به نتایج انتخابات پاکستان دل نبندید : مبصر سیاسی – داکتر میر عبدالرحیم عزیز

   از آغاز خلق پاکستان توسط استعمار جهانی، این کشور تا اکنون مستقیم و یا غیر مستقیم  تحت سیطرۀ نظامیان قرار داشته و حکومات به اصطلاح ملکی و “دموکراتیک” کمتر توان دوام را یافته است. اگر احیاناً انتخابات ظاهراً دموکراتیک هم به راه می افتد و مردم به پای صندوق های رای میروند تا افراد مورد نظر خود را در پارلمان انتخاب نمایند و بعداً رهبر حزبی که اکثریت را بدست آورده به حیث صدراعظم کاندید می گردد، درهمه حالات نقش اردو و نظامیان این کشور به وضاحت مشاهده می شود.

هر فردی که منحیث صدراعظم حلف وفاداری یاد میکند باید و باید حمایت نظامیان را با خود داشته باشد، در غیر آن دوران حکومتش زودگذر خواهد بود. اصلاً تهداب پاکستان بر مبنای نظامی گری استوار شده است. در انتخابات اخیر که شخصی به نام “عمران خان” رهبر یک  جریان سیاسی به اسم “تحریک انصاف” رقبای خود را عقب زد و احتمالاً که صدراعظم پاکستان هم گردد، اصلاً  بدون حمایت اردو و شخص “قمر جاوید بجوا” لوی درستیز پاکستان نمی توانست کاری انجام دهد و موفقیتی بدست آورد. من درین جا حوادث سیاسی پاکستان را مورد ارزیابی قرار داده و نتیجه گیری خواهم کرد که بدون ارادۀ آهنین اردو، هر گونه تبارز سیاسی یک فرد ملکی ناممکن خواهد بود. 

عمران خان یک کریکت باز و زن باره و یک چهرۀ  تازه وارد در سیاست پاکستان است. یک عده خوش باوران به این عقیده اند که با به قدرت رسیدن عمران خان وضع سیاسی این کشور بهبود یافته و حد اقل روش پاکستان نسبت به افغانستان و هند تغییر خواهد خورد و فشار پاکستان بر افغانستان و ناحیۀ کشمیر در هند کاهش خواهد یافت. من به این عقیده نیستم. تصمیم به ارتباط  سه موضوع عمدۀ  برای همیش در دست اردوی پاکستان و سازمان امنیت این کشور یعنی  آی اس آی بوده که حکومت ملکی هم صد در صد در همچو موارد  سر اطاعت به اردو و آی اس آی خم کرده است:

1. موضوعات اتمی، 2. مسلۀ کشمیر و 3. بحران افغانستان. درین سه موضوع یاد شده، اردو تصمیم اول و آخر را می گیرد و هیچ فرد و سازمانی در پاکستان توانائی رویاروئی را با نظامیان این کشور ندارد. پس نقش صدراعظم ملکی بدون اشارۀ اردو به صفر تقرب می یابد. اگر مداخلات پاکستان در افغانستان را حد اقل از سال 1992 یعنی داخل شدن نیرو ها جهادی به کابل تا امروز مورد ارزیابی قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که هر صدراعظم پاکستان خواه نواز شریف یا بینظیر بوتو ویا هر  فرد دیگری که بود،  فقط و فقط مجری روش های ویرانگر اردوی پاکستان و آی اس آی در افغانستان بوده است.

تاریخ پاکستان به اثبات رسانیده که “انتخابات” در پاکستان همیش با خشونت و کشتار همراه بوده است. طوریکه ما در انتخابات اخیر این کشور هم کشتار و وحشی گری را مشاهده نمودیم. بایست یاد آور شد که نتایج انتخابات در هر زمانی با مداخلۀ مستقیم و یا غیر مستقیم اردو از قبل تعیین می شود. اگر  به انتخابات اخیر توجه شود که چطور یک منتقد سیاسی نظام  دکتاتوری پاکستان که هیچ زمانی نه در سیاست داخل بوده و نه در دستگاه دولت این کشور کاری انجام داده است، توانست به اکثریت آراء دست باید؟ جای تعجب اینکه حتا افراد متعلق به احزاب دست راستی اسلامی هم حمایت خود را از عمران خان اعلام کردند و به نفع او رای دادند. همین نیرو های دست راستی خواهد بود که حمایت نظامیان و دستگاه مخوف سازمان امنیت پاکستان آی اس آی را در حالت کنونی به سوی عمران خان جلب نموده و او را موفق جلوه خواهند داد، تا اینکه زمان مصرفش به پایان برسد.  بایست یاد آور شد که یک مثلث شیطانی میان نیرو های تند رو اسلامی، اردو و آی اس آی موجود است که بر حیات سیاسی پاکستان همیش حاکم بوده است. بنابران، نباید متوقع بود که عمران خان بتواند تغییری فاحشی در روش و سیاست خارجی پاکستان نسبت به افغانستان وارد نماید. زیرا قدرتی که می تواند تغییر وارد کند آنهم اگر مایل باشد در توانائی فرد ملکی و یا پارلمان نیست، بلکه در سازمان مخوف امنیت  پاکستان (آی اس آی) و دستگاه اردوی این کشور است.

با ورق زدن تاریخ این کشور مخلوق استعمار در می یابیم که از ماه آگست سال 1947 یعنی زمان خلق پاکستان،  نظامیان بیش از 30 سال طور مستقیم و بقیه ایام را غیر مستقیم بر حیات سیاسی پاکستان مسلط بوده اند. صدراعظمان پاکستان فقط آلۀ دست نظامیان به شما میروند. اگر فردی مانند ذوالفقار علی بوتو خواست که طرح خود را در سیاست داخلی و خارجی عملی سازد، با بیرحمی کامل نابودش کردند. در اعدام بوتو نظامیان پاکستان و بالاخص شخص ضیأ الحق موافقت غرب را هم بدست آورده بود. به مشکل میتوان یافت که در پاکستان یک حکومت ملکی تا اخیر دوام نموده و قدرت را طور صلح آمیز به حکومت بعدی سپرده باشد. آی اس آی همکار نزدیک نظامیان پاکستان است که حتا در سطح دنیائی عمل  میکند. اکثر نظامیان مامور مخفی آی اس آی هم هستند و رئیس آی اس آی از میان نظامیان تعیین می گردد تا همکاری و تساند بین این دو تشکیل همیش پابرچا باقی بماند. بعضاً فشار دنیائی بر پاکستان باعث میشود که انتخاباتی به راه بیافتد و ظاهراً یک فرد ملکی در رأس حکومت قرار بگیرد، اما در نهایت نظامیان و آی اس آی گردانندگان اصلی و محوری در سطح ملی و جهانی اند.  قابل تذکار است که حتا سترۀ محکمۀ پاکستان تابع اوامر نظامیان است و نمی تواند از حدودی که تعیین شده، پا را فراتر بگذارد.

چرا عمران خان نسبی موفق شد و احتمالاً که صدراعظم پاکستان هم شود؟  مردم پاکستان از دو حزب عنعنوی پاکستان یعنی “مسلم لیگ” و “مردم”  که فامیل های نواز و بوتو سال ها درین دو حزب حاکم بوده اند، خسته شده و تقاضای تحول را دارند. نظامیان با درک این موضوع خواستند که فرصتی به فرد منتقد حکومت نواز شریف بدهند و مردم را موقتاً خاموش سازند. عمران خان با حمایت اردو توانست موضوع فاسد بودن نواز شریف را به  ستره محکمۀ پاکستان بکشاند که سبب محرومیت دایمی وی از سیاست گردید. شهرت خوب موقتی عمران خان و موفقیت نسبی اش در انتخابات باعث گردید که نظامیان پاکستان و شخص “قمر جاوید بجوا” لوی درستیز پاکستان در حال کنونی از وی حمایت نمایند. عمران خان میداند که تا کجا میتواند بتازد و تا چه حد مستقلانه عمل نماید. هر گونه سرپیچی از اوامر نظامیان به حیات سیاسی و زندگی شخصی اش نقطۀ پایان خواهد گذاشت، خصوصاٌ اینکه پاکستان روزهای دشواری را در حیات اقتصادی و سیاسی سپری می کند و روابطش با امریکا سخت در یک مرحلۀ آزمایش تاریخی قرار گرفته است. هنوز معلوم نیست که عمران خان آنقدر درک  و عمق سیاسی  خواهد داشت  تا بتواند به باریکی ها و پیچ و خم های سیاست خارجی پاکستان و طور خاص بحران افغانستان و کشمیر پی ببرد و ماهرانه عمل کند. تاریخ سیاسی پاکستان نشان داده است، هر زمانی که نظامیان اراده نمایند و یا ببینند که منافع شان با موجودیت صدراعظم ملکی به خطر افتاده، آناً داخل اقدام شده  و قدرت را در دست می گیرند. ما شاهد برکناری نواز شریف در سال 1999 بودیم که می خواست “پرویز مشرف” لوی درستیز آنوقت پاکستان را از وظیفه برکنار نماید، لاکن حوادث طوری پیش رفت که نظامیان خودش را در دام انداختند و سرانجام به عربستان سعودی  تبعیدش کردند. این همه درس های عبرت انگیز برای عمران خان خواهد بود  که تکیه به جلو حرکت نماید و نظامیان را عصبانی نسازد.

تحلیلگران هند در امور پاکستان معتقدند که عمران خان تابع دساتیر آی اس آی و نظامیان خواهد بود و نباید به آمدنش برای یک  تغییر واقعاً کیفیتی در روابط بین هند و پاکستان معتقد شد.  هندی ها به عمق کردار و گفتار سیاسیون  پاکستان وارد اند، زیرا هر دو دست پروردۀ استعمار برتانیه اند  و به خوی و بوی یک دیگر خوب می فهمند. شاید هنور زود باشد که بتوان از انتخابات اخیر پاکستان نتایج کلی را گرفت، اما با سابقۀ نظامی گری درین کشور میتوان گفت که بقای یک حکومت مستقل ملکی و بدور از نفوذ نظامیان کار آسان نخواهد بود.

به دولت مستعمراتی کابل باید گفت که هشیار جان تان باشید تا بار دیگر و بار های دیگر فریب نخورید. پاکستان در همه ساحات در افغانستان جاسوس دارد و به آسانی میتواند افغانستان را در منجلاب بدبختی بی اندازد و این عملکرد را تکرار نماید. در مذاکرات سیاسی، افراد توانای خود (آنهم اگر موجود باشد) را بفرستید تا توان چانه زدن را با حیله گران پاکستانی داشته باشند. دست شما زیر سنگ پاکستان است، بالاخص اینکه افغانستان حاکمیت ملی ندارد و رهبری اش مستقل نیست.