با نزدیک شدن امضای توافقنامه صلح بین امریکا و طالبان فشارها روی اوضاع فعلی جامعه و رهبران سیاسی افغانستان دور از انتظار افزایش یافته است. سوال اساسی اینجاست که چرا وضعیت به اینجا کشیده شده است چی خواهد شد و چه باید کرد، این پرسش ها ذهن هر انسان مسئول و آگاه را چه در داخل کشور و چه در خارج کشور بخود مشغول ساخته است.
بدون تردید وضعیت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و نظام آینده افغانستان غبار آلود و نا مشخص است عملکرد های زیکزاکی پراکنده چه در مورد مذاکرات صلح و چه در مورد حکومت ونظام آینده سوالاتی اند که کمتر میتوان پاسخ مشخص و قانع کننده ای ارایه کرد چون مردم و دولت افغانستان در سرنوشت کشور خود نقش کلیدی ندارند.
گرچه اوضاع شکننده و نابسامان کنونی سرزمین ما مشکلی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد بلکه نتیجه اضافه تر از چهار دهه جنگ و مداخلات بی شرمانه در امور افغانستان است. ادامه این جنگ تنها و تنها مشکل داخلی ما و عملکرد های رهبران سیاسی ما نیست بلکه نقش بازیگران خارجی در امور افغانستان جهت بحران آفرینی جایگاه مشخص خود را داشته و دارد.
از سوی دیگر متاسفانه در این روز های نزدیک وضعیت نابسامان انتخابات ریاست جمهوری شیوه مبارزات انتخاباتی که با بدترین شکل و با شرایط خیلی دشوار امنیتی براه افتاده است جز دیگری از مشکل است.
قراین با در نظرداشت امکانات دولتی که بدسترس آقای اشرف غنی رئیس جمهور قرار دارد و از آنها بدون قید به نفع تیم دولت ساز استفاده میکند نشان میدهد که ممکن همین آدم یکه تاز میدان باشد هم پول دارد هم میتواند کسی را بخرد و یا کسی را بفروشد.
از طرف دیگر طالبان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را به معنی ادامه جنگ تفسیر و تعبیر کرده اند اما از سوی دیگر طوریکه مشاهده میشود آقای غنی روی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پا فشاری دارد و در تلاش های صلح بدون برگزار شدن انتخابات وقعی نمیگذارد، جناب آقای غنی از چندی بدینسو توانسته تعداد زیادی از مخالفین خود را از دستگاه حکومت بیرون کند و برای خود یک تیم مرکب از نسل جوان شامل مردان و زنان که تنها به لسان انگلیسی مهارت دارند و در تکنالوژی جدید دسترسی کامل نیز دارند اینکه اندیشه های افغانی دارند یا ندارند مشکلی نیست، با همه امکانات مالی و غیر مالی که در دسترس آقای غنی قرار دارد با آن هم حکومتداری جناب شان هرروز تحت فشارهای جدید قرار میگیرد، چه از طرف نامزدان انتخابات ریاست جمهوری به دلیل پایان کار رئیسجمهور غنی به استفاده از امکانات دولتی آن در مبارزات انتخاباتی و چه از طریق اتهامات فساد اداری و فساد اخلاقی آنهم در ارگ ریاست جمهوری، آیا در مجموع وضعیت انفعالی بکجا خواهد رسید آینده صلح نظام، حاکمیت چه عواقبی خواهد داشت و برای بیرون رفت از این وضعیت چه باید کرد.
به عقیده من برآمدن از یک بحرانفراگیر سیاسی، اجتماعی، امنیتی که دامنگیر ماست زمان زیاد به کار است اگر بین نهاد ها و ارگانهای کارآی حکومتی جامه مدنی، قشر سیاسی اعتماد و همدلی ایجاد شود باهمکاری مردم میشود این بحران را مدیریت کرد. اما برآمدن از این بحران موجود احتیاج به حمایت از خواستهای معقولی دارد که برای آینده صلح، ثبات و ترقی جامعه مفید واقع شود که ما تا کنون از نعمت همدلی و همدیگر پذیری فرسنگ ها فاصله داریم.
از طرف دیگر به باور من سیاسیون افغانستان از نشست های که با طالبان اینجا و آنجا با طالبان داشته اند، باید متوجه شده باشند که آن گروه فقط ابزاری بهدست سیاستمداران کهنه کار پاکستانی اند از سوی دیگر سیاسیون باید بدانند ادامه تخاصم و اختلاف میان نخبگان افغانستان کار را بجای خواهد رسید که کشور های مختلف آن گروه را مورد اعتماد خویش قرار داده کار بجای برسد که طالب یکه تاز میدان باشد نقش دولت نیم بند موجود و اپوزیسیون سیاسی جایگاهی در آینده کشور نداشته باشند.
به باور من درحالیکه مذاکرات بین آقای زلمی خلیلزاد و طالبان تقریباٌ به آخر رسیده با آن هم دیده میشود که طرحهای منسجم و آماده برای دومسئله مهم: یکی صلح و مصالحه و دیگری انتخابات ریاست جمهوری و نظام سیاسی آینده افغانستان از طرف دولت افغانستان، ایالات متحده امریکا و سایر قدرتها مانند اتحادیه اروپا و روسیه و همسایه گان افغانستان وجود ندارد؛ بلکه همه اقدامات مقطعی و متزلزل است. بیاعتمادی، لاینحل بودن تضاد منافع سیاسی واستراتژیک قدرتهای ذیدخل در قضیه افغانستان یکی پی دیگری آینده را مکدر ساخته است.
از شما چه پنهان من با بعضی از نماینده گان کشور های ذیدخل در قضیه افغانستان صحبت های داشته ام نه تنها حکومت افغانستان همه کشور ها از صلح صحبت میکنند اما بطور آشکار در تأمین منافع استراتیژیک خود هنوز اختلافات زیادی دارند. حضور و یا چگونگی حضور امریکا در منطقه یک مشکل اساسی برای کشور های همسایه نیز شمرده میشود.
از طرف دیگر امریکا جدا از مانورهای دیپلوماتیک تاهنوز روی حضور نظامی خود پافشاری دارد. روسیه، چین، هند و ایران و تاحدودی حتی پاکستان خواستار تعیین خروج زمانی امریکا از منطقهاند. از طالبان بهمثابۀ وسیله فشار، استفاده ابزاری صورت میگیرد و قربانی را مردم افغانستان میدهد. در صورتی بهتوافق رسیدن قدرتهای منطقه، اتحادیهاروپا و ایالات متحده، طالبان ناگزیر اند از خواست آنها تبعیت کنند. اما در صورت پافشاری امریکا روی حضورش در منطقه، ختم جنگ بعید بنظر میرسد و مردم افغانستان همچنان قربانی خواهند داد.
ظاهراٌ تعداد زیادی از کشور ها انتخابات ریاست جمهوری و چگونگی نظام آینده افغانستان برای آنها قابل اهمیت نیست چنانچه اکثریت از این کشور ها در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری علاقمندی خاصی ندارند درست است که کشور های غربی از دمکراسی و مردم سالاری سخن میگویند اما در حقیقت امر آنها هر تحول اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از دریچه منافع آینده خود میبینند و در صورت ایجاب منافع، ممکن یک رژیم طالبی هم مطلوب نظرشان باشد. و با آن مشکلی نداشته باشند.
همچنان تردیدی وجود ندارد که روسیه بهراه انداختن مذاکرات دو مرتبه ای در مسکو و تاشکند در رقابت با امریکا منافع خود را در نظر دارد و خروج امریکا از افغانستان بخشی از استراتیژی منطقوی روسیه است که بهراه انداختن مذاکرات آینده در سمر قند و دعوت گروه طالبان به ازبکستان جز از استراتیژِی های مسکو در افغانستان است. اما در مورد جایگاه پاکستان باید گفت که جریان مذاکرات مسکو سمر قند تا حال به نفع پاکستان پیش رفته است. وارد ساختن طالبان در مذکرات بینالمللی و رسمیت بخشیدن به آنها، کنارگذاشتن دولت افغانستان در مذاکرات، ایجاد شگاف عمیق میان گروههای مختلفه افغانی، طرح حکوم موقت و یا سرپرست از جانب مخالفین حکومت افغانستان که در اصل طرح پاکستانی است و بالاخره تشدید بحران در درون دستگاه دولت، آنهم در شرایطی که افغانستان انتخابات ریاستجمهوری را پیشرو دارد، همه نقاطیاند که پاکستان در سیاست خود در قبال افغانستان از آن نفع میبرد.
اما در مورد نقش ایران، جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی تحت فشار مضاعف اقتصادی و سیاسی ایالات متحده امریکا و بخشی از کشورهای خلیج قرار دارد. شاید با در نظرداشت حالت خاص عمدهترین هدف ایران تضعیف این فشارها باشد. طرح روسی در زمینه خروج امریکاییها از افغانستان با سیاستهای ایران در منطقه همسویی داشته و هرگونه فشار از طرف کشورهای منطقه در رابطه خروج امریکاییها از افغانستان مورد تائید جمهوری اسلامی ایران است.
اما در مورد کشور های اروپایی و مشکل افغانستان با وجود نشانههای جدی اختلافات روی مسائل اقتصادی و سیاسی و سیاستهای بین المللی، اتحادیهاروپا همپیمان امریکاست و در رابطه به افغانستان، بنا بر ملحوظات هم پیمانی، سیاست بسیار محتاطانه دارند. اتحادیه اروپا نشست های مسکو دوحه و تاشکند را برای اعاده صلح در افغانستان مفید خوانده است اما متاسفانه از ترس امریکا اتحادیه اروپا تاهنوز سیاست مستقل علنی را در مورد افغانستان تعقیب نمیکند.
نتیجه:
جنگ آمریکا در افغانستان 18 سال طول کشیده و این جنگ طولانی ترین جنگ آمریکا گفته میشود. متاسفانه با گذشت 18 سال ویرانی دهشت و وحشت انتحار و انفجار تا هنوز چشم انداز روشنی برای خاتمه این جنگ وجود ندارد. گرچه دولت افغانستان به این باور است که اضافه تر از 60 فیصد خاک افغانستان بدست ماست اما طالبان این ارقام 60 فیصدی را نمی پذیرند . به هر صورت به عقیده من صلح و ثبات دایمی در افغانستان زمانی بدست خواهد آمد که قدرتهای منطقه ای و جهانی صادقانه روی نکات ذیل توافق نموده همکاری همه جانبه نمایند.
الف –افغانستان بعد از این نباید میدان تقابل گروهای تروریستی که وظیفه ادامه جنگ نیابتی را دارند و دست نشانده دیگر کشورها اند باشد. و حکومت آقای اشرف غنی نیز وظیفه دارد تا رابطه متوازن را با همه قدرت های تاثیرگذار برقرارکند.
ب -افراطگرایی و ادامه خشونت، چه داخلی و چه خارجی باید بعنوان مهمترین تهدید ثبات افغانستان از طرف تمام کشور ها تلقی شده برای مقابله با این پدیده همسو عمل شود.
ج -حکومت وحدت ملی نیازمند حمایت ملی مردمی است اما باید اختلافات داخلی خود را کنار بگذارد و تلاش نماید تا با یک گفتمان ملی از کدورت ها بکاهد.
د -تنش های ژئوپولیتک بین هند، پاکستان، افغانستان، ایران ، سعودی، قطر، امارات باید توسط جامعه جهانی مدیریت شود. رقابت هند و پاکستان بر سر کشمیر بر مشکلات افغانستان بزودی بحران دیگری را بوجود خواهد آورد.
ذ -مواد مخدر و فساد اداری دامن زدن به تعصبات قومی و زبانی چالش عمده مانع برقراری یک دولت مرکزی قوی در افغانستان است که باید ریشه کن شود.
ر – متاسفانه همسایه های افغانستان توسعه اقتصادی افغانستان را به نفع خود نمیداند همسایگان باید توسعه اقتصادی افغانستان را دستاوردی مثبت تلقی کنند. تامین جایگاه افغانستان در ترانزیت آسیایی-اروپایی ضروری است. دراین راستا، تحقق قرارداد ایران، هند ، افغانستان، در مورد توسعه بندر چابهار، پایپ لاین گاز از ترکمنستان کاسا 1000 موجب خواهد شد که افغانستان به خلیج فارس و دریای عمان دسترسی پیدا کند این آرزو زمانی تحقق میابد که در افغانستان امنیت برقرار شود.
ز – تامین کمک های انسان دوستانه مناسب برای افغانستان مهم است. برای چند دهه، این کشور بزرگترین منبع صدور مهاجر و پناهنده به دنیا بوده است بنحوی که ایران و پاکستان 85 درصد این بار را به دوش کشیده اند. این کمک ها تا زمانیکه وضعیت افغانستان بشکل نورمال در آمده باشد باید ادامه یابد.
س – بجای تشکیل یک ائتلاف های چندگانه توسط برخی از کشورها، افغانستان نیازمند یک ائتلاف هماهنگ و پایدار بین المللی تحت نظارت شورای امنیت ملل متحد است.
ش-هر طرحی برای صلح و ثبات افغانستان چه توسط آقای زلمی خلیلزاد نماینده امریکا یا یا کشور های دیگر باید دربرگیرنده صلح جامع، آرامش و حفظ شئونات ملت افغانستان باشد. دراین راستا و در نهایت خروج نیروهای خارجی از افغانستان ضروری است اما خروج که باعث تشدید ادامه جنگ ها نشود.
حرف آخر- ما باید از طریق مراجع مختلف به ریشه ها و علل و نه معلول های این جنگ بپردازیم. صلح در افغانستان نیازمند مشارکت موثر و هماهنگ قدرت های منطقه و جهانی است نه تنها امریکایی و طالبانی .