هفته گذشته داکتر زلمی خلیلزاد، نمایندۀ خاص ایالات متحده در امور مصالحۀ افغانستان پشت درهای بسته به اعضای کمیتۀ روابط خارجی مجلس سنای امریکا در مورد روند صلح و گفتگو با طالبان معلومات داد.
آقای خلیلزاد پس از آنکه به این سمت، انتصاب گردیده این نخستین باری است که وی در مورد مذاکرات صلح با طالبان، به اعضای سنای امریکا گزارش داده است گفته میشود که قبلاً شماری از قانونگذاران امریکایی از مایک پمپیو، وزیر خارجۀ ایالات متحده خواسته بودند تا آقای خلیلزاد را برای گزارشدهی به کانگرس امریکا بفرستد. ضرورت این گزارش برای اعضای کنگرس زمانی برجسته تر گردید که شماری از اعضای دموکرات کمیتۀ امور خارجی مجلس نمایندگان کانگرس امریکا با ارسال نامهای به آقای پمپیو از “فقدان شفافیت” در روند صلح افغانستان انتقاد کرده بودند و این مذاکرات را بی نتیجه و مشکوک نیز خوانده بوده بودند.
به عقیده من مذاکرات را که آقای خلیلزاد بخاطر دستیابی به صلح با طالبان آغاز کرده است بدون تردید یکی از پیچیدهترین و در عین حال سرنوشتسازترین تحولات جاری در افغانستان و منطقه است .
به تازگی نیز ششمین دور این گفتگوها میان نمایندگان طالبان و آمریکا یکبار دیگر در قطر برگزار شد، اما به نظر میرسد در ششمین دور مذاکرات نیز نتایج مطلوبی به دست نیامده مذاکرات دور ششم نیز مانند مذاکرات دوره های قبلی بدون نتیجه و در پرده ای از ابهام باقی مانده است.
به باور من چشم انداز آتی این گفتگوها بیش از پیش نامشخص و ناروشن است پس نمیتوان بزودی انتظار نتیجه مطلوبی را از این مذاکرات داشت که زمینه فروکش کردن ادامه جنگ را فراهم سازد.
به عقیده من نتایج مذاکرات صلح در افغانستان وابستگی به همکاری های صادقانه کشور های منطقه و فرا منطقه دارد تا زمانیکه این همکاری ها همسو و همگام نشود با وجود پیشنهادات و تلاش های مکرر دولت افغانستان بخاطر آتش بس مذاکره مستقیم با طالبان همه و همه جز حرف و سخن روی کاغذ چیز دیگری نخواهد بود متاسفانه نماینده خاص امریکا اقای خلیلزاد بدون حضور دولت افغانستان مذاکرات با طالبان را دنبال میکند دولت افغانستان نمیداند که طالبان چه میخواهند و آقای خلیلزاد چه دیدگاهی دارد در حالیکه تمام تلاش دولت افغانستان این است که در پروسه مذاکرات صلح؛ ورود داشته باشد چرا که اکنون احساس سران دولت و موضع علنی برخی از مسئولان دولتی این است که دولت آمریکا راسا با طالبان مذاکره می کند و مالکیت دولت افغانستان بر هر مذاکره صلحی را معتبر نمی شمارد.
اینکه دولت تقاضای آتش بس می دهد، برای القای این مطلب است که دولت افغانستان و تشکیلات نظامیِ تابعِ آن، یک طرف قضیه جنگ است و طبعا باید یک طرف قضیه صلح هم باشد اما در طرف مقابل، طالبان اصولا دولت افغانستان را به رسمیت نمی شناسد و تا کنون هر نوع مذاکره با هر نماینده ای از دولت افغانستان را رد کرده و گفته ی طالبان این است که این دولت دست نشانده آمریکا بوده وتوسط آمریکا روی کار آمده است و وقتی ما (یعنی طالبان) با مسبب اصلی جنگ یعنی آمریکا مشغول مذاکره هستیم، دیگر مذاکره با دولت افغانستان معنی ندارد . به باور سران طالبان ، پذیرش مذاکره با دولت از سوی آنها، به معنای تایید مشروعیت آن است که طبعا اقدامات چند سال گذشته طالبان در جنگ با دولت را زیر سئوال می برد و می تواند در بدنه این گروه خصوصا در بین قومندانان طالبان که عملاً در میدان جنگ اند مشکلاتی ایجاد کند.
