” خاک در چشم جهانیان می پاشند.
این افشاگری ها از سوی رهبران و مقام های ارشد این کشور ثابت ساخت که پاکستان پایگاۀ اصلی تروریستان می باشد. این می رساند که ارتش پاکستان به گونهء مستقیم عملیات طالبان در افغانستان را رهبری می کند و بر این واقعیت مهر تایید می گذارد که طالبان و داعش بازوی ارتش پاکستان اند که زیر نام طالبان برضد مردم افغانستان می جنگند. از سویی هم از این حقیقت پرده برمیدارد که اسلام آباد است که تصمیم های طالبان را مدیریت می کنند و آی اس آی است که فیصلهء صلح و جنگ را با افغانستان اتخاذ می کند و این کشور صادر کنندۀ اصلی تروریستان به تمامی کشور های منطقه و جهان است. چنانکه تروریستانی پس از بازداشت در حادثه های تروریستی در بریتانیا، آلمان و فرانسه اعتراف کردند کردند که آموزش های تروریستی را در خاک پاکستان دریافت کرده بودند. هرچند این نخستین رسوایی حکومت اسلام آباد نیست که به گونهء افتضاح بار رسانه یی شده. پیش از این سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی پاکستان نیز از موجودیت رهبران طالبان و حمایت های بهداشتی آنان از سوی حکومت این کشور سخن گفته بود؛ اما رسوایی های اخیر اسلام آباد مبنی بر رهبری جنگ طالبان از سوی جنرالان این کشور بی پبشینه می باشد که سیمای واقعی مداخله گرانهء اسلام آباد در افغانستان را به جهانیان به نمایش نهاد. اینکه مقام های ارشد امریکایی چون وزیران دفاع و رئیسان پیشین امنیت آن بار ها از تمویل و تجهیز و حمایت طالبان از سوی استخبارات پاکستان سخن گفته اند و حتا شبکهء حقانی را بازوی ارتش پاکستان خواندند که جنگ نیابتی این کشور را در افغانستان به پیش می برد و تنها به جنگ های زرگری با اسلام آباد بسنده کرده اند، به همگان آشکار است. پس اگر چنین نیست، چرا این چنین است؟ در این میان آن چه مسلم است، سکوت امریکا در برابر پاکستان در موجی از هیاهوی تبلبغاتی برای مردم جهان و بویژه ملت افغانستان، شگفت انگیز است.آیا منافع مشترک غیرقانونی و نامشروع بدست آمده از قاچاق مواد مخدر رابطه میان نظامیان پاکستانی و امریکایی را بهم بافته است که هیچ یک حاضر به از دست دادن امتیازات شان از این ناحیه نیستند و هر کدام با فشردن دست سیاستگران و دادن حق سکوت برای آنان می خواهند در میان فضای تنش آلود میان کابل ـ اسلام آباد و امریکا – اسلام آباد به نفع شان سود جویند.آیا مبارزه با تروریزم ابزاری یرای تاراج افغانستان است و در ضمن افزایش کشت کوکنار و پررونق تر شدن کار و بار مواد مخدر در واقع محصول این زد و بند خطرناک به بهای قربانی کردن سرنوشت مردم افغانستان است که نتیجهء آن تبدیل شدن افغانستان است، به بستر جنگ استخبارات جهانی و قاچاقبران بین المللی مواد مخدر؟ هرگاه چنین نمی بود، طالبانی که حکومت شان در چند روز سقوط کرد و چگونه است که افغانستان در گرماگرمی از حضور نیرو های امریکایی به مرکز فعالیت بیشتر از بیست گروهء تروریستی بدل شده است و چگونه آنانی که فضای افغانستان در کنترل دارند به پرسش هایی چون انتقال تروریستان داعش از سوریه و عراق به افغانستان پاسخ روشن نمی دهند تا کنون گزارش های مستند و تصویری زیاد نشر شده است که حتا با مداخلۀ سازمان ملل دهها داعشی از سوریه از طریق دهلیز هوایی به ترکیه منتقل شده اند و این که این تروریستان از ترکیه چگونه به کشور های دیگر صادر می شوند و بوسیلۀ طیارهها منتقل می شوند، هنوز اطلاعات کافی در دست نیست. هرگاه گزارش های انتقال داعشی ها به افغانستان دقیق باشد، هنوز روشن نیست که آیا نقل و انتقال داعشی ها بوسیلۀ طیاره ها به افغانستان از ترکیه صورت می گیرد و یا از آنجا به محل های دیگری منتقل می شوند و از آن طریق وارد افغانستان می شوند. هرگاه چنین است و پس چگونه شده که مقامات در این باره سکوت اختیار کرده و سکوت را طوری که لازم است، نمی شکنند.
از گفته های بالا معلوم می شود که اسلام آباد در همکاری نزدیک با شبکۀ کلان تروریستی بین المللی، از شرق میانه تا آسیای صغیر، جنوب آسیا و آسیای مرکزی همدست است و تمامی فعالیت های تروریستی در خاک خود را بدون وسوسه سازماندهی می کند و به پیش می برد. بنا بر این پاکستان گردانندۀ اصلی بازی های تروریستی در منطقه و جهان است که در موجی از روابط گسترده و تنگاتنگ با شبکه های تروریستی بین المللی و دولت های حامی مستقیم و غیر مستقیم ترویرم، نقش هماهنگ کننده را دارد. گسترش جنگ و ناامنی در افغانستان و افزایش حضور و فعالیت های گروههای ترویستی در این کشور پرده ازاین حقیقت بر میدارد که پاکستان بحیث دهلیز اصلی صدور تروریزم به آسیای میانه، آسیای جنوبی و شرق میانه از سوی حامیان تروریزم بین المللی قبول شده است. این مسآله برای امریکا روشن تر از آفتاب است؛ اما با تاسف که این را سکوت پاسخ می دهد؛ ولی کابل می تواند این سکوت را بشکند و به استناد به کشته شدن شاهد در افغانستان به گونهء رسمی تجاوز و مداخلهء نظامیان پاکستانی برضد مردم ما را به سازمان ملل و شورای امنیت یاددهانی و مطرح کند. جنرالان پاکستانی دیروز با استخدام و بهره برداری از اسلام سیاسی، به نفع دشمنان اسلام با بدست آوردن میلیارد ها دالر ضربۀ جبران ناپذیری به اسلام عزیز وارد کرد و امروز با استخدام اسلام افراطی و سلفی زیر نام طالبان، شبکۀ حقانی، طالبان، لشکر جنگوی ، سپاۀ صاحبه، سپاۀ محمد، لشکر طیبه که بیشتر از هفتاد گروه تروریستی است، به بهای ریشه کندن اسلام عزیز تا سطح به بحران بردن فرهنگ و تمدن آن، از آن سود می برد و گویی جنرالان پاکستانی اسلام عزیز را به حراج نهاده اند. یاهو