فلک بنگر چگونه کشورم سوخت
به ظلم ناروا بوم و برم سوخت
زبانه می کشد آتش ز هرسو
در این ماتم سرا خاک و درم سوخت
عزیزان سوختند در آتش جنگ
مرا از غم تمام پیکرم سوخت
گرفت دشمن در آخر انتقامش
غلامانش کنون خاکسترم سوخت
زده آتش به ملکم دشمن دین
درخت و جنگل و خشک و ترم سوخت
مجال زندگی از ما ربودند
غم و درد و الم ، بال و پرم سوخت
دمار از روزگار ما بر آمد
همه دار و ندار کشورم سوخت
شعر از
سید محمد نادر خرم