با گذشت شش دور مذاکرات بین امریکا و طالبان تنها و تنها گفته شده که طالبان روی خروج قوت های خارجی اسرار دارند آقای خلیلزاد اسرار روی قطع روابط طالبان با داعش و القاعده دارد طالبان میگویند بعد از خروج قوت های خارجی مسئله حکومت و حکومت داری مشارکت در قدرت تعدیل در قانون اساسی و مسایل دیگر همه موضوعات داخلی اند که میشود روی آنها خود افغانها صحبت کند و به خارجی ها مربوط نمیشود.
در حالیکه گاه و بیگاهی در بعضی نقاط افغانستان بین گروه طالبان و داعش برخورد های مسلحانه ای صورت میگیرد برعکس طوریکه دیده میشود
تعامل داعش و طالبان در افغانستان بدون ریشته نیست و در بعضی از جبهات با یک دیگر همکاری دارند بطور کلی می توان در اینجا یک نگاه تفصیلی به مساله داشت . عده ای در افغانستان بر این باورند که برخی حملات توسط طالبان انجام می شود ولی داعش مسئولیت آن را می پذیرد، تا هم شانه طالبان، زیر بار مسئولیت آن حمله نرود و هم آن حمله اثر خودش را طبعا داشته باشد . برابر این نگاه؛ تفاوتی میان داعش و طالب نیست و هر دو از سوی کشور های مداخله گر تمویل میشوند بر علاوه دیگر کشور ها انگشت انتقاد زیادتر بطرف پاکستان نشانه گرفته میشود. تقویت کننده این نظر برخی مناسبات و همکاری هایی بوده که جناح قدرتمند جلال الدین حقانی که رهبر آن سراج الدین حقانی؛ مسئول نظامی طالبان هم هست، با برخی از دسته جات داعش در برخی مناطق داشته است .
نظر دیگری هم وجود دارد که داعش مستقل از طالبان دست به این اقدامات می زند ولی این اقدامات با هدایت خارجی صورت می گیرد و سرجمع؛ نتیجه آن هم برای طالبان و هم برای همان حامی خارجی مفید است چرا که هر نوع فشار و ایجاد ناامنی برای دولت افغانستان؛ برای طالبان هم می تواند مفید باشد و دولت افغانستان را بیشتر در حالت ضعف و اضطرار قرار دهد .
اگر صلح به نتیجه برسد تعهد طالبان مبنی بر اجازه ندادن به فعالیت گروههای تروریستی در خاک افغانستان به معنای لزوم اقدام برای جمع کردن بساط داعش است فلهذا داعش نمی تواند نگاه مثبتی به مذاکرات صلح داشته باشد و چه آن را مستقل از پاکستان بدانیم و چه وابسته و یا تحت تاثیر آن ، وجود داعش در مرحله بعد از صلح زمینه ای برای ادامه تنش و جنگ در افغانستان خواهد بود و شاید برخی طرفها هم مایل باشند که این تشنج و تنش به سمت مرزهای کشورهای آسیای مرکزی کشانده شود . همه اینها درک نقش داعش در پسا صلح احتمالی را پیچیده می سازد که در جای خود باید بررسی شود .
به تازه گی یکبار دیگر روسیه هئیت افغانی را تحت ریاست آقای حامد کرزی رئیس جمهور قبلی افغانستان به مسکو دعوت کرده است تا بار دوم با طالبان نشستی داشته باشند تردیدی وجود ندارد که فدراتیف روسیه در حال حاضر هم در بین طالبان نفوذ دارد و هم در روند صلح و مذاکرات به عقیده من ختم جنگ و فرو کش کردن بحران موجود در افغانستان بخاطر اینکه تررویزم به کشور های آسیای میانه رخنه نکند برای روسها مفید است ولی در عین حال تداوم بحران هم برای آنها خیلی کشنده نیست و حتی برخی منافع نظیر روی آوردن بیشتر کشورهای آسیای میانه به روسیه برای جلب حمایت نظامی و امنیتی آن و درنتیجه حفظ و گسترش نفوذ آن کشور در آسیای میانه را به همراه دارد . البته مواضع روسها بیشتر دال بر حمایت از روند صلح است.
روسها در این مرحله در یک اجلاس سه جانبه با آمریکا و چین ضمن حمایت از پروسه صلح ، بر لزوم خروج برنامه ریزی شده و مسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان (و نه خروج در اسرع وقت و به هر شکل) تاکید کردند . رفتار روسیه در مذاکرات صلح در بردارنده نشانه های متفاوتی است ولی این نکته مهم است که هم سابقه ذهنی منفی مردم افغانستان و هم نداشتن عقبه جدی در میان فعالان سیاسی نظامی در افغانستان، موضع روسها را برای اثر گذاری بر طرفهای داخلی در افغانستان در وضعیت خیلی مطلوبی قرار نمی دهد . البته روسها با توجه به وزن بین المللی و منطقه ای خود می توانند در این روند ایفای نقش کنند و در این زمینه هم بر لزوم مشارکت منطقه ای در پروسه صلح تاکید کرده اند که به نظر می رسد می خواهند با فعال کردن کشورهای منطقه در این پروسه نظیر ایران، پاکستان و بعضی کشور های دیگر بهره بگیرند.
ولی یک ملاحظه هم وجود دارد که در همکاری با کشورهای منطقه؛ ممکن است روسها افغانستان را با عینک پاکستان ببینند که برای مردم افغانستان مورد قبول نخواهد بود.
از سوی دیگر اگر ادامه این مذاکرات به بن بست کشیده شود طالبان و گروه های متخاصم دیگر تا چه وقت توان ادامه این جنگ ویرانگر را دارند.
گرچه از طریق رسانه ها هر دو طرف مذاکرات بعد از دور ششم از این مذاکرات اظهار رضایت کرده اند ولی ماننده گذشته هیچ جزئیاتی را از توافق های شان اعلام نکرده اند . دو گِرِه اصلی در دوطرف مذاکرات وجود دارد . یکی اینکه طالبان اصرار بر تعیین زمان بندی خروج نیروهای آمریکایی دارد و آمریکایی ها به نحوی سعی دارند ابتدا از طالبان یک موافقت با آتش بس بگیرند تا حرکت موتور نظامی طالبان را دچار وقفه کنند و روحیه طالبان حاضر در میدان جنگ را نیز تضعیف کرده و آنها را دچار نوعی سرخوردگی کنند که البته طالبان تا کنون با این موضوع موافقت نکرده اند . در طرف دیگر آمریکا اصرار بر پذیرش مذاکره بین الافغانی از سوی طالبان دارد که به معنای حاضر شدن دولت کابل در میز مذاکره است ولی طالبان به هیچ وجه تا کنون راضی به این امر نشده و این کار را دادن مشروعیت به دولتی می داند که آن را – به تعبیر خود- دست نشانده می خواند.
در این شرایط دو طرف مذاکرات؛ فشار را در ادامه جنگ بر طرف مقابل افزایش داده اند تا از این طریق ضمن قدرت نمایی وزن خود را در مذاکرات بالا ببرند . طالبان عملیات امسال را با نام «الفتح» آغاز کرده و دولت با نام «خالد» عملیات علیه طالبان را کلید زده است . آمریکاییها هم بر شدت حملات هوایی و اقدامات نیروهای ویژه خود افزوده اند . به هر حال هر دو طرف می خواهد با افزایش فشار در میدان؛ زمینه امتیاز گیری بیشتر در مذاکرات را فراهم کنند . ولی آنچه مسلم است آمریکا دست برتر را در میدان ندارد. هرچند هیچ کدام از دو طرف قادر به حذف طرف مقابل نیستند ولی در مجموع شرایط طالبان به دلایل مختلف که مجال ذکر آن نیست بهتر از آمریکاییهاست از جمله اینکه طالبان حس اضطرار و اصرار آمریکاییها برای رسیدن به صلح را در طرف خود احساس نمی کند. با این حساب، تا رسیدن به یک توافق جامع – که گرچه غیر ممکن نیست ولی چندان آسان هم نیست، نمی توان توقع کاهش درگیری ها را در افغانستان داشت